میرددبدلونم= رد و بدل میکنم
میچچتلنودی= یعنی چت میکردی(البته منظورم تو ÷روفایلای اینجاست)
واللا اون ورزش هم یه توفیق اجباری شده اخه یه واحد درسیه فقط همین و بس..
نه بابا حاجی ها فقط مبارزه میکنند نه چت
حاجی ها مثل بخار رو شیشه کلبه تنهایی, فرارند و تاثیر پذیر میشه روشون هر نقشی بست
سلام صبح بخیر..
امروز دارم میرم ورزش.. بابا دیروز پیام دادی و فرار کردی چرا اخه!!!
کارم از فلفل گذشته خدا هیشکی رو به دو چیز معتاد نکنه..
راستی !!اها داشتی از دانشگاه میچتلنودی ؟
خوبم اول صبحه و ادم ناخوداگاه خوبه..مواظب خودت باش.. اینروزا معلوم نیست باد سرد از کدوم ور میاد ..
سلام.. گفتم اول عکس رو ببینی که از دیدنم مایوس نشی..
سلام
خوبم ولی نه خوب خوب
خوشی تابعی از خوبیه
سلامتیم با سیگار داره تهدید میشه ولی میشه گفت خوبم
الان دارم با تو پیغام میردبدلونم
..---------
خودت چرا نیستی.. پسر ایرانی اومد دید نیستی با من هم حرف نزد و دپرسانه رفت..
طعمش تلخ بود. تلخياش را دوست نداشتيم...نميدانستيم كه دواست. دواي تلخترين دردها...نميدانستيم معجون است! معجونِ انسان شدن...گمش كرديم. شيطان از دستمان دزديد! بيطاقت شديم و ناآرام. دهانمان بوي شكايت گرفت و گلايه...
و تازه فهميديم نام آن اكسير مقدس، نام آنچه از دستش داديم، «صبر» بود...
ديگر عزم آهني و طاقت فولادي نداريم، ديگر پاي ماندن و شانه سنگي نداريم. انگار ما را از شيشه و مه ساختهاند. براي شكستنمان توفان لازم نيست. ما با هر نسيمي هزار تكه ميشويم. ترك ميخوريم. ميافتيم، ميشكنيم، ميريزيم و شيطان همين را ميخواست!
خدايا، ما را ببخش، اين تعريف انسان نيست. ما ديگر ايوب نيستيم...
از اينجا تا تو هزار راه فاصله است. ما اما چقدر بيحوصلهايم. ما پيش از آنكه راه بيفتيم، خستهايم. از ناهموار ميترسيم، از پست و بلند ميهراسيم، از هر چه ناموافق ميگريزيم...
شانههايمان درد ميكند، اندوههاي كوچكمان را نميتوانيم بر دوش كشيم،ما زير هر غصهاي آوار ميشويم، توي سينه ما جا براي هيچ غمي نيست...
سلام بابا از صبح تو بدبختی کلاسم هستم..
الان اومدم.. بعشم اره اون تایپیک از بس که با هم نشستیم و سیاسی حرف زدیم بسته شد دیگه..
خدا به صاحبان این سایت عمر با عزت و زندگی پر قدرت بده تا همیشه تواناییه بستن بیشتر رو داشته باشند.