م
پسندها
1,100

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام ملینا جان
    مرسی از پیامت
    که خودش حاوی یه پیام هست که من اونو نوفهمم
    شب را دوست دارم بخاطر تاريکی....
    تاريکی را دوست دارم بخاطر تنهايی...
    تنهايی را دوست دارم بخاطر فکر کردن ...
    فکر کردن را دوست دارم بخاطر تو...
    تو را دوست دارم بخاطر چشمانت...
    چشمانت را دوست دارم
    بخاطر قطرات اشکی که ميدانم بر سر مزارم خواهی ريخت
    تک دختری که چشم تو را دوست داشت مرد

    در آبی نگاه تو معنا نداشت مرد

    در انتظار پنجره ها را شکسته بود

    از اين همه دروغ و ريا شکسته بود

    در يک غروب سرد زمستان به خواب رفت

    از لحظه ها جدا شد تا آفتاب رفت

    باور نمی کنم که به اين سادگی گذشت

    از کوچه های خالی مردانگی گذشت

    ديدی تمام قصه های ما اشتباه بود

    شش دفتر کنار اتاقم سياه بود

    ديگر فريب دست قضا را نمی خورم

    گندم به پشت گرمی حوا نمی خورم

    فردا کنار خاطره ها بيگانه می شوم

    در پيچ و تاب جاده ها ديوانه می شوم

    در پيچ خوابها بی تو بی تاب مانده ام

    از گرمی نگاه تو شب تاب مانده ام

    روزی که بی حضور تو آغاز می کنم

    در کوچه های خاطره پرواز می کنم

    اشکی که از زلا لی عشقم چکيده است

    از چشمای پاک تو بهتر نديده است

    تقدير من هميشه شکيبايی وفاست

    او از ترانه تنهاي ام جداست

    زنی که من بر سر راهش نشسته ام

    بيگانه ای که از تب عشقش شکسته ام ديگر کنار آينه ها پيدا نمی شود

    رويا که بی حضور تو زيبا نمی شود
    آن زمان که خورشيد قلب من برای هميشه غروب کرد

    آن زمان که خونی که در رگهايم جاری بود برای هميشه خشکيد

    آن زمان که لبهايم برای هميشه بسته شد

    آن زمان که افکارم من را تنها در ميان آسمان رها کردند

    آن زمان که تنها جسمم از ميان رفت روحم به پرواز در آمد

    آن زمان من مرده ام
    خواهش .. این یه مارمولک بدجنس لوس بود..
    خدایا !
    مرا همواره در درگاهت نگاه دار.
    دیدن تو ، حتی از دور
    یعنی زنده ماندن و جان داشتن
    اما ندیدنت ، پژمردن و جان دادن است.

    silenta
    ای ای نه والا رفتم باز سر درس و مشق ملینا جان.. مردم از بس که این راه رو طی میکشم.. خدا کمکم کنه.. خوبی خوشی؟


    وقتی خدا غمگین می شود

    و راه می رود

    از جای پاهایش " پاییز " می روید ...


    رها یوسف نژاد
    قابلت رو نداشت خانم گل
    دارم سعی میکنم کمی جبران زحمتاتو کنم عزیزم...شاد باشی
    سلام گفتم یه سر بهت بزنم که بگم به یادتم به یادم باش
    سلام من که زودتر از اینا گفتم که میبندن عادتشونه تا میبینن تا÷یک از تا÷یک خودشون و دوست رفیقهاشون آمار بازدید و صفحه هاش بیشتر میشه میبندن اونم تا÷یک منو که زیاد حال نمیکنن باهام;)
    never mind:gol:
    ولی اسی بیدی نیست که با این بادها بلزره تا÷یک بعدی هات تر میاد بالا:دی
    منتظر باشین;)
    من اوکی هستم ممنون شما چطورین احوالات شریف اوکی هستن؟
    شما همون سر و سامون ندین خیلی بهتره هااااااا!!!!!:D
    مواظب خودتون باشین:w30:
    سلام مرسی جونم .. دارم در میکنم خسته گیام رو.. تو هم همینطور.. ادم میره بیرون میاد انگار کوه کنده...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا