جایی هست که دیگه کم میاری ...
از آمدنها ،رفتن ها ،شکستن ها ...
جایی که فقط می خوای یکی باشه
یکی بمونه
نره ،واسه همیشه کنارت باشه ...
من الان اونجام ...! تو کجایی ...؟
دعایت می کنم، عاشق شوی روزی بفهمی زندگی بی عشق نازیباست
دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی
به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها
بخوانی نغمه ای با مهر
دعایت می کنم، در آسمان سینه ات
خورشید مهری رخ بتاباند
دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی
بیاید راه چشمت را
سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر
خب منظورم این بود که با علامت واسم بنویسیدش
خب خودم کرمانی ام دیگه.ولی بلد نیستم
مرسی
پسرم بشم .قدته بشم .امانت اینجا باشه تا من بیام ببرمش
دیگه ببخشید من اینقدر به طرز اسفناکی جمله سازی و انتخاب کلمه می کنم
شبتون خوش.هرچند دیگه سین صبحه
ننو ای چه حرفیه.وظیفه م بود.قابل شمارم اصن نداشت
خداوکیلی شوخزمه ای اگر وخیزی.من برم کم کم.پسبا کلاس دارم.باید سین صبح بلند شم تا سبا پسین کلی کار انجام بدم
اره.باید یه کلاس بذارید.من کلی سزار می کنم تا دوتا کلمه به ذهنم بیاد بنویسم
خب محسن مودور اگه اجازه بدید من رفع زحمت کنم دیگه
اي چه حرفيه بابو كلي جلوترش وشمون تابلو و شعر اوردن خونه خودتونه
نه قدمتون سر چشم تا هروقت خواستن بمونن برم چايي وشتون بيارم منقلم ذغال داره بيارم وشتون
كي جرات ميكنه ناحقي بكنه خودم تيلاش تيلاشش ميكنم جرات دارن به همشهري مو بگن بالا چشمت ابرويه
ها وقت بكنم برا همه يه كلاسي بذارم برا توهم ميذارم
مرسی
رورِدام میا .دست خالی اومدم
الان تو دلتون می گید این فِت فِتو کُجو بود نصفه شبی
ها خو.اگه نبودید الان ناحقی می کردن وشم
باید یه کلاس تقویتی واسه من بذارید