محدثه یوسفی
پسندها
648

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای قارانلیق بسدی دولموش سنده غم دریا کمین
    سن منه هم راز اولوب غمله دولوب سان هر کئجه

    من کی عادت ایلدیم اغلار قالا بو گوزلریم
    هاردادیر او نازنین بلکه بو گوز یاشیم سیله

    ای تاریکی ها چرا بس نمیکنید...چرا اینهمه غمگین هستید...چرا دریای غم هستید
    ای تاریکی تو هم،همراز من شدی و هر شب از غم و اندوه لبریز گشتی

    من که به گریان بودن چشمهایم عادت کردم
    آن نازنین کجاست تا اشک های منو پاک کنه
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/510926-چرا-پسرا-میرن-از-دختراجزوه-میگین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
    تدبیر کنم هر شب تا دل زتو برگیرم/چون روز برآرد سر مهر تو ز سر گیرم
    دل با تو برآمیزم کامیخته ای با جان/جانی دگرم باید تا یار دگر گیرم
    ای من شده قربانت چون عید مبارک شد/فالی که به روی تو هنگام سحر گیرم
    بی برگ و نوایم من/رنگ گل زارم من/گر دیده دهد مهلت/یک لحظه صدایم من"آشنای دور"
    ای قارانلیق بسدی دولموش سنده غم دریا کمین
    سن منه هم راز اولوب غمله دولوب سان هر کئجه

    من کی عادت ایلدیم اغلار قالا بو گوزلریم
    هاردادیر او نازنین بلکه بو گوز یاشیم سیله
    پاییز من از آنجایی آغاز شد که...

    تو چند قدم از شعرهای من دور شدی....!!

    برگها وقتی به مردن فکر می کنند که
    "مهر تمام شده باشد....."
    این نوشته را الان نوشتم ....برای شما .....شما محبت دارید ...
    رفتی .....بی خداحافظ ....بی خبر ..بی صدا ....

    رفتی و من به انتظار معجزه نگاه دوباره ات ......اسمان را قسم به باران چشمان کوچه های منتظر گرفته ام ....

    صحنه رفتنت را ندیدم .....صدای پای رفتنت را نشنیدم ......و این مرا از تمام بی قراری ها کابوسیست از غم ....

    دیگر نیستی .....و از نبودنت دیگرهیچ اشنایی نیست .....همه چیز با رفتنت بوی نیستی گرفته است ...کابوس فاصله ها .....

    ساکن شدم کلبه ی سوخته ی سرنوشت رویاهایم بدون تو را ....

    احساس غربت را به تقدیرم بخشیدی ....و رنگ به رنگ ارزوهایم را خاکستری ....

    من از فاصله خستم .....خسته از تو رو ندیدن ....من اروم نمیگیرم .....تمام دلخوشیم تو بودی .....

    غروب نگاهت را به ساحل قلبم بخشیدی و رفتی ....و برگهای تقویم دفتر دلم را نیمه تمام به سیاهی غربت چشمان بخشیدی .....

    من دیگر زنده نیستم ...

    رفتی و ندانستی که قلب مرا نیز همراه خود خواهی برد //////......

    برگرد ....

    برگرد .............


    مانی


    سلاممممممممممممممممممم
    صبحت بخير و شادي
    خوبي
    پاشو يه كم ورجه ورجه كن سرحال شي
    پاشو
    زمان حال اگر گذشته پرتوی از داستانی در آن نیفکنده باشد سرشار از آینده ها خواهد بود اما افسوس که یک گذشته تنها یک آینده تنها را رقم میزند.
    امام حسین علیه السلام فرمودند:
    مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ

    آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
    کافی،ج2،ص373




    .
    .
    .

    •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا