این نوشته هه خیلی خوبه...خیلی...مرسی که گذاشتی!
فردا سر فرصت حرف میزنیم.
منم برم...دیگه واقعا سطح انرژیم چسبیده به کف!
ما خاک پاییم، استاد کجا بود!
شبت خوش!
همین نوبتی بازیها باعث شد ندونی آون چیه!
اگه میرفتی یه جا و ازت میپرسیدن و نمیدونستی چی؟! بد نمیشد؟
خوب شد من الان گفتم بهت.
شماره کارتو اینجا بدم؟ یا تو خصوصی؟
قیافتو اینجوری نکن ... ان شاء الله، ولی اونجور که فک میکنی هم نیست...توضیح بدم متوجه میشی.
حالا هرموقع خواستی بجز الان، یادم بنداز و بپرس ازم تا بهت بگم.
نمیخوام برم تو فاز درس ولی آزمایش رسوب رو که باید دو روز نمونه توی دستگاه میموند تا رسوبش خشک شه و وزن شه رو هم روی هیتر کوچولو میذاشتی؟!!
بکوبم سرمو به دیوار؟
اتفاقا توی اوج کار بودا...ولی خب شکم جایگاه ویژه خودشو داره.
البته همه همه نیم ساعت بیشتر طول نکشید درست کردنش.
آون نمیدونی چیه؟! مگه توی دانشگاه واحد آزمایشگاه پاس نکردی تو؟!! هااان؟!
دستگاهیه که توش نمونه میذارن تا گرم شه برای انجام تست و این چیزا!