عطار
پسندها
1,873

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دستت درد نكنه نسترن جون
    ميگم تو ديگه جلو مهمونا چايي نخور اصلا :دي
    نسترن میگم امروز حسابی خوش گذشته. خوش به حال مهمونا کلی خندیدن بازم ای ول برا شما که مهمون نوازی کردی.
    وای نسترن چیکار کردی :دیییییییییی
    کاش منم اونجا بودم
    مخصوصا اون وقتی که چایی رو ریختی رو خودت
    ایوللللللللللل :دیییییی
    نخیر الان شما رفتی تو یخچال نشستی برای همین
    هم نمیبینیش، حالا باز بگین چرا یخچال رو میزاری تو گاو صندوق....
    نسترن داشتی میگفتی.راستی آق عطار شما خواستی بری برو ما مزاحمت نمیشیم هر وقت رفتیم چراغ و خاموش میکنیم...دی
    بعدش من محو صحبتا شده بودم...اومدم دوباره چایی بوخورم استکانو آوردم بالا اما حواسم نبود باید جلو دهنم بگیرمش....[IMG][IMG] همونجور برگردوندم سر تا پام خیس شد..
    عجب صحنه ای بوووووووووووووووووووود.....� �لت کلی شاد شدن!!! منم پاک آب شدم رفتم تو زمین...[IMG]
    تازه وقتی دوباره اومدم تو اتاق همه پرسیدن چی شد؟؟؟ سوختی؟؟؟ گفتم نه داغ نبود....گفتن اااااااااا...فایده نداشت که...برو یه داغشو بیار بریز رو خودت بخندیم!!!!:surprised:
    امروز یه عالمه مهمون اومد خونمون....4 سری پشت سر هم...سری سوم جا نبود واسه نشستن...منم نشستم رو زمین...یه استکان چای هم دستم... از ظهر هم بعد ناهار هیچی نخورده بودم...7 بود فک کنم....آقا چایی رو یه قُلُپ خوردم اومدم بدم پایین یهو تو گلوم صدا داد...قورررررررررررت!!!![IMG][IMG]
    خواهرم کنارم بود یواشکی خندید...من به روی مبارک نیاوردم...:d یهو دیدم اون سر سالن بابام چش و ابرو میاد...داره میخنده ادای قورت دادنو در میاره....[IMG][IMG][IMG] صداش تا اون سر سالن رفت...!!!! منم هی رنگارنگ شدم....
    داش عطار من خیلی فکر کردم یادم نیومد شما برام کی عکس فرستادی...دی
    حالا ولش کن فعلا که بچه خوبی شدی:دی
    بیژن نمیدونم کجاست؟ بیژن باز رفتی تو یخچال؟ :دی
    چیکار کردی؟؟
    [IMG][IMG][IMG][IMG]

    بچه ها امروز یه سوتی دادم در حد المپیک....

    آبرو حیثیتم رفت جلو مهمونا....[IMG][IMG][IMG]
    خب اینقدر حرفای بد بد میزنی به خودت
    ناراحت شدم دیگه......
    ای بابا شما که خودتون صاحب خونه هستین
    خودتون برین از تو یخچال بردارین
    من خستم خوابم میاد، فقط خیلی سر و صدا نکنین
    همسایه هامون اعصاب ندارن :دی
    میخوام برم یک تاپیک بزنم تو زنگ تفریح
    اسمش رو بزارم پروف عطار شما برین اونجا اسپم :دییییییییییییی
    آره اين عطار خيلي خسيسه
    مونده تا هنو بشناسيش تو :دي
    خو حالااااااااااا...چرا میزنییییییی؟؟؟!!! آاااا....آاااا....
    راستی...عطار اومدیم پروفت پذیرایی نمیکنی؟! چه خسیسی تو...
    یه چایی...کیکی...میوه ای....اون همه از تولد بیژن کش رفتی کجا قایم کردی؟!:دی
    من از اینا موخااااااااااااااااام...

    دقیقا دلم این ریختی شده بود...



    یه سریشون امضامو که خوندن گریه کردن...بمیرم...چه قدر این دو روزه اذیتشون کردم...
    واسم خیلی گرون تموم شد...خیلیییییی....
    داش عطار آفرین که فردا برا بچه ها سور میدی و عکس میفرستی. میتونی از صفحه من یا مریم برا شروع استفاده کنی.دی..راستی یادم رفت قربون آدم چیز فهم.
    سلام نسترن جون خودم
    خوبي قربونت برم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آهاااااااااااا....الان افتاد....اما این بار دلم واقعا شکست....الان هم نادیده گرفتم و برگشتم...اما هنوز دلم پره...هیچوقت یادم نمیره...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا