بعدش من محو صحبتا شده بودم...اومدم دوباره چایی بوخورم استکانو آوردم بالا اما حواسم نبود باید جلو دهنم بگیرمش....[IMG][IMG] همونجور برگردوندم سر تا پام خیس شد..
عجب صحنه ای بوووووووووووووووووووود.....� �لت کلی شاد شدن!!! منم پاک آب شدم رفتم تو زمین...[IMG]
تازه وقتی دوباره اومدم تو اتاق همه پرسیدن چی شد؟؟؟ سوختی؟؟؟ گفتم نه داغ نبود....گفتن اااااااااا...فایده نداشت که...برو یه داغشو بیار بریز رو خودت بخندیم!!!!:surprised: