شروین 63
پسندها
138

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من که نمیمیرم اگه... بخوای تو از اینجا بری
    چون میدونستم که تو از اول راه مسافری
    فداتشم. مرسی... این لینک که برات گذاشتم همه متناش جالب بود... چندتا اولیش رو برات گذاشتم... ;)
    روزگار بهتری از راه می رسد
    کسی نگفته است که زندگی کار ساده ایست،گاهی بسیار سخت و ناخوشایند می نماید.
    اما با تمام فراز و فرودهایش، زندگی ...از ما انسانی بهتر و نیرومند تر می سازد.
    حتی اگر در لحظه حقیقت آن را در نیابیم.
    به یاد آر ...
    که در آزردگی، رنج از خود دور داری،و در دلتنگی، بگذاری اشکهایت جاری شوند،
    و در خشم خود را رها سازی،و در ناکامی بر خود چیره شوی،تا می توانی یار خود باش.
    می توانی بهترین دوست خود باشی،اما به هنگام آشفتگی مرا خبر کن!
    می کوشم، بدانم چه وقت باید در کنارت باشم.اما گاه ممکن نیست، پس خبرم کن.
    عشق بالاترین هدیه ای است که می توانیم به یکدیگر بدهیم.و ایثار یکی از بزرگترین لذت هایی است که به ما ارزانی شده.
    من اینجایم هر زمان و همیشه،تا هر آنچه دارم به تو هدیه دهم
    تو پر از بارانی
    من پر از بی برگی
    تو پر از ابر بهار
    من پر از دلتنگی

    من بری از بر و بارم
    تو پر از حسرت چیدن
    من پر از نفرت رفتن
    تو پر از شوق رسیدن

    من پر از هوای مهرم
    تو پر از آتش مرداد
    من غروب زرد پاییز
    تو طلوع سرخ خرداد

    گرچه دورم از تو
    تو به من نزدیکی
    آتشت خواهم بود
    من در این تاریکی

    چشم امیدم را
    بر تو من خواهم دوخت
    هرم چشمانت را
    هدیه کن خواهم سوخت
    بسوزان…همه برگ های ریخته ام را…برگ برگ خاطراتم را بسوزان…قلب های کنده شده بر تنه ام…نام های حک شده را…یادگاری ها را بسوزان
    بسوزان مرا که در سوز تازیان بادم…جانانه جانم رابگیر.کفن پوشان بر این درخت عریان.میدانم این شاخه های خشکیده آشیان چلچله های امیدت را درخور نیست…بی گمان عشق تو کبریت بی خطر است شک نکن من خوب خواهم سوخت…گرم خواهی شد…گرم گرم…من نگاهم رابه چشمان تو خواهم دوخت.هدیه کن هرم نگاهت را…چوب خشکم خوب خواهم سوخت.روشن کن این شب روسیاه را…بی صدا خواهم سوخت
    سوز آذر آزارت می دهدآتش نشان بر پیکر بی بارم.من جز این چیزی ندارم برتو تقدیم کنم جزاینکه بسوزم تا نیابی ردپای سوز سرما را…بگذار بر خاطرت یادواره ای گرم باشم…بسوزانم ورنه خواهم مرد…چون درختی گمنام…جون گیاهی بی بر…مریم اما پرپر…من خشکیده را هم داستان مرد هیزم شکن مکن
    بسوزان…شعله وارم کن…آتشم زن…خاکسترم کن
    ورتو خواهی تکیه زن بر تنم…شک نکن تکیه گاهت خواهم ماند اما وگر آتشم زنی تا ابد برایت خواهم سوخت…تا همیشه…تا انتهای مرز بودن
    در کوچه سار پاییزی که شادمانه بر اندام ترد طرد شده برگها گام مینهی
    یاد آور مرا که ریختم…همه ی برگ ها را
    منم نگفتم که عکس خودته
    خواستم بدونم کیه اخه اشنانبود
    یه پسر همساده داریم خیلی شبیه اینه
    خوب کاری میکنی
    این عکسی که گذاشتی
    بازیگره ؟خواننده است ؟
    سجده شکر بجا میاری یا نه؟؟؟
    کفر نعمت نکنیاااااااا
    تا ماها رو از دست ندید قدرمونو نمیدونید... دییی
    اوووووووووه...
    چه با کلاس وولک... دی
    همش با عربا میپلکی؟؟؟ چه افتخاری نصیبت شدااااااا
    سلاااااااااااااااااااااامممممممممممممممممم
    خوبی
    گفته بودم چند روزی نیستم
    سلام دوسته عزیز

    اگه دوست داشتید به این تاپیک سربزنید ممنون

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...ن-در-چین
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا