من نه یادم نیس به قرآن
-
چرا متاسفانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر کردم خوزستانید
اره عادت کردن بهش سخته ولی چه میشه کردنمیدونم والا............هرچی فکرمیکنم یادم نمیادگفته باشم پیشی عمته من نگفتم باورکنینشوخیدم خوو
برخوردبهتون؟؟؟؟
چرادعواداری حالا
ببخشید یکم دیر شد کارا زیاد بود نتونستم بیام
ما که به گرما عادت کردیم شما چطورید؟؟؟؟؟؟؟؟؟بله؟چیزی شده حاج آقا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام نیما خان عیدتون مبارک نمازو روز هالتون قبول
داداشی گلم عید تو هم مبارک
من میرم بعدا اومدم جوابتو میدم
شب خوش
خیلی خوش گذشت امشب
مرسی
تا بعد
بابای
آره میرم درس میخونم به هیچی هم فکرنمیکنم
به قول خودت سگ در صد!
هویجوری!
من دیگه کم کم برم دو صفحه لا اقل بخونم
کاری نداری دوستی؟
همین که گفتی بیخیال
من کاری میکردم که....
ای بابا بخوام بگم اخراج میشم بیخیال
یکی طلبت!
ببخشیدا از اون شکلکه ناراحت نشی
خیلی دوسش دارم فرستادم
خیلی توپه
نه جان نیما بگو کنجکاو شدم
منم میدونستم چیکارت کنم که بری اون تو تا 5 ساعتم درنیایی!
من که حال ندارم انرژیم خفه بمونه!
اون یکی هم که همش خوابه و خمیازه میکشه!
نه بابا در اون حد نیستن! حالا فکر میکنی چه پسرایی داریم ما! یکی از یکی ایکبیری تر! اه اه اه اه !
خیلی هم شوخی هامون خوبه حال مینموییم! مهم ماییم نه اونا!
آخی نازی نازی
مهم نیست کدوم دانشگاه باشی
مهم اینه که بار علمیت هر جا هستی بالا باشه
ایکبیری باهاش این ترمو ترم دیگه هم کلاس دارم!
نمیدونم بجز این استاد فیزیک نیست؟!
یکیمون درحال آرایش بود یکی داشت موهاشو میبست منم که ...
هی وای من
فکر نکنی این خراب کاری هارو با آبجیت کردما!
روزایی که با آبجیتم خیر سرم 180 درجه مثبتم!
ولی سر فیزیک که آجیت نبود من بودمو دوست مشترکمون با یکی جدید!
این آتیشا رو با اونا سوزوندیم
آجیت بچه خوبیه،با اون دوستمون انقدر سر کلاس گوش میدن!!!
جزوه دارن یکی صد صفحه! مال منو اون یکی دوستمون ده صفحه هم نمیشه
دولتی
تو چی؟
کی به کی میگه!
دستشویی قسمت ما شلوغ بود رفتیم قسمت آقایون خلوت ! فکرنمیکردیم کسی باشه
چشت روزه بد نبینه پسره بدبخت از دستشویی اومد ما رو دید اونم در چه حالی! داشت سکته میکرد برگشت رفت تو!
انقدر سرخ شده بود بیچاره! ما انگار نه انگار
فیزیک 1 داشتیم استادم جو گیر نمیذاشت بریم
اومدیم بپیچونیم گفتیم جمعیت زیاده یکی یکی استاد پشتشو کرد میریم بیرون
آقا استاد برگشت پاشدیم من جلو دو تا دیگه پشت من وسط راه دوستم گیر کرد به کلید،برقو خاموش کرد
ما هم عین دزدا خم وایساده بودیم! استادم داشت تو تاریکی مارو نگاه میکرد!
همه رفتن ما رو نیم ساعتم اضافه نگه داشت! کوفتمون شد عملیات!
دانشگاه دیگه
خیلی ممنون من خودم کم تو این حالو هوا بودم تو منو کامل بردی به سمتش!
نه نگو زشته!
منم کار بد زیاد کردم سانسور شده میگم! -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...