ناهار دعوت بودی الان چی؟
همش دو دقیقه صبر میکردی میومدم
خیلی بد
همش دو دقیقه صبر میکردی میومدم
خیلی بد
-
فلسفه تنهایی را
هرچقدر هم خوب ببافند
بی قواره بر تن آدم زار میزند
عاشق عشقم
شرمنده داشتم میرفتم بعدا میحرفم
فعلنی
تنهایی من از اونجایی شروع شد که
میان این همه "بود"
منتظر یکی بودم که "نبود"
تنهایی...
یعنی عاشقشی ولی نمیتونی بهش بزنگی،چون اون دیگه تنها نیست.
کزا لفتی؟ تا من اومدم باز رفتی نیما؟
نوموخوام قهرم اصلا
سهنااااااااااااام کی اومدی؟
سفر تموم شد؟ خوش گذشت؟
یهنی الان بلگشتی؟
اوووووو
سلام خوش اومدی
خوش اومدیسلااااااااااااااام داداشي
شرمنده خوب نیستم باید برم.
باای
کار نداری من کم کم برم؟
نیما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پ کوشی؟
خواهش
هستم
دیدی نیستی و میگی هستی؟
کوجاااااااااا رفتیییییییی؟
نبودی ها ناقالا یه جایی رفتی
چه بی احساس
مگه جون آبجی الکیه
کوجاییییییییییی؟
چه جوری دلت میاد جون منو قسم بخوری؟هااااان؟
بحث سیاسی
کی بحث سیاسی کرد؟
منکه اقتصادی بود همه حرفام
آره بابا هرکی تخم مرغ داره دیگه چی کم داره
خواستن توانستن است،چون میخواد میتونه بشه
تخم مرغم خوبه ها واسه دزدی گرونه
یعنی واقعنی اون دزد کوچولو رو دیدی؟
چه باحال من تاحالا یه دزد دریایی از نزدیک ندیدم
صحیح میفرمایید
اهوم
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
