بی خیال بابا....
ز
زهره ه
- عضویت
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
ممنونم
اما پيجمو آب برررررررررررد
خو بذار گریه کنه...
البته این خیلی پسره خوبیه آدم دلش نمیاد اذیتش کنه...
بش نگیا وقتی نیستش جاش خیلی خالیه
میدونم بابا شوخی میکنم...
تقصیر خودش نیس که بد قوله خیلی سرش شولوغه...
همین جوری گفتم دعواش کنی یه ذره اذیتش کنیم
چون بد قوله ...
چرا انقد هواشو داری خو...
خییییلی مرسی...
تو دعواش کن دیگه
سلام عسیس دلم...
ممنونم
بابا دمت گرررررررررررررررررررم
شرمنده کردی من که کم آوردم
خعلی عکسات خوشگل بودن
از طرف منم دعواش آخه حرصمو درمیاره
نمیدونم والا شاید به خاطر تو کمش کنه
ما خوشحال میشیم...
فدای آبجی خودم برم من
آره بابا خیلی این شوراش رو اعصابه
من که تازه باش آشنا شدم عادت کردم چه برسه به تو
سایتش رو بهت میگم چیه
قابلت رو ندارن آبجی نازم، هدیه ای برای تو نفسمن
بازم واست میزارم
خوب خیلی خوبه که....
بابا خانوم خوشتیپه
من فدات شم عسسسیسسسم
راسی اون شب مهدی خیلی شرمنده شد میگفت باید از دل زهره دربیارم....
ببخشید حواسم نبود دقیق نگا کنم...
بله من کوچیکترم آبان میشه 21سالم...
خوش به حالت پس خوش هیکلی من اصلا حرفه ای بلد نیستم..
والیبال میریم با دوستام...
وظیفمه بهت احترام بذارم
نه بابا دانشگاه که هستم فعالیتم زیاده ..
ولی اومدم خونه یکم تنبل شده واسه این میرم که هم خوش بگذره هم از بی تحرکی خیلی بهتره..
راستی زهره جان شما چن سالته ؟ببخشید ها دوس دارم بدونم که اگه بزرگتری بیشتر احترام بذارم بهت
مرسی خیلی بدنم کوفتس..
اصلا احساس له بودن میکنم...
دیروز بعد از مدتها رفتم سالن بعدشم کلی پیاده روی کردم..
دیگه داشتم میمردم هااااااااا
سلام زهره جونم خوبی خانومی ....
سلام عزیز دلم
ممنونم خوبیم
شما خوبی؟
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...