به من گرسنگی بدهید
شما ای خدایان که نشستهاید وُ
به امورات جهان سامان میبخشید.
به من گرسنگی، درد و عسرت بدهید،
رسوا و سرشکسته برانید مرا
از دروازههای زر و شهرت،
به من گرسنگی بدهید، سخت و جانفرسا
اما برایم باقی بگذارید عشقی کوچک،
صدایی که در پایان روز با من سخن بگوید،
دستی که در تاریکی اتاق لمسم کند،
و این تنهایی طولانی را برهم زند.