میدانم اهل بارانی
پس به کلبه بارانی ما بیا
کمی زیر باران ذهن ما قدم بزن
کمی خیس شو
و اگر مجالی برای همنوایی بود
کمی همنوا شو با ما
ما قطره های باران را یک به یک
از پشت قاب پنجره اتاق
جمع کرده ایم و پر کرده ایم
آن جام را که در جداره هایش
شراب خشکیده بود
اگر بیایی جامی لبریز از باران
با طعم شراب خواهی نوشید
یا مست خواهی شد
یا می زده