رجایی اشکان
پسندها
15,555

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مغرورم...امااگر دل بدهی..غرورم را فرش زیرپایت میکنم! خودخواهم...امااگر دل بدهی..تمام خواسته هایم درتوخلاصه میشود! پیچیده ام...امااگر دل بدهی..برایت تبدیل به یک جمع ساده میشوم! لجبازم..امآگر دل بدهی...آتش میزنم هرآنچه باتو سرلج دارد !......
    مگه تازه واردا دل ندارن ؟
    پس چرا من با سرعتم هم حال میکنم .:D
    پس چرا من مشکل ندارم من با کروم گوگل میام . پس خودتون شروع کنید من برای جمله بندی اولش مشکل دارم .
    نمیدونم . اوکیه .
    ولی این جا باید تایپیکی میزنی بررسی میکنن بعد اوکی بودنشو تایید میکنن .
    اونجا نمیاین؟
    منم اتفاقی پی بردم شما اینجایید. همچنین از درخواست دوستیتون ممنونم.:gol:
    چه متن زیبایی....ممنون مهندس.واقعا قشنگ بود.
    آدم ها باید توی زندگیشان پای خیلی چیزها بایستند...
    پای حرف هایی که می زنند، قول هایی که می دهند،
    اشتباهاتی که می کنند،
    احساساتی که بروز می دهند،
    نگاه هایی که از عمق جان می کنند،
    نوازش هایی که با سرانگشتانشان می کنند،
    دوستت دارم هایی که می گویند،
    زندگی هایی که می بخشند،
    عشق هایی که نثار می کنند......

    آدم ها باید توی زندگیشان پای انتخاب هایشان بایستند.
    زندگی مواجهه ی ابدی آدم هاست با انتخاب هایشان...
    تابستان هم آمد.....
    تو نیامدی...
    راستی چرا فصل ها به هرقیمتی می آیند
    اما تو نه؟!
    سلام
    شما خیلی خیلی به همه لطف دارید که اینقدر وقت میگذارید..
    ممنون از متن های قشنگتون
    آنقــدر مرا سرد کرد
    از خودش .. از عشق ..کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام
    آهای!!! روی احساسم پا نگذاریــد ..لیز می‌‌خوریــد
    ای روزگار
    من راههای نرفته بسیار دارم . . .
    اما با تو یکی ، زیاد راه آمده ام . . .
    ایــنـجـــــــا ...
    دســت هــر کـــس را کــه مـیـگـیــــری بــرای بـلـنــــد شـــدن
    نــــــدارم چشــــــم من، تاب نگــــاه صحـــنه سازيهــــا
    من يكـرنگ بيزارم، از اين نيـــرنگ بازيها
    زرنگـــي، نارفيقــــــا! نيست اين، چون باز شد دستت
    رفيقــان را زپا افكـــندن و گـــردن فرازيها
    تو چون كركس، به مشتي استخوان دلبستگي داري
    بنــــازم هــــمت والاي بـاز و بي نيازيها
    به ميـــــداني كـــــه مـي بنـــدد پاي شهســـــواران را
    تو طفل هرزه پو، بايد كني اين تركتازيها
    تو ظاهــــرساز و من حقگـــو، ندارد غيــر از اين حاصل
    من و از كس بريدنها، تو و ناكس نوازيها
    نیا باران!!!!
    من از جنس زمینم خوب میدانم،
    که ای باران پشیمان میشوی از آمدن،
    در ناودانها گیر خواهی کرد،
    پس آنگه آرزوی خورشید، خواهی داشت.
    من از جنس زمینم خوب میدانم،
    که اینجا جمعه بازار است؛
    و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند،
    در اینجا قدر مردم را به زر اندازه میگیرند،
    در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند.
    نیا باران... زمین ناپاک و مردمانش شکوه از آسمان دارند.....
    نیا باران .. همان دستان نامردی که رو به آسمان بهر دعا دارند... همان بودند که خنجر بر پشت سرو نقش عشق کوبیدند....
    نبار بر این زمین و مردمانش، که تو پاکی و آلوده می گردی....
    نیا باران ، نیا باران....
    نیا باران ، زمین جای قشنگی نیست!
    من از اهل زمینم خوب میدانم،
    که گل در عقد زنبور است،
    ولی سودای بلبل دارد و
    پروانه را هم دوست می دارد.
    نیا باران ، زمین جای قشنگی نیست!
    من از جنس زمینم خوب میدانم،
    که دریا، جد تو در یک تبانی ماهی بیچاره را در دام ماهیگیر می راند.
    این روزها تلخم، دست برداشته ام از توجه بی وقفه به حضور آدمها
    پرهیز میکنم از ثبت حضورهایی که ماندگاری ندارند
    این روزها تلخ تر از همیشه از همه آدمها بریده ام!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا