دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کاش میشدکه دراین قرن عجیب همه بودندبه خوش بویی سیب/سیب یعنی که توزیباهستی/تورباینده ی دلهاهستی/سیب یعنی اثربوسه ای نازروی لبهای ترک دارنیاز/سیب یک واژه توخالی نیست/پرعطراست گل قالی نیست
    مثل پرنده ای باش که روی شاخه ای سست آواز می خواند
    شاخه می لرزد ولی پرنده میخواند ، چون ایمان دارد که پرواز می داند.

    برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال
    بنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد یا سیبی سرخ.
    سیب هنوزم شیرین است...
    هنوزم آدم بهشت را به لبخند حوا میفروشد.
    شیطان بهانه بود!
    خدایابرایت سیلویی گندم سبدی سیب آورده ام گمان نکنم حوابیش ازاین راخورده باشد...مراب بهشت می بری..**خدا
    درعجبم ازسیب خوردن مان

    که ازآن فقط چوبش باقی میماند. . .

    مگراین همه چوب که خوردیم ازیک سیب شروع نشد!؟✔
    حوا که بغض کند...
    حتی خدا هم اگر سیب بیاورد چیزی بجز آغوشِ آدم آرامَش نمیکند!
    جاذبه سیب، آدم را به زمین زد…
    و جاذبه زمین، سیب را…
    فرقی نمی‌کند،
    سقوط، سرنوشتِ دل دادن به هر جاذبه‌ای، غیر از خداست.
    به جاذبه‌ای می‌اندیشم که پروازم می‌دهد.
    خدا…
    حوا که بغض کند خدا هم اگر برایش سیب بیاورد باز چیزی جز آغوش آدم آرامش نمیکند
    نیوتن اگر جاذبه را میفهمید،معشوقه اش از درخت متنفر نبود...
    و در دفتر خاطراتش نمی نوشت:
    اشکهای منم میافتاد اما تو سیب را بهانه کردی!!
    لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم

    یکبار دگر خانه ات آباد بگو "سیــــب"
    در دنیایی که برای یک تکه سیب
    تمام بهشتیان زمین گیر شده اند
    چه انتظار غریبی است عدالت...
    وقتی گفتی به اندازه ی تمام برگهای درخت سیب خونمون دوستت دارم ، اونقدر خوشحال شدم که فراموش کردم زمستونه !
    تو آدم..
    من حوا..
    بیا جهانى دیگر آغاز کنیم..
    عشق بورز..
    دوستم داشته باش..
    تازه سیب چیده ام.
    چشمانت زمین محبت بودندومن جاذبه اش راوقتی سیب درخت دلم افتادفهمیدم
    زیرسایه درختی آرام خوابیدم وخواب چشمان تورا میدیدم
    غافل از سیبی که تو انداختی من هنوز نفهمیدم...
    میخواهم عـــــوض شوم ؛ چرا باید دلتنگ باشم ؛ تو باید دلـــتنگ شــــوی !!
    میخواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم
    در دورتـــــرین نقطــــــــه ؛ دقت کن رسیدن به من آســـان نیســـــت ؛؛
    اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان
    به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش.....!:|
    نترس حوا سیب را با عشق گاز بزن_ادم ارزش بهشت را ندارد_!
    بوسه هایت انار را می ترکاند نفس هایت سیب را می رساند آغوشت ابر را می باراندپاییزترینی تو...!✔
    شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
    باغ امسال چه پائیز عجیبی دارد
    غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست
    باخبر گشته که دنیا چه فریبی دارد
    سیب هر سال در این فصل شکوفا میشد
    باغبان کرده فراموش که سیبی دارد
    بوی آرامش محض ابدی ميآید
    برکه آرام وشب آرام، قاصدک هم خواب است.
    به گمانم خداهم خواب است.
    هوس دزدی سیبی کردم
    وخدا این همه را دید و بگفت:
    "دیروقتی است که من منتظرم
    که بیایی وبچینی سیبی
    که فقط سهم توبود"
    زیر درخت سیب نذر کرده ام به آمدنت…
    فصل شکوفه زدن از خاطرات نزدیک است !
    سیب سرخی را به من بخشید و رفت
    عاقبت بر عشق من خندید و رفت
    اشک در چشمان سردم حلقه زد
    بی مروت گریه ام را دید و رفت
    کاش میدانستی ک من سیب را چیدم تا ب تو بفهمانم تورا میخواهم نه بهشت را
    چگونه میتوان به انسان ها اعتماد کرد ، وقتی قصه ی ما از دزدیدن یک سیب آغاز شد . . .
    سیب دلم …
    لک زده است
    برای عطر دستانت !
    گمم نکن !!
    قول ..
    که گوشه ی حافظه ات ..
    آرام بنشینم !
    بگذار بمانم !..
    آرام گوشه حافظه ات
    فقط همين...✔
    سیب می افته فقط بخاطر تو
    چون توتنهاجاذبه زمین هستی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا