می دونید بعضی وقتها خودمو می گذارم جای خدا اما انصافا خدا خیلی کارش صحیح است
من الان اگر جای خدا بودم وقتی می دیدم با یک ابر می تونستم دالیا رو خوشحال کنم حتما این کارو می کردم
اما می دونی انموقع دیگه هیچی جای خودش بند نمیشه چون طاقت ندارم مثلا گریه کسی رو ببینم اگر یکی گریه می کرد می گفت خورشیدو می خواهم بهش می دادم
خیلی قدرت می خواهد
همان بهتر من خدا نشدم