ت
پسندها
592

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • همیشه مادررا به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…ولی پدر ... یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد … بیایید قدردان باشیم ...
    هر که گردد پاک طینت محرم دلها شود هر که در خون صاف گردد قابل مینا شود از دهان گل شنیدم بر سر بازار گفت هر که با ناکس نشیند عاقبت رسوا شود
    سلام ترانه خانم صبح شما بخير و خوشي
    اميدوارم روز پنجشنبه خوبي داشته باشي و هميشه در پناه خداوند خوب و زنده و قبراق باشي
    پیدا کردن دوست خوب مثل بازی انتخاب و چیدن دیوار قلعه هست باید در انتخاب هر کدام دقت کنی وگر نه " قلعه زندگیت " به بدترین نحو ممکن ویران خواهد شد، گاهی تصور اثراتش نیز سخت است ...
    خدایا عالمانه گناه کردم و جاهلانه توبه
    قصّه من و غصّه تو سر دراز دارد
    حال و نشاطم صرف گناه شد
    خمیازه هایم سهم خدا
    خدایا
    می خواستم چیزی بگویم
    ولی نه ، تو که خود باخبری از دلم
    از سکوتم،از عصیانگری هایم!
    خدایا
    تو از امتحان من
    من از شرمندگی رد شدن
    سیر نخواهیم شد گویا!
    خدا در مکان های دور از انتظار به دست افرادی دور از انتظار و در مواقعی تصور ناپذیر معجزات خود را به انجام می رساند برای آن مهربان توانا، غیر ممکن وجود ندارد... همیشه، همیشه و همیشه امیدی هست.
    گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد
    که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من .
    سلام دوست من ببخشيد اين يكي دو روز سرم شلوغ بود من هميشه مي ام و سري بهت مي زنم باعث خوشحالي منه كه با شما دوست عزيز آشنا شدم.
    ما زیادیم ها ترانه...جا دارین؟ببین نگی اینا حمله کردن و خوداشون یه لشکر ان ها:biggrin:
    من؟شهره شما؟از اینجا تا اونجا 1200 کیلومتر راهه:biggrin: نه نه نه..من مامانی ام،عمرن بمونم:)
    اشکالی نداره که دیر ج می دی همین که جواب می دی خود جای تشکر داره من تخصص اصلیم باستانشناسم ولی اونجا عکاسی می کنم خوب اینکه شعر نمی گی حتماً مشغله کاری زیادی دارید اینم از سر اینه که ادم پر مشغله ای هسته ای
    مرسی ممنون دوست من .
    گاهی اوقات که دلم می گیره آره شعر می گم
    خیلی شعر گفتن رو دوست دارم با اینکه تخصصم چیز دیگه ایه
    شما چی؟
    منظور اینکه واقعن مردمه خوب و دوس داشتنی ای دارین...

    سلاملکم:)احوالهلات شما ترانه خانم:D
    در چنین قرنی که دانش حاکم است
    عشق را از صحنه دور انداختن
    دیوانگی ست
    درماندگی ست
    شرمندگی ست ... !!!
    شعر از خودم بود چند سال پیش در اثر یک عشق نا فرجام سرودم
    بی سبب نیست زمین سینه ی پر پر دارد

    به خدا چشم تو یک فاجعه در بر دارد

    با نسیم سحری شعله نکش می ترسم

    کلبه ی حوصله ی شهر ترک بردارد

    گر چه از بودن با تو تن ِ من می لرزد

    فکر تو خواب و خیالی ست که در سر دارد

    بوی خوش می وزد از سینه ی عطرآگینت

    دل ِمن میل به دروازه ی قمصر دارد

    یا به آتش بکش و یا به دلم راه بده

    کوچه ی چشم تو یک مشت ستمگر دارد

    فاصله درد عجیبی ست میان ِ من و تو ...

    عابری در قفس تنگ ، کبوتر دارد

    گرچه تشویش دل و دین مرا سوزانده ....

    پدر عشق بسوزد .......به تو باور دارد ....
    نه والله منم تا حالا نیومد شهر شما ولی اگه اومدم باید خوب ازم پذیرایی کنید:)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا