چشت زدن
فکر کن تو دانشگاه ما مدیر برنامه و بودجه دانشگاه یه ماشین شاسی بلند داشت
اینجا معاونا و مدیرا هر چقدرم داشته باشن یه ماشین معمولی می یارن سرکار اینم با اعتماد به نفس با این می اومد همه می گفتن هوووووووووو
بالاخره اینقدر گفتن که خانمش یه بارداشت می رفت تو راه شهرضا اینم خودش خارج بود تصادف کرد با همون ماشین با تراکتور مردش
البته پسرشم بودش ولی هیچی به اون نشد