من بودم که بای همه جا با من می رفت می شدم مثل همون فتی فنتستیک که عسل رفته بود به شوهرش گفته بود عزیزم اومد بهش گفت دیگه به حسین نگو عزیزم خوشم می یاد از این مدلا
داش فرشید عزیزم ناراحت نشو خودت بهم می گی اینا چیه اینجا می زنی نغمه ناراحت می شه همه می فهمن می رم اون ور می زنم یه چیز دیگه بهش می چسبونی بگین من چه کار کنم بدونم
شما می شه حستونو بهتر کنین اقا بیاین اصلا جوک بگیم این طوری بهتر به خدا تا اینکه
از این جملات یا شعرا بگیم که نغمه این طوری بشه هر کی موافقه یه لایک بده
عزیزم همه یه طور غمگینم ولی الانم که جمع میشیم یکم بخندیم همش به گریه و ناله و فرار و و چیزای دیگه ختم می شه
خوب بیایم حداقل این یک ساعت یکم بگیم بخندیم