اوخی، چه رمانتیک. خب بعدش تعریف کنید برامون آقا بحرام. از سرنوشت اون درخت انجیر بگین؟!:دی
خونه مادرجونم منم یه درخت انجیر داره. فقط خاطره خوردن ازش دارم و بس =))) خدا نگه دارش برای کل فامیل.
آواتارشون خسته هست زهرایی! خسته!
رفتن خستگی از تن به در کنن!