احسان mba
پسندها
2

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگه سهيل بيدار بود الان پروفايلشو مث پروفايل سارا ميکرديم که ديگه اينجوري :razz: نکنه
    خب تو دير وقت مياي . بعد ازظهر نمياي که ... الان همه خوابن . فقط ما بيداريم .
    سلام بچه ها.منم اومدن. گفتن اینجا شلوغ بازیه. چه کنیم؟
    نه بابا الان که کسي نيس تو باشگاه .. بذار يه لينک بدم ببين پروفايل طرفو چيکا کرديم اون روز .
    نميدونم ... روانيه دختره .. جفت همن . ببخشيد داشتم با اين دختره کل کل ميکردم
    زنگ ميزنه ... اس ام اس فحش ميده ... امشب آبادش کردم ... يادته اون روز تو دانشگاه گفتم يکي اذيت مي کنه . بعد که رفتيم محمدرضا بهش زنگ زد فهميديم دوست دختره امير حسينه .ازون شب که محمدرضا باهاش دعوا کرده بود ديگه زنگ نزد تا الان . منم هر چي ا دهنم در اومد بار جفتشون کردم .
    احسان دوست دختر امير حسين منو ديوانه کرده به تمااااااااااااام ... روانين اينا ... اين مدليشو نديده بودم در تموم عمرم
    بر عکس من تو خونه اصلاً نمي تونم درس بخونم يا ميخوابم جديداً هم که معتاد نت شدم ...
    آره خونديم يه دو ساعتي اگه تو خونه باشم همونم نمي خونم . البته دير رفتيم اون روز
    آرماندیس احسان دیگه پسر منه هااااا
    حواست باشه عمه جون اذیتت نکنه دلبندم
    خیلی جنتلمن ِ
    تو دانشگاه اذیتش نکنی هاااا گناه داره [img]
    من که اصلاً کتاب محاسبات ندارم ... استادشم که شوته ... اصلاً نميدونم قضيه چي هس . کتابخونه خوبه که ..
    من موندم باید یه برنامه ریزی درست و حسابی کرد وگر نه همه را میافتیم
    یه کار یباید کرد اما چی کار من نمیدونم:whistle:
    ببخشيد دير شد ... ديشب داشتم فک ميکردم همه درسامم که بخونم محاسباتو کلاً تعطيلم .... چي کار کنيم ؟
    ماشالله به این غیرت خوشم اومد حالا اگه دوست داشتی میتونی بیای پسر خودم بشی که اگه آرماندیسو اذیت کردی بتونم گوشتو بپیچونم.

    البته آرماندیس هم باید موافق باشه.
    راستی کسی که شجره ما رو مینوشت الان رفته ماموریت بیاد باز شلوغ میشه سر حق و حقوق
    اونوقت میگم بنویسن [img]
    مهمون داشتم امروز . هما گفت بيا بريم گفتم برو ، شايد خودم اومدم . ديگه نشد بيام . حالا فردا ميام معادلاتو ...

    پس چی فکر کردی آرماندیس تک و تنهاست؟؟
    تازه شم باید تو دانشگاه هم هواشو داشته باشی .
    بهش میگم بیاد گزارش بده.

    ولی خوش اومدین به جمع ما.
    میتونین شما هم بیاین تو فامیل تا احساس غربت نکنین. [img]
    چه عجب اين استاده اومد سر کلاس . جوابتو ندادم گفتم شايد کار داشته باشي بخواي بري چت کني ...:razz:
    يه سر آن شدم پيامامو چک کنم رفتم ... خوبي ؟ دانشگاه چه خبر بود امروز ؟
    سلام احسان جان
    چی شده؟ من نبودم این دو روزه؟
    آقا احسان نبینم آرماندیس ما از دستت دلخور باشه ها....[img]
    اینجا کلی فک و فامیل داره ....[img]
    بدو بدو از دلش در بیاد [img]

    خودت خوبی؟ [img]
    این که گفتی قبلاً طعنه بود دیگه ؟؟ معرفتو از شما یاد گرفتم وگرنه من یه سال هست اینجام اگه میخواست یادم بره همون موقع یادم میرفت.
    چند روزي است كه حس تازه اي دارم
    حس كسي كه صعود مي كند از عمق تاريكي
    نرسيده به قله
    دلش تنگ مي شود
    براي پستي زير پايش!
    تازه مي فهمم
    هرگز براي صعود متولد نشده بوده ام
    من هميشه خواسته ام
    دوست داشته ام
    افتخار مي كنم
    و بوده ام
    كه پست باشم !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا