نتایح جستجو

  1. احسان mba

    [IMG]

    [IMG]
  2. احسان mba

    [IMG]

    [IMG]
  3. احسان mba

    عشق را با مردم بی دردسر خواهم گذاشت سردر آغوش گناهی تازه تر خواهم گذاشت بی پر و بال از ستبر...

    عشق را با مردم بی دردسر خواهم گذاشت سردر آغوش گناهی تازه تر خواهم گذاشت بی پر و بال از ستبر آسمان خواهم گذشت در کبود لانه مشتی بال و پر خواهم گذاشت در به در دنبال یک جو تشنگی خواهم دوید چشمه را با تشنگان در به در خواهم گذاشت تا نگویند این جوان بی رد پایی کوچ کرد دفتری شعرومزاری شعله...
  4. احسان mba

    [IMG]

    [IMG]
  5. احسان mba

    [IMG]

    [IMG]
  6. احسان mba

    رسمه عجیبی داره این دنیا واقعا" به هیچیش نمیشه اعتماد کرد کسایی که تا دیروز رفیق و محرمت بودن...

    رسمه عجیبی داره این دنیا واقعا" به هیچیش نمیشه اعتماد کرد کسایی که تا دیروز رفیق و محرمت بودن امروز میشن دشمنت! چرا بعضی ادما این قدر خودخواهن چرا فکر میکنن هر کاری بخوان می تونن انجام بدن و جالبه اصلا" جنبه واکنش و انتقادا ندارن! خودشونا پاک و معصوم تصور میکنن و بقیه را دیو صفت! خیلی خوشحالم که...
  7. احسان mba

    سر دو راهی

    می خواستم بدونم بین رشته ی برق و مکانیک روی کدوم بیشتر میشه حساب کرد؟ بازار کار کدوم بهتره؟
  8. احسان mba

    بلاخره امتحانا تمومیدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد

    بلاخره امتحانا تمومیدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
  9. احسان mba

    باز تو این مامان مارا تنها گیر آوردی رفتی زیر آب زنی نکن این کاراتا

    باز تو این مامان مارا تنها گیر آوردی رفتی زیر آب زنی نکن این کاراتا
  10. احسان mba

    سلام مامان خوبی باز این زهرا چی اومده گله کرده پا را پیش میکشه پس نیفته ؟:surprised: خوبه هر...

    سلام مامان خوبی باز این زهرا چی اومده گله کرده پا را پیش میکشه پس نیفته ؟:surprised: خوبه هر دفعه ما میریم جایی به اینام میگیم ها اصلا" برو ازش بپرس تا حالا شده اون مارا ببره جایی:question:
  11. احسان mba

    من که رفیق با مرام زیاد دارم اما منظورت کدوم بود؟؟؟؟؟؟؟

    من که رفیق با مرام زیاد دارم اما منظورت کدوم بود؟؟؟؟؟؟؟
  12. احسان mba

    خیلی ارادت داریم مامان جون [IMG]

    خیلی ارادت داریم مامان جون [IMG]
  13. احسان mba

    هر وقت تونستی ببینمت

    هر وقت تونستی ببینمت
  14. احسان mba

    دلگيرم از اين ايام ِ بي مهري قلم خطي كشيد و رفت نمي خواهم دگر يادت نمي آيي به فريادم سه روز از...

    دلگيرم از اين ايام ِ بي مهري قلم خطي كشيد و رفت نمي خواهم دگر يادت نمي آيي به فريادم سه روز از رفتنت رفته !!! مرا ساليست انگاري كجايي تو ؟ شبي آرام مي آيد صداي ِ پاي ِ دلتنگي اسير ِ لحظه هاي ِ غم رها از رنگ و بي رنگي قلم بر خاك مي سايد دل ِ سنگين ِ پر مهرش اسير ِ رنگ ِ لجبازي مرا آزاد مي...
  15. احسان mba

    گذشته بودم از این دل، کسی صدایم کرد زدست سرد زمستان، شبی رهایم کرد به...

    گذشته بودم از این دل، کسی صدایم کرد زدست سرد زمستان، شبی رهایم کرد به روی پرده ی قلبش کشید طرح مرا چو رنگ عشق بر آن زد، ز شب جدایم کرد
  16. احسان mba

    گاهی که هوای ِ کوچه ابری است دلم می گیرد .... بر غصه...

    گاهی که هوای ِ کوچه ابری است دلم می گیرد .... بر غصه ی تنهایی خودم می گریم گاهی که مرا اشک ندارد سر یاری از غم...
  17. احسان mba

    دلي دارم كه از تنگي در او جز غم نميگنجد غمي دارم ز دلتنگي كه در عالم...

    دلي دارم كه از تنگي در او جز غم نميگنجد غمي دارم ز دلتنگي كه در عالم نميگنجد
  18. احسان mba

    دلم گر چه زخم نمایان ندارد عطش سوزی سینه پایان ندارد درختی که عریانیش برگ و بارست غمی از بهار...

    دلم گر چه زخم نمایان ندارد عطش سوزی سینه پایان ندارد درختی که عریانیش برگ و بارست غمی از بهار و زمستان ندارد من آن لاله ی داغدارم که دیگر سر گفتگوهای پنهان ندارد دل من کویریست داغ و عطشناک که تاب قدمهای باران ندارد زمان بی حضور تو ای روح هستی بهار است و مرغ خوش الحان ندارد شبی در کنار دلم...
  19. احسان mba

    خانه خلوت‌تر از آن است که می‌پنداری سایه سنگین‌تر از آن است که می‌پنداری...

    خانه خلوت‌تر از آن است که می‌پنداری سایه سنگین‌تر از آن است که می‌پنداری داغ، دیرین‌تر از آن است که می‌پنداری باغ، غمگین‌تر از آن است که می‌پنداری...
  20. احسان mba

    دلتنگم خيره بر يك گوشه از خاطر برگهاي ِ زرد ِ دلتنگي قطره قطره مي چكد بر خاك دستهايم خالي از هم...

    دلتنگم خيره بر يك گوشه از خاطر برگهاي ِ زرد ِ دلتنگي قطره قطره مي چكد بر خاك دستهايم خالي از هم دست خاطراتم خفته در ماتم ... من چه تنهايم ... در خيال ِ سرد ِ اين پاييز رهگذر افسوس مي كارد اشكهاي ِ خيره بي پروا بر خيال ِ تشنه مي بارد برگهاي ِ خاطراتم خشك گامهاي ِ رهگذر محكم شانه هايم سخت مي...
بالا