ماجرایه امضان از این قراره که
یه فامیلی داریم .. شوهرو بچه اش که سید هم بودن با اون خانومه تو ماشین که بودن
تصادف می کنن
بعد مرده و بچه اش میمیرن ولی خانومه زنده میمونه
بعد از اون تصادف وحشتناک ( خانومه عاشقه شوهرو بچه اش بوده به معنایه واقعی ) گوشیه خانومه رو یک روز بعدش بهم تحویل میدم از صحنه تصادف جمع کرده بودن
بعد گوشیشو میبینه یه مسیج باز نشده داره
میبینه مسیج از طرفه شوهرشه .. تاریخ و ساعته مسیج رو نگاه میکنه برای بعد از تصادف بوده .. شاید روحه همسرش فرستاده نمی دونم
اما محتوایه مسیج همینیه که تو امضامه
خانومه میگه اگه این مسیج نمیومد برام نمی دونم چطور می خواستم این غمه بزرگ رو تحمل کنم