احسان mba Dec 11, 2009 من دلم میخواد خستگی را بفشارم در مشت ، غصه ها را در باد فاتح قلعه بی روزن تردید شوم ، من دلم میخواهد بیداری هم چون رویا شیرین باشد . . .
من دلم میخواد خستگی را بفشارم در مشت ، غصه ها را در باد فاتح قلعه بی روزن تردید شوم ، من دلم میخواهد بیداری هم چون رویا شیرین باشد . . .
احسان mba Dec 11, 2009 تو مانند کبوتر ها نجیبی ٬ تو مثل داستانهای عجیبی گناه من چه بود که گفتی ٬ از این پس از نگاهم بی نصیبی . . .
تو مانند کبوتر ها نجیبی ٬ تو مثل داستانهای عجیبی گناه من چه بود که گفتی ٬ از این پس از نگاهم بی نصیبی . . .
S S saraaa Dec 10, 2009 این ( ) به این خوشگلی اذیته؟؟ این رحمته !!! آره منم همینطور....من هروقت دلم اونجوری بد شور می زنه، یعنی یه چیزی شده... خدارو شکر که به خیر گذشت...
این ( ) به این خوشگلی اذیته؟؟ این رحمته !!! آره منم همینطور....من هروقت دلم اونجوری بد شور می زنه، یعنی یه چیزی شده... خدارو شکر که به خیر گذشت...
S S saraaa Dec 10, 2009 چشمت روشن بابات اومد... نگفتم کهریزکه؟؟؟ نگفتم گرفتنش؟؟؟ دیدی درست گفتم؟تو منو دعوا کردی گفتی زبونتو گاز بگیر بچه؟؟؟
چشمت روشن بابات اومد... نگفتم کهریزکه؟؟؟ نگفتم گرفتنش؟؟؟ دیدی درست گفتم؟تو منو دعوا کردی گفتی زبونتو گاز بگیر بچه؟؟؟
MEMOL... Dec 10, 2009 گریزی نیست ... همیشه بی آنکه بخواهی اتفاق خودش را می اندازد وسط زندگی ات ! بعد هم می رود تو می مانی و اینهمه چه کنم ... با ذهنی که مدام تکرار می کند: "حالا که اتفاقی نیفتاده دوست نداشت بماند، رفت...همین!" حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد ! می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ... به قول خودش فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد ! می روم با یک آرزو کاش هیچ وقت نمی گفتم: کاش ... س.بارانی
گریزی نیست ... همیشه بی آنکه بخواهی اتفاق خودش را می اندازد وسط زندگی ات ! بعد هم می رود تو می مانی و اینهمه چه کنم ... با ذهنی که مدام تکرار می کند: "حالا که اتفاقی نیفتاده دوست نداشت بماند، رفت...همین!" حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد ! می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ... به قول خودش فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد ! می روم با یک آرزو کاش هیچ وقت نمی گفتم: کاش ... س.بارانی
mohammad 87 سبز Dec 9, 2009 ما زنده به انیم که ارام نگیریم...... بابایی زنده و سورو مورو گونده(چی گفتم).....گردنشم تبر نمیزنه..... یکی دوشب یه جای خوب بودم ازاد شدم....
ما زنده به انیم که ارام نگیریم...... بابایی زنده و سورو مورو گونده(چی گفتم).....گردنشم تبر نمیزنه..... یکی دوشب یه جای خوب بودم ازاد شدم....
S S saraaa Dec 8, 2009 خوب شد یادم آوردی نه عزیزم....باباییت دسته گل به آب داده فکر کنم !! (خدای نکرده !! )