وفا به قیمت جان هم نمی شود پیدادلی دیرم که بهبودش نمی بو
نصیحت میکنم سودش نمی بو
به بادش میدهم نش میبره باد
بر آتش می نهم دودش نمی بو
مرا با شمع نسبت نیست در سوزنمیدانم چرا اما ترا هرجا که میبینم
کسی انگار میخواهد ز من تا با توبنشینم
تن یخ کرده آتش را که میبیند چه میخواهد
همانی را که می خواهم ترا وقتی که میبینم
ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنان شادممنم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |