مشاعرۀ سنّتی

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر
تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر
منم یا رب که جانان را ز ساعد بوسه می چینم
دعای صبحدم دیدی که چون آمد به کار آخر
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رسوا منم وگرنه تو صد بار در دلم
رفتی و آمدی و کسی را خبر نشد
 
  • Like
واکنش ها: vahm

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلی دیرم که بهبودش نمی بو
نصیحت میکنم سودش نمی بو
به بادش میدهم نش میبره باد
بر آتش می نهم دودش نمی بو
 

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو با که ای
یار که ای
درس وفا می دهیم
خویش وفادار که ای!
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید..
فغان که بخت من از خواب در نمی آید...
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدانم چرا اما ترا هرجا که میبینم
کسی انگار میخواهد ز من تا با توبنشینم
تن یخ کرده آتش را که میبیند چه میخواهد
همانی را که می خواهم ترا وقتی که میبینم
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدانم چرا اما ترا هرجا که میبینم
کسی انگار میخواهد ز من تا با توبنشینم
تن یخ کرده آتش را که میبیند چه میخواهد
همانی را که می خواهم ترا وقتی که میبینم
مرا با شمع نسبت نیست در سوز
که او شب سوزد و من در شب و روز
 

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی اتشگهی دیرینه پا بر جاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک سر این رشته گم شده است

وچیزی…جایی

ناگفته مانده است

و اکنون ما

در خانه های خویش غریب ایم
__________________
 

= nAviD =

عضو جدید
مثل آنكه تنهايي
-چقدر هم تنها
-دچار رگ پنهان رنگها هستي؟
-دچار يعني چه؟
-دچار يعني عاشق
....
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود

ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر نبود
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم که در ایینه ببیند رخ خود را
گیرد نظر از عاشق و بر خویش کند ناز
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ
چون هوای چمن از یاد اسیران قفس
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند

همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش با یاد تو در خلوت من بزمی بود
خلق گفتند که: سودا زده تنهاست هنوز
 

ویدا

عضو جدید
ز من هر آنکه او دور؛ چو دل به سینه نزدیک
به من هرآنکه نزدیک؛ از او جدا جدا من!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا