هر آدمی باید یه مخاطب خاص داشته باشه که شبا قبل خواب ازش بپرسه :
تو مال منی ؟
..........
اونم بگه :
یعنی شُتر بیشتر از تو میفهمه !
خو معلومه که مال توام دیوونه !
یکی از فانتزیا و البته راهکار های اصولی من برای کم کردن تنش ها توی زندگی اینه که وقتی طرف عصبانی یا کلافس ببری بندازیش تو کمد،درشم قفل کنی یه روز بهش غذا ندی ،خودش اصلاح میشه به امید خدا. پشیمون میشه از کار خودش:|
ای انسان هایی که میخاهید زندگیتون شادتر بشه!!تنهایی نرید تو آشپزخونه.شوهرتونم ببرید کمکتون کنه.در حین غذا درست کردن دست روغنیتونو یهو بچلونید تو صفتش،یا وقتی دستتون چسبناک و شیره ای شده ببرید از پشت یقه لباسش ،پشت گردنشو نوازش کنید،حتی میتونید سس قرمزو همچین یهویی بپاچید تو صورتش !امتحانش که ضرر نداره:-" فوقش طلاق میگیره دیگه:دی
انیس جان ببخش من فانتزیام زیاد عاشقونه نیس
یه روشی هست من از پدر بزرگم یاد گرفتم.نیشگون با انگشت پا.عجب نیشگونای میگرفتااا.دردش از هزار تا نیش عقرب مهلک تر بود:دی
میتونید تو یه مهمونیه رسمی کفشتونو از پاتون در بیارید موقع صرف شام یا حالا هر کوفتی:دی گوشت پشت ساق پاشو همچین با انگشتای پاتون نیشگون بیگرید که جونش بالا بیاد) حواستون باشه که حالت چهرتون باید کاملا ریلکس و معمولی باشهبعد زا مهمونی از خجالتتون در میاد
یکی از فانتزی هایِ عاشقانــم اینه که تابستون باشه و با مُخاطبِ خاص رفته باشیم مسافرت
برای ناهار یه غَـــــذایِ پر فلفل به خوردش بدم
درست زمانی که داره از تندی اون غَــــذا خفه میشه و سرفه میکنه لیوان آبم رو که قبلش پر از نمک کردم و بدم دستش تا بدتر سرفه کنه
اونم همونجور که دارم دوغ گازدارمـــو تکون میدم تا خوب بهم بخوره اونو ازم بگیره و درشو باز و کنه و دوغ با فشار بریزه رو سر و صورتش
اون وخته که من با با یه جیـــــخِ بنفــــش برم تو اتاقو درو قفل کنم و اون محکم بزنه تو در و با داد بگه:درو وا کن تا نشکوندمش چِش سِفیـــد
و منم از همونجا داد بزنم دیوونه من میخواستم با اینکارا نشون بدم دوستت دارم
و بعد
.
.
.
.
صدایِ قهقهه بلندش: دختره ی روانی،تو هیچیت رنگ ادم نیس،بیا منم دوستت دارم
من ی دخترم
اگه خودمو لوس نکنم
اگه باهات قهر نکنم و ناز نکنم
اگه وقتی چشات میچرخه از حسودی دیونه نشم
اگه از نظر دادنات خوشحال نشم
اگه به خاطر تو به خودم نرسم
اگه سر به سرت نذارم
اگه برات گریه نکنم
اگه وقتی پاستیل میبینم پیرهنتو نکشم
اگه لب و لوچه آویزون نکنم تا بغلم کنی
اگه بهت نگم آقامون
اگه برات مظلوم بازی درنیارم
اگه از سرو کولت نرم بالا
اگه برات عشوه نیام
اگه گوشتو نپیچونم و نگم تو فقط مال منی
اگه ناغافل دستاتو نگیرم
اگه وقتی کار بدی کردم با ترس بهت نگم
اگه لج بازی نکنم
اگه ...
اون موقع که تو دیگه دیوونم و عاشقم نمیشی!
تو عاشق اینی که من یه خانم کامل باشم!خانم تو!
تو پسری!
اگه برام غیرتی نشی
اگه روم حساس نباشی
اگه ته ریش نداشته باشی
اگه باهام مهربون نباشی
اگه بهم اخمای کوچولو نکنی
اگه وقتی شالم رفت عقب نگی اونو بکش جلو
اگه دستمو محکم نگیری
اگه نگی هرکاری کردی راست بگو تا ببخشمت
اگه سر به سرم نذاری
اگه قربون صدقم نری
اگه نگرانم نشی
اگه بهم نگی عروسک من
اگه نگی من مهمم که میگم خوبی
اگه...
اونوقت منم دیوونه و عاشق تو نمیشم تا اونکارارو برات نمیکنم!من تورو مرد میخوام!مرد تو!
پس بیا و مرد باش!
ابرو برندار!دماغت عمل نکن!
لوس حرف نزن!
من و تو همون آدم و حواییم!بیا جاهامونو عوض نکنیم!
من لطافت نگه میدارم تو صلابت
تو نگاهتو نگه دار منم نجابتمو
بیا سعی کنیم بهترین هم باشیم!
من بهترین دختر واسه تو!
تو بهترین پسر واسه من!
یکی از فانتزیام اینه که وقتی خواب خوابی ...
بیام و لاک قرمز و خوش رنگمو بردارم و...
انگشت های پاهاتو لاک بزنم ...
صبح که بیدار میشی حواست نباشه و جوراباتو بپوشی و بری سر کار ...
ظهر موقع نماز که در میاری وضو بگیری
چشات بزنه بیرون .... .
.
.
وقتی زنگ میزنی برندارم ... اس بدی این چه کاری بود کردی ؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
من :
دوس دارمممم ... میخواستی دعوام نکنی .....
یکی دیگه از فانتزیـــام اینه که ...
یه صبح ســــرد زمستـــونی ...
من میخوام برم یونی ...
به شووری میگم بیدار شو منو برسون ...
شووری تنبلی کنه بیدار نشه ...
منم حرصم در اومده ...
1 پارچ آب ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد خالی میکنم رو سر شووری ...
و تو افق محــــــــــــو میشم ... ツ
یکی از فانتزیام اینه که وختی ازم دلخوره و به خاطر اینکه چیزی نگه که من ناراحت بشم گرفته خوابیده
منم یواش با لوازم آرایشام آرایشش کنم
وقتی تموم شد با یه بادکنک برم بالا سرش بعد بادکنک رو بترکونم
از خواب بپره نگران بشه فکر کنه چی شده حالا
بعد وقتی دید من از قصد این کارو کردم دنبالم کنه
منم یه جوری تابلو از جلو آینه بدوم اونم یهو تا میاد رد بشه چشمش بیوفته به خودش
تو آیینه همینجور که داره با تعجب خودش رو میبینه
منم با یه پارچ آب از پشت آبارو بریزم روش و فرار کنم.
اونم بیاد دنبالم
وقتی منو گرفت بزنه نوک دماخم بگه:
دیوونه ی این دیوونه بازیاتم روانی.....
.
.
.
.
.
.
.
.
فانتزیای دیوونه بازیه خو