مشاعرۀ سنّتی

sisah

عضو جدید
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته‌تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
 

sisah

عضو جدید
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیرو صلائی به شیخ و شاب زده
 

sisah

عضو جدید
هم دانه امید به خرمن ماند
هم باغ و سرای بی تو و من ماند
سیم و زر خویش از درمی تا بجوی
با دوست بخور گر نه بدشمن ماند
 

bluebird

عضو جدید
دوش رفتم به در ميكده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
" حافظ"
 
  • Like
واکنش ها: cute

sisah

عضو جدید
م:
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گلست و من بر خار؟

ه:
هر صبح که روی لاله شبنم گیرد
بالای بنفشه در چمن خم گیرد
انصاف مرا ز غنچه خوش می‌آید
کو دامن خویشتن فراهم گیرد
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
اي عشق مددكن كه به سامان برسيم
چون مزرعه تشنه به باران برسيم
يا من برسم به يار يا يار به من
يا هر دو بميريم و به پايان برسيم
 

sisah

عضو جدید
مایه‌ی کیمیاست خاک درت
کی درآید به چشم سیم و زرت
دل بی‌رحم تو رحیم شود
گر ز حال دلم شود خبرت
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

یاران وفا را بین اخوان صفا را بین
در رقص که باز آمد آن گنج به ویرانه

ای چشم چمن می بین وی گوش سخن می چین
بگشای لب نوشین ای یار خوش افسانه
:gol:
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس
جز منو یار نبودیمو خدا با ما بود
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
در خرابات مخان نور خدا میبینم
این عجب بین که جه نوری زکجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملک‌الحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
حافظ
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
مستم از باده‌ی مهر تو، مرا مست مهل

رفتم از دست، دمی دست من از دست مهل
دل ز شوق می لعل توچو خون شد مپسند

پشتم از بار غم هجر تو بشکست، مهل

لاله ساغر گیر ونرگس مست وبر ما نام فسق
داوری دارم بسی یارب که را داور کنم
:gol:
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
لذت داغ لبت بر غمت ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم
نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
اولی مال فلق بود

مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت
ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم
بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری
سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا