آنه!
تکرار غریــــــبانه روزهایت چگونه گذشت، وقتی روشنی چشمهایت، در پشت پرده های مـــــه اندوه، پنهان بود...با من بگو از لحظه لـــــــحظه های مبهم کودکی ات، از تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی در هجوم درد ها و غم هایت، و در گیر و دار ملال آور زندگی ات،حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟!اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنچه طلایی خورشید دوستی بسپاری،در آبی بیـــــــکران مهربانی ها به پرواز درآیی، و اینـــــک آنــــــه! شکفتن و سبز شدن در انتـظار توست، در انتـــــــــــــظار تـــــــــو..
تکرار غریــــــبانه روزهایت چگونه گذشت، وقتی روشنی چشمهایت، در پشت پرده های مـــــه اندوه، پنهان بود...با من بگو از لحظه لـــــــحظه های مبهم کودکی ات، از تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی در هجوم درد ها و غم هایت، و در گیر و دار ملال آور زندگی ات،حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟!اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنچه طلایی خورشید دوستی بسپاری،در آبی بیـــــــکران مهربانی ها به پرواز درآیی، و اینـــــک آنــــــه! شکفتن و سبز شدن در انتـظار توست، در انتـــــــــــــظار تـــــــــو..