این کجا و آن کجا !!!

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستان عجیب زنی که دین خود را فروخت


زن روبنده را از چهره برداشت و با چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین خود باعث تعجب شد.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، طی متنی که در یکی از شبکه‌های اجتماعی منتشر شده آمده است:

بانوی محجبه‌ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!»

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است. اینجا وطنم…شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهربانی در مساله حجاب به این معناست که به نوع رفتار و عقیده خود در مساله حجاب، فردی نگاه نکند و فقط خودش و خواسته‌هایش را در نظر نگیرد و همواره دو گروه را مدنظر داشته باشد و در نظر داشته باشد که غافل شدن از یکی از این دو گروه بعضا، صدماتی جبران ناپذیر بر اجتماع وارد میسازد: یکی زنان دیگر، که با بی‌حجابی خود آنها را به عرصه رقابت نکشد، زیرا عموما دختران جوان سعی میکنند در زیبا جلوه دادن خود، از دیگران پیشی بگیرند و نام آن را هم دلبری میگذارند، اما این رفتار، دل بردن نیست بلکه دل شکستن است و نامهربانی کردن بر بقیه زنان است، چون با این کار، رقابتی ایجاد میکنند که در این رقابت، زنان مسن تر و گروهی از دختران دچار محرومیت از زندگی سالم و با نشاط و مختل شدن آن و همچنین محرومیت از همسر میشوند، چرا که در مسابقه سنگین جلوه گری و جلب توجه مردان ، از رقابت باز مانده اند. نگاه فرد محور این دسته از زنان مثل راننده ماشینی است که در روز بارانی به سرعت از میان چاله های داخل جاده عبور میکند و برافرادی که داخل پیاده رو هستند آب میپاشد و آنها را خیس میکند و بعدش میگوید به من ربطی ندارد میخواست کنار بایستد، در حالی که اصلا متوجه نیست که مردم در پیاده رو و مسیر صحیح خود حرکت میکردند و این خود اوست که دیگران را دچار اذیت کرده است. یعنی کسی که دیگران را در نظر نگیرد و بر بقیه انسانها نامهربان باشد خیلی رفتارها میتواند داشته باشد.
یکی از متخصصان مغز و اعصاب میگوید: مصرف قرص اعصاب میان زنان بین سی تا چهل سال بسیار وحشتناک است چون این زنان ، فکر میکنند همسرانشان دیگر به آنها توجه ندارند و به گزینه‌های دیگر می‌اندیشند.
دومین گروهی که دختران و زنان در تعاملات اجتماعی خود باید به آن توجه کنند و به آنها مهربان باشند، مردان هستند. مهربانی کردن به مردان یعنی در مقابل مردان دلبری نکند، فکر و روح آنها را درگیر نکند. فرض کنید اصلا رقابتی در کار نیست، اما اگر زنان حجاب را رعایت کنند یعنی ذهن مردان را آزار نمیدهند در نتیجه مردان بهتر میتوانند درس بخوانند، کار کنند و تمرکز بیشتری بر فعالیتهای فردی و اجتماعی داشته باشند. این نکته مهمی است ، یکی از مشکلات بزرگ جامعه ما این است که زنان ، ‌مردان را نمیشناسند و مردها هم زنها را . خیلی از ازدواجها که به طلاق می‌انجامد به خاطر همین عدم شناخت است . مادر بزرگها به دخترانشان مردها را معرفی نمیکنند و پدربزرگها هم به پسرانشان، خانمها را معرفی نمیکنند. اگر خانمها آقیون را بشناسند، حجاب را رعایت میکنند تا آنها آزار نبینند. خانم با محبت و مهربان ، با حجاب است . این کلام عمیق و ریشه داری است که هنوز نتوانسته ایم آن را توضیح دهیم.
در جوامع غربی با اینکه حجاب رواج ندارد ولی آدمهای معمولی معمولا این چیزها را رعایت می‌کنند، همه جا خودشان را تزیین نمیکنند، همه جا شروع به دلبری و دل شکستن نمیکنند ولی در جامعه ما متاسفانه حرص و ولع ویژه ای در این زمینه وجود دارد. باید این فرهنگ تغییر کند.
در یکی از سفرهای تبلیغی به کانادا، توافق شد در دانشگاه تورنتو، سخنرانی داشته باشم و البته مخاطبین جمعی با عقاید و تفکرات غیردینی و مخالف نظام جمهوری اسلامی بودند که بعضا به مقدسات ما هم توهین میکردند، و حتی نپذیرفتند که با لباس روحانیت در آن برنامه بروم، بنابراین با لباس معمولی در آن جمع حاضر شدم. بحث به مسائل معنوی رسید. بنده گفتم شما مسائل معنوی را از یک زاویه دید دیگری نگاه کنید شاید زیباتر از وقتی باشد که از راه دور به آنها نگاه میکنید، و به همین مناسبت بحث حجاب مطرح شد. یکی از خانمها که تقریبا میانسال هم بود گفت: چرا حجاب داشته باشیم ، خب مردها کور بشوند نگاه نکنند. طبیعتا در آن جلسه که مردان هم بودند این حرف ایشان به جای اینکه مورد استقبال دیگران واقع شود، بسیار سخیف به نظر رسید. بنده گفتم حالا اگر کور نشوند چه اتفاقی می‌افتد ؟ گفت: مسئولیتش با خود مردهاست. گفتم در این رقابت یه عده از خانمها جا میمانند و دیگر به آنها توجهی نمیشود. تکلیف آنها چیست؟ و شما خودتان هم سن و سالی را سپری کرده اید ( احتمالا مشمول این دسته از زنان میشوید). همه خندیدند. بنده نمیخواستم ایشان مورد تمسخر قرار بگیرد بلکه میخواستم توجهش را به این نکته جلب کنم که چرا درست نگاه نمیکنی.
از زاویه دید دیگری هم میتوان حجاب را بررسی کرد. در رابطه بین زن و مرد، مردان ضعیفترند، به همین دلیل خداوند مدیریت رابطه زن و مرد را به زنان سپرده است و از این زاویه دید، حجاب عامل اقتدار زن میگردد. لذا زنی که حجاب را رعایت نکند تضعیف میشود.
یادداشت هایی از استاد پناهیان
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
واردات غیرت و حجاب از فرانسه

واردات غیرت و حجاب از فرانسه

[h=2]واردات غیرت و حجاب از فرانسه[/h]









فرانسه: جمعه 28 تیر 1392 در تظاهرات جمعه شب طرفداران حجاب در برابر یکی از کلانتری‌‌های شهرتراپ Trappes درحومه پاریس یک پسر جوان بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی زخمی و در بیمارستان بستری شد. یکی از مسئولان مسلمانان فرانسه که نامش فاش نشده است گفت این تظاهرات در پی بازداشت روز پنجشنبه مردی برگزار شد که با بازرسی همسر برقع پوش خود از سوی پلیس مخالفت کرده بود. یک منبع پلیس هم این روایت را تایید کرد و گفت این مرد به علت درگیری با پلیس بازداشت شده و قرار است محاکمه شود. به گفته شاهدان در این تظاهرات 200 تا 400 نفر شرکت داشتند . ده خودروی ضد شورش پلیس از ساختمان کلانتری حفاظت می‌کردند و یک بالگرد هم بر فراز این شهر پرواز می‌کرد . تعداد زیادی پلیس در شهر مستقر شده بودند و یک ایستگاه اتوبوس غارت شد.

ایران : روز شنبه 22 تیر 1392 گزارش خانمی که به یک خانم بد حجاب تذکر داده بود خانم لطفا حجابتونو رعایت کنید : هنوز به آخر جمله نرسیده بودم که زن برگشت و در کمال ناباوری گلویم را گرفت و چند بار به صورتم چنگ زد. و همینطور که به سر و صورتم میزد و گلویم را فشار میداد شروع به فحاشی کرد که تو به چه حقی به من گفتی حجابتو...آدمت میکنم،در حین گفتن این صحبت باز به سمتم پرید و اینبار از پشت سر چادر و روسری من رو گرفت و کشید و سعی داشت چادرو از سرم برداره... همینطور که چادرم دستش بود و میکشید، فریاد میزد: تویی که باید حجابتو برداری... خودم چادر از سرت بر میدارم...خودم روسریتو برمیدارم.. شماها باید ازاینجا برید....شماها همه چیزو خراب کردید...شما چند نفر بیشتر نیستید..."ما" نمیذاریم "شماها" اینجا زندگی کنید.خودم چادر از سرت میکشم... همه توانمو گذاشتم که چادر از سرم برداشته نشه و بحمدلله موفق به کشف حجاب کامل نشد وبا فریادهایم بالاخره آقایی اومد و منو از دستش نجات داد. در این فاصله حدود بیست سی نفری هم جمع شده بودن و تماشا میکردند یا چیزی میگفتن اما خبری از نیروی انتظامی که محل استقرارش دقیقا آن سمت خیابان بود نشد که نشد .

پ,ن از زبان همان خانم با شرف ایرانی: بعد از برگشتن به خانه، همراه اعضای خانواده دوباره برگشتم و به همان کلانتری مراجعه کردم که گویا با شرایط موجود، کمکی از آنها نیز ساخته نبود و باید کم کم باور کنیم که جای منکر و معروف عوض شده و حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را باید فراموش شده بدانیم. باید کم کم باور کنیم که اگر بخواهی محجبه باشی و حکم خدا را رعایت کنی، باید قید امنیت و حداقل حقوق شهروندی ات را بزنی، نه قانون و نه مجری از تو حمایت نخواهد کرد... در همین تهران خودمان، پایتخت ایران اسلامی، شهر اخلاق ..."

نمیدانم چه می خواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی می سوزدم گه می نوازد
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله
کنار هم قرار گرفتن این دوتا پست برام جالبه
انسان اگر بخواهد در دل بلاد کفر در اوج عزت و افتخار زندگی میکنه
و اگر نخواد در دل بلاد اسلام در اوج حقارت و قابل ترحم بودن
«هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ»






 
بالا