جبر و اختیار: جبر و اختیار این دو گاهی زندگی انسان را به مرز دیوانگی میکشانند اگر نتوانیم ان ها را بشناسیم و در زندگی خود درک کنیم بعضی ا وقات اتفاقاتی در زندگی هرکدام از ما رخ میدهد که اگر دلیل قانع کننده ای برای این دو نداشته باشیم میگوییم حکمت در این کار بوده است اما نمیگوییم مثلا جبر زمانه این بود یا اختیار ما روی این مسیله کم بود شما در روز که در سطح شهر مشغول به فعالیت ها و کارهای روزمره خود هستید صحنه هایی را میبینید که گاه شما را شاد و گاهی غمگین و سخت متاثر میسازد به طور مثال: کودکی که در گوشه خیابان مشغول درس خواندن پای ترازو یا بساط خود است و یا جلوی درب رستوران یا کافه ای به خوردن بقیه مردم نگاه میکند اگر شما که درون رستورانی با جمع دوستان یا خانواده نشسته باشید مشغول خوردن و در حال خوش گذشتن بهتون باشه با دیدن چهره یک دختر یا پسر بچه 6 یا 7 ساله که داره به شماها نگاه میکنه و از حالتش معلوم چیز درست و حسابی نمیخوره ممکن یک لحظه شما رو متاثر کنه و تا چند روز حتی ناراحت باشید ممکن همون شب برای اون بچه غذا هم خریده باشیدو در کنار خودتون بهش جا داده باشید ولی میدونید که برای اون همون یک شب و غیر او اون خیلی های دیگه با وضع های بدتر هستن ولی ناراحتی شما مسلما هیچ تاثیری در زندگی این افراد نداره بعضی ها که این مسایل رو میبینن میگن پس اگر خدایی هست عادل نیست چون اگر عادل میبود باید شرایط مساوی زندگی برای تمام بنده هاش بوجود میاورد ولی تاحالا فکر کردین که این جبر خداست با همون صحنه که گفتم ممکن برای اون بچه دو حالت پیش بیاد 1:سعی در بهبود زندگیش کنه تلاشش رو زیاد کنه تا در اخر به موفقیت برسه هیچ چیز غیر ممکن نیست 2:ممکن اون بچه به فرد مخربی در ایندش تبدیل بشه و بگه من در بچگیم شرایط خوبی نداشتم بخاطر همین الان دزد یا و....... شدم حالا میرسیم به اختیار اون فرد میتونسته یکی از دو حالت بالا رو ادامه بده پس اختیارش رو داشته در ابتدا جبر زندگی اون رو به اون شکل در اورده بوده ولی بعدش اختیار خودش بوده پس اینجا نمیتونیم بگیم دنیا بر پایه نامساوات که اد اره میشه حالا همون مسیله ممکن با دیدنش در یک فرد دیگه که مثلا شاید خود شما باشید نتایج مختلفی داشته باشه 1:شما با دیدن زندگی های بدتر از خودتون به زندگیتون امیدوار شید و سعی در بهتر کردن زندگی خودتون و شاید حتی زندگی دیگران داشته باشید شاید روزی حکومت کشوری رو بدست گرفتید که با یاد اوردن اون صحنه تصمیم بگیرید زندگی مردم کشورتون رو بهتر کنید و ملتی در کمال اسایش داشته باشید و....... 2:ممکن شما با دیدن اون صحنه اززندگی ناامید بشید و حتی تا مرز خودکشی هم پیش برید حالا این 2 حالت هم اختیار زندگی شماست ببینین اگه به هر پدیده یا اتفاقی در زندگی خودتون به این شکل نگاه کنید هیچوقت نا امید نمیشین و مشکلاتتون اسون تر از گذشته حل میشه حداقلش اینه که من تجربه کردم این طرز فکر رو در زندگیم و نتایج مثبتی ازش گرفتم ولی بعضی اوقات همین جبر خیلی گیج کننده هست مثلا در داستان خضر و موسی اون صحنه ای که خضر پسر بچه ای رو میکشه تا در ایندش قرار بوده یک قاتل بشه به نظر من این جبر خیلی عجیبیه اخه تا اون زمان اون فرد هنوز شخص کاملی نشده بوده پس میتونیم نتیجه بگیریم که شاید برخی از حوادث در زندگی ما تعیین شدست ولی باز این نتیجه نتیجه دیگه ای رو در زندگی ما داره و اونم این که اگه مثلا قرار بوده اون پسر در اینده قاتل شه پس 1:هدف از افرینشش چی بوده 2:اگه قرر بود که قاتل شه چرا زودتر از موعدش به دستور خدا کشته شد 3:اگه قرار باشه کارای بد هر شخصی از پیش تعیین شده باشه پس دیگه گناهی هم در عالم وجود نداره چون از پیش تعیین شده بوده دیگه پس جبر اجباری بوده و دست اختیار شخص هم نیست و نتیجتا گناهی هم از لحاظ نه دین و نه انسانیت نداره چون خالقش این طور مقدر کرده بوده و بعد اینکه بهشت و جهنمی هم در کار نیست پیامبر محمد گفتن: برای بقا خلق شده اید نه نابودی و فنا خوب حالا بعد از دوران جنینی وارد این دنیا شدیم اگه این دنیا تکامل پیدا کنیم به نظر من در جهان بعدی هم که بیشک منتظر ماست به راحتی زندگی میکنیم در غیر این صورت چون درک صحیحی از دنیای قبلیمون نداشتیم در دنیای بعد هم در اسایش نخواهیم بود مثل این میمونه که کسی ندونه معادله چیه بعد بهش معادله درجه 3بدن بگن حلش کن وقتی مفاهیم اولیه یک چیزو نمیدونیم چطور ثانویه رو باید درک و حل کنیم بیشک قادر به انجامش نخواهیم بود و یا در اخر سختی شاید موفق به انجام این کار شدیم نویسنده:خودم