تو این دنیا با این همه آدمهاش
سهم من حتی یه آدم نبود؟ یه حس دو طرفه...
یه کسی که ایده آلهام ارزش هاش باشه...
یه شریک واسه اینهمه تنهایی
...تو کار دنیا موندم واقعا می ترسم از روزی که بهفمم اینهمه تعهد هیچ لزومی نداشته..این انتظارها بیهوده بوده ..
می ترسم از آخرش
خدایا مثل فیلمها برام آخر ماجرا رو رویایی تموم کن...
سهم من رو به رحمت خودت بده...نه به نسبت لیاقت من
هزاران می میرنددر ابی اسمان نگاه میکنم
کسی چه میداند
در زیر این اسمان
چند کودک میمیرد
چند پیرمرد و پیرزن
به خانه سالمندان برده میشود
چند عشق نابود میشود
چند خیانت رخ میدهد
چند لبخند خشکیده میشود
چند دل شکسته میشود
هزاران می میرند
ملیون ها به یغما می روند
و ملیارد ها حق ناحق می شود
آنگاه که به جای تماشا دست یکی را گرفتی
بدان آنروز زندگی زاییده ای
و آن زمانیست که واقعا زندگی کردی
خوب یا بد، زشت یا زیبا، باکره یا فاحشه.
هرچی می خواهی باش تنها برای خودت
اگر هرچه هستی برای دیگرست روزی که نباشد هیچ خواهی شد
زندگی کن برای لیاقت خودت نه لایق بودن یا نبودن دیگران
سهم تو از زندگی آنست که خود می آفرینی