معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
نگرانت هستم عشق من
این دیگر دست خودم نیست!
فصل شیرینی لحظه هاست اما
من همچنان تابستان که می شود...
دلم شور می زند!!!!!
این دیگر دست خودم نیست!
فصل شیرینی لحظه هاست اما
من همچنان تابستان که می شود...
دلم شور می زند!!!!!
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
قرارمان فصل انگور، شراب که شدم بیا… تو جام بیاور من جان!
دلم شور میزنه ...
می ترسم صبح که از خواب بیدار شدم ،
از قاب عکست هم رفته باشی !!
از تو بعید نیست ...
می ترسم صبح که از خواب بیدار شدم ،
از قاب عکست هم رفته باشی !!
از تو بعید نیست ...
حرف هایم.... دلخوری هایم...
دلتنگی هایم... وتمام اشک های من...
بماند برای بعد تو
تنها به من بگو
با او چگونه می گذرد که با من نمی گذشت؟
.
.
.
موسیقی لطیف نگاهت را بر من بنواز
تو دوست داشتنی هستی
و من دوستت دارم .
.
.
موسیقی لطیف نگاهت را بر من بنواز
تو دوست داشتنی هستی
و من دوستت دارم .
پشت همین چراغ قرمز
اعتراف کردم که دوستت دارم!
تاهرجا مجبور شدی کمی مکث کنی
یاد عشقمان بیفتی.
چه می دانستم قرار است بعد از من
تمام چراغ های زندگی ات سبز شود!!!
اعتراف کردم که دوستت دارم!
تاهرجا مجبور شدی کمی مکث کنی
یاد عشقمان بیفتی.
چه می دانستم قرار است بعد از من
تمام چراغ های زندگی ات سبز شود!!!
بوسه می زنم به قلمی که با آن می نويسم
و تبریک می گویم به کاغذهایی که
سیاه شان کردم،ولی رو سپید ماندند!
امروز روز آن هاست
نه روز امثال من!!!
و تبریک می گویم به کاغذهایی که
سیاه شان کردم،ولی رو سپید ماندند!
امروز روز آن هاست
نه روز امثال من!!!
دلت که گير باشد
تمام دنيا دلگيرست
.
.
.
من شعرهایم را از چشم های تو میدزدم...
دیوان قشنگیست
چشمانت!
دیوان قشنگیست
چشمانت!
تو باش!
چه فرق میکند چگونه یا به چه شکل!
نسیم یا طوفان!
حسرتم وزیدن توست!
چه فرق میکند چگونه یا به چه شکل!
نسیم یا طوفان!
حسرتم وزیدن توست!
در آغاز دیوانه پاکی ات شدم
و در پایان پاک دیوانه شدم!
میبینی
هم مرا دیوانه کردی هم پاک...
و در پایان پاک دیوانه شدم!
میبینی
هم مرا دیوانه کردی هم پاک...
امشبــ کـ آمدۓ در ـخوابـم
یادتـ نرود ـبوسه ـهاۓ گرمتــ را برایم
تـُهفه بیاورۓ
اصلا این بـار کـ بیایۓ
دیگـر یک لحظه ـهم
دستــ هایتـ را رـهـا نمۓ کنم
این بار مۓ برمت جایۓ
کـ خدا هم دستش بـ ِهمان نـرسد
آنـ وقتـ تـ ُ همیشه در ـکنارم خواهۓ مــاند
بدون وا ـهمه اۓ از رفتنتــ ...
فقط من و « تــ ُ »
فقط بگذار یک بــار دیگر رویاۓ
بــا تـُ بودنم را حس کنـم
فقط یک بــار . . .
یادتـ نرود ـبوسه ـهاۓ گرمتــ را برایم
تـُهفه بیاورۓ
اصلا این بـار کـ بیایۓ
دیگـر یک لحظه ـهم
دستــ هایتـ را رـهـا نمۓ کنم
این بار مۓ برمت جایۓ
کـ خدا هم دستش بـ ِهمان نـرسد
آنـ وقتـ تـ ُ همیشه در ـکنارم خواهۓ مــاند
بدون وا ـهمه اۓ از رفتنتــ ...
فقط من و « تــ ُ »
فقط بگذار یک بــار دیگر رویاۓ
بــا تـُ بودنم را حس کنـم
فقط یک بــار . . .
گیر افتاده ام
میان پرانتزهای بسته ی دنیا!!
دلم یک پنجره ی روشن می خواهد
رو به تمامیت آسمان.
کاش یک چلچله از عبور بهار جا مانده بود
همه ی پنجره های گشوده برای توست
همه ی درهای بسته برای من
دلم می خواهد دریا را بکشم رویم
تا ابد بخوابم
و فقط خواب ترا ببینم...
میان پرانتزهای بسته ی دنیا!!
دلم یک پنجره ی روشن می خواهد
رو به تمامیت آسمان.
کاش یک چلچله از عبور بهار جا مانده بود
همه ی پنجره های گشوده برای توست
همه ی درهای بسته برای من
دلم می خواهد دریا را بکشم رویم
تا ابد بخوابم
و فقط خواب ترا ببینم...
مات شدم از رفتنت!!!
هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود
این وسط فقط یک دل بود
که دیگر نیست....
هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود
این وسط فقط یک دل بود
که دیگر نیست....