ღღ دیالوگ های ماندگار | کـلاه قـرمـزی ღღ

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری : [رو به ببعی] شما هم شعر بلدین؟
ببعی : من؟ اِ ، It's nice to be important and it's important to be nice
[اعتراض همگی]
آقای مجری: خارجیشو نه ، مثل خودمون بگو
ببعی : در گلستانه چه بوی علفی می آید! (سهراب)
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فامیل دور: امروز داشتم حسرت میخوردم

آقای مجری:حسرت چی؟

فامیل دور: یه عمر در همه ی درها ایستادم ولی همه رو بسته نگه داشتم،چه وقتهایی که کسی اومد در زد و در رو باز نکردم و صدایی هم ندادم که فکر کنه کسی خونه نیست!...
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امسال فامیل دور یه دیالوگ داشت . فکر کنم زبان حال خیلیامون تو زندگی روزمره و در مقابل بعضی آدما باشه .

فامیل دور به قصاب هایی که به جای گابی گرفته بودنش گفته بود : «من الان چه جوریم که فکر میکنی من گاوم !؟»
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری در حال پاره کردن دفتر مشق کلاه قرمزی چون خودش ننوشته بود . . .
آقای مجری: الان این رو پاره میکنم تا خودت مشقاتو بنویسی.
فامیل دور: نه، عجب گیری افتادیما، 3 ساعت به این گاو فهموندیم که نباید پاره کنه و بخوره، حالا باید به شما بفهمونیم . . .


perfect
 

Hoofariya

عضو جدید
فامیل دور با گاوی با ببعی با کلاه قرمزی و اینا داشتن نمایش بازی میکردن که گاوی گوشت کوبیدرو خورده بود: ببعی با اون لحجه اش شعر خوند: Every night in my dreams I sea you I feel you ....!!!
یعنی ببعی با اون لحجه اش از خود سلندیون بهتر خوند!!!
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[ تست بازیگری ]
+ رامبد جوان : ...در می زنی،من مثلا یه خانومم،درو باز می کنم میگم بله...تو یه جوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی که ماشینمو دزد برده...
* پسر خاله : می خواستم بگم اگه به شما بگن باباتون فردا می میره حاضری چه قدر پول بدی که نمیره؟
+ هر چی که دارمو ندارم...
* اگه بگن مادرتونم روش چی؟!
+ دیگه هر چی که دارمو ندارمو از اینورو اونور می تونم جور بکنم...
* اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!
+ چرا آخه...؟
* مثلنه دیگه...
+ دیگه نمی دونم باید چی کار کنم...
* نمی دونی؟
+ نه
* ولی خوشحال باش...هیچکدومشون نمی میرن...خودتم زنده می مونی...
یه ماشین قراضه جایه باباتو ننتو خودت به باد رفت!...به درک!

:D
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[ تست بازیگری ]
+ رامبد جوان : ...در می زنی،من مثلا یه خانومم،درو باز می کنم میگم بله...تو یه جوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی که ماشینمو دزد برده...
* پسر خاله : می خواستم بگم اگه به شما بگن باباتون فردا می میره حاضری چه قدر پول بدی که نمیره؟
+ هر چی که دارمو ندارم...
* اگه بگن مادرتونم روش چی؟!
+ دیگه هر چی که دارمو ندارمو از اینورو اونور می تونم جور بکنم...
* اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!
+ چرا آخه...؟
* مثلنه دیگه...
+ دیگه نمی دونم باید چی کار کنم...
* نمی دونی؟
+ نه
* ولی خوشحال باش...هیچکدومشون نمی میرن...خودتم زنده می مونی...
یه ماشین قراضه جایه باباتو ننتو خودت به باد رفت!...به درک!

:D
پی نوشت : مامانه رو باباهه می میره ؟
این دیالوگ خیلی نکته 18+ داشتا .... :)
 

fantastic girl

عضو جدید
من واقعا این و حس کردم که خیلی وقتا م3 اقای همساده انقد داغون و له لهیم که فقط میخندیم!!!!
انقد فشار رو مون هست که روحمون بی حس شده بقیه دردارو نمیفهمیم فازمون عوض میشه میریم تو کار خندیدن!!داغونیم اقا له له!!!
فامیل دور با گاوی با ببعی با کلاه قرمزی و اینا داشتن نمایش بازی میکردن که گاوی گوشت کوبیدرو خورده بود: ببعی با اون لحجه اش شعر خوند: Every night in my dreams I sea you I feel you ....!!!
یعنی ببعی با اون لحجه اش از خود سلندیون بهتر خوند!!!
حالا ایشالا امسال هردوتا پاپ استارا باهم فیت میدن ریمیکسش درمیاد:D
 

ghazaleh_heidari

کاربر بیش فعال
امروز فامیل دور پشت تلفن حرفی به زنش زد که حرف دل همه پساست...."عزیزم،وقتی دارم باهات حرف میزنم به من گوش کن،چرا به حواشی گوش میکنی!؟"

راس میگه دیگه،به شما چه صدای خیابون میاد یا نمیاد!؟ چه فرقی داره اونی که گفت جیگرم کدوم خریه!؟
 

ghazaleh_heidari

کاربر بیش فعال
آقو ما يه بار سيزده بدر در جنگل هاي اندونزي بوديم...ظهر که خواستيم بخوابيم دهنمونو باز گذاشتيم يه تمساح اومد تو دهن ما تخم گذاشت رفت! يه ربع بعد جنگلبان اومد اي تخمارو تو دهن ما ديد فکر کرد ميخوايم بخوريمشون مارو بيدار کرد اسلحه کشيد رو ما آقو ما هل شديم اي تخمارو قورت داديم! ظاهراٌ معده ما داراي دما و فشار مناسبي بود اي بچه تمساحا به دنيا اومدن گرسنه شون شد همون تو شروع کردن به خوردن اعضاي بدن ما!ها ها ها...بعد از سه ساعت که تمام شکم مارو خالي کردن راه خروجي(!) رو پيدا کردن اومدن بيرون ديديم اومدن جلوي ما نشستن به ما ميگن مامان! آقو مادر اينا برگشت ديد اينا مارو مامان صدا ميکنن حسادتش گل کرد اومد بخش بيروني بدن مارو هم خورد!ها ها ها...يني من در اين حادثه به طور کلي از بين رفتم ها...! "همساده"
 

3ctor

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلاه قرمزی: آقای مجری اگه یه گاو شاخش گیر کنه به لوستر و لوستر بیفته اشگال داره؟
اقای مجری: خوب اره.. ولی اگه خودش اسیب نبینه اشگالی نداره
پسر عمه زا : اگه بیفته رو شمع ها و بعدشم رو فرش همه چی بسوزه چی؟
آقای مجری : نکنه این کا رو کردید!!
فامیل دور: این که چیزی نیست تازه وسط فرش هم سوخته بود انداخته بود گردنش میگفت من مکزیکیم ... یعنی داغونم ها ....:w15:
:w15:
 

ghazaleh_heidari

کاربر بیش فعال
آقای مجری:فامیل دور شما که از تیم نون خشک 35 تا گل خوردی و فقط 1 گل زدین،پس چرا میگی که بازی رو برنده شدین؟!؟!؟!؟
فامیل دور:من از شما1سوال دارم..
آقای مجری:بپرس..
فامیل دور:35 تا گل بیشتره یا 1گل؟!؟!؟!
آقای مجری:خب 35 تاگل..
فامیل دور:من دیگه حرفی ندارم..
(خیلی تو این دیالوگ حرف هست)
 

FilmBazZZ

کاربر بیش فعال
پسرخاله رفته بود یه کیک فاسد رو تنهایی خورده بود تا بقیه مریض نشن!
بهش گفتن خب چرا ننداختی دور؟
گفت خب مورچه ها میخوردن ، به مورچه ها که نمیشه سرم وصل کرد.
:D
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


حراجي فاميل دور
فاميل : زودتر انجام بديد خريدتونو که بقيم بتونيم در خدمتشون باشيم
آقاي مجري: اينجا حراجه؟
فاميل : برره...ميزينسمونه..چطور مگه؟
آقاي مجري : بله بعضي جاها هست اواخر سال حراج ميکنن
فاميل : بررره
آقاي مجري : الان شما فروشنده اين؟
فاميل : برره شما خريدارين؟
آقاي مجري : مثلا منم خريدارم آره
فاميل : اگه واقعا خريداري که بفرما خرريدتونو ارجام بدين مثلا پثلا چيه
آقاي مجري : اين چيه ؟
فاميل : درر ماسته
اقاي مجري : کي در ماست ميخره آخه؟
فاميل : اونايي که با عجله نهار ميخورن بعد درر ماستشونو برميدارن ميزارن سطل آشغال اگه نصف ماستشون زياد مونده باشه برا اينکه کپک نزنه اين دررو ميخرن
ميزارن روش که از آفت جلوگيري بشه
اقاي مجري : حالا چند هست؟
فاميل : خريداري شما؟؟
اقاي مجري : مثلا!
فاميل : بايد زنگ بزنم بپرسم
اقاي مجري : به کي زنگ بزني؟
فاميل : زنگ بزنم ببينم الان چند شده..توو همين ثانيه..چون الان ثانيه به ثانيه داره ميره بالا
اقاي مجري : در ماسته اين!!!
فاميل: اقا من اينو الان به شما بفروشم خودم نميتونم بخرم
شما اگه تصميمتونو گرفتين پولتونو آماده کنيد من زنگ ميزنم سرريع ..اين مامله بايد انجام بشه ورگنه که بايد ماوتفاوتشو حساب کنيد
اقاي مجري : اين انواع لباس هاي دوري چيه نوشتي اينجا؟
فاميل : اين لباس هاي وارداتي خودمونه ..ما خودمون وارد کنندش هستيم و پخش کنندش اگه همينجا خريداري کنيد ارزونتر بقيه جاها پن شيش برابر بيشتره
اقاي مجري: نه نيستم
فاميل : اقا کجا..بيا جورابي که دس زيادي وردا ببر...بهداشت مياد به ما گير ميده..بايد ورداري ببري..اين اکبند بوده شما دستيش کردي
اقاااااا
اقاااااااا
شما خررريدار نيستي..
مسخرشو دراوردين!
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقاي مجري : کاراي بَدو خوبه که گفتين ولي نبايد تکرار کنيد..
فاميل دور : آقاي مررجي هنو شيريني هست؟
اقاي مجري : بله
فاميل دور : آخه من يه کاررر بدتررري هم کردم...ميگم اگه شيريني ميدين بگم
اقاي مجري : بگو
فاميل دور : موررربايلتون زنگ زد من جاي شما جواب دادم
اقاي مجري : کي بود؟
فاميل دور : مئيس..ررئيس..
اقاي مجري: چي گفت ؟
فاميل دور : گفت از سيرررزدهم بيا سر کار..گفتم برررو بابا..همه تا هفدهم تعطيلن من از سيررزدهم بيام!!
مسخرشو درآوردي!!
اصلا من ديگه سرررر کار نميام..
آقاي مُجري : فااااميللل...
فاميل دور (با دهن باز) : شيررريني...دهنم رو هوا خُشک شد!

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پسرعمه زا در تست بازیگری وقتی میخواست خبر دزدیده شدن ماشین رامبد جوان رو یه جوری بده که بیهوش نشه :
پسر عمه زا : دو تا خبر دارم ؛ یه خبر خوب ، یه خبر بد. اول کدوم رو بگم ؟
رامبد جوان : خبر خوب.
پسر عمه زا : ماشینت رو دزد برد !
رامبد جوان : ای وای...! حالا خبر بد چیه ؟
پسر عمه زا : بابات هم توش بود..!!
:)))))))))))))))))))))))))))

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آی مجری هويج اصله..خانم دکتر گاز زده .. 3 گاز زده بعععع بخر
آقای مجری:چن هست؟
ببعی: 155 دلار
آقای مجری: دلار ؟؟! به دلار میفروشی ؟!

ببعی : کاهو بگیر کاهو هاارو خر گاز زده 2 دلار

بروکلی بخر..بخر و ببر
مجری:نه به دلار اصلن من بودجم نمیرسه

ببعی : جون مادرت بخر
جون مادرت
جون مادرت بخر
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقــوی همساده:

ما رفتیم محضر ماشینو به نام خودمون کنیم.....

یهو نفهمیدیم چی شد اون وسط از یکی طلاق گرفتیم!
...



ما که اصلا زن نداشتیم...

الان 5 ساله دارم مهریه میدم...

آقای مجری : به کی ؟
نمیدونم به کی....

ینی داغونمااااا له لهم......
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختر همسایه ی آقای مجری اینا وسط داداگاه : دست و جیغ و هورراااااا..!!
یهو همه به غیر از فامیل دور: هوررررراااا....
فامیل دور وسط دست و جیغ و هورا : اعتراض دارم آقای قاضی(پسر عمه زا)!!
پسر عمه زا(قاضی) : یه بار دیگه وسط دست و جیغ و هورا اعتراض کنی محکومت میکنماا...!!
:)))))))))))))
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کلاه قرمزی : من میرم جزایر قناری ...
فامیل : چی شد ؟ جزایر قناری ؟ ما جزایر قناری ایستگاه نداریم
کلاه قرمزی : واس چی؟
فامیل : جزایر گنجیشک میتونی پیاده بشی از اونجا پیاده برو دیگه راهی نیس بابا
پسر عمه : آقای خلبان من میرم جزایر بی بی . میخوام برم پیش بی بی هه هه هه
فامیل : جزایر بی بی توو رامون بود ؟ حالا هرجا نزدیک شدیم خودت صدا کن من نگه میدارم دیگه
گابی ؟ آقای خلبان من میرم جزایر گاوااا
فامیل : جززایر گاوااا ؟!
گابی :هـَ هـَ جزایر گاواا همه گاوا هستن اونجا
فامیل : من نمیدونم شما که همتون جزایر مزایر دارید میرید چرا با کشتی نرفتید خب ؟
کلاه قرمزی : آقای خلفان وسط را دریا رو نگا کن کشتی دیدی مارو صدا کن ...
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری در حال پاره کردن دفتر مشق کلاه قرمزی چون خودش ننوشته بود . . .
آقای مجری: الان این رو پاره میکنم تا خودت مشقاتو بنویسی.
فامیل دور: نه، عجب گیری افتادیما، 3 ساعت به این گاو فهموندیم که نباید پاره کنه و بخوره، حالا باید به شما بفهمونیم . . .
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کلاه قرمزي : آقا 5 تابليط بديد
مجري : براي چه فيلمي ؟
کلاه قرمزي : کلابلانکاااا
عمه زا : اين چه فيلميه ، آقا 5 تابليط جيگر خوانده بده
فاميل : آقا 6 تا ام بليط چيز بده ، دور شهر بي دفاع
گاوي :نه اينو بده ! بر گاو رفته !!!!
ببعی : I wanna one ticket for درباره بي بي
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری: همه بچه‌ها مسؤولیت دارن به بزرگترها کمک کنن.

مسؤولیت چیه کلاه قرمزی؟

کلاه قرمزی: محسولیت؟ اینه که از محسولیت شروع میشه، آخرش بدبختیه.
...
اول میگی محسولیت. میگم مثلا چی؟ میگی دفتر مدادتو جمع کن. میگم چشم.

بعد میگی محسولیت، کیفتم درست کن. بعد اون کشوئه رو برو درست کن.

بعد محسولیت، آخرش بدبختیه. سلط آبو باید کف درست کنی، بری اونجا رو بشوری.

این شد محسولیت که میگی خوفه.
 

Similar threads

بالا