ღღ دیالوگ های ماندگار | کـلاه قـرمـزی ღღ

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقای مجری: این زبان درگری خیلی جالبه ها. می تونم من یاد بگیرم از شما؟
فامیل دور: خیلی پیچیده ست میدونی چون این زبان در لحظه فرق می کنه. مثلا من بهتون گفتم که سلام می شه چی؟ سدار صدور.درسته؟ ولی اون مال اون موقع بود. الان یه چیز دیگه شده الان شده سدر فدور. در لحظه فرق می کنه زبانه.
- یعنی اون لحظه خودتون فقط می دونید چیه؟
- بله دیگه این زبان تا زمانهای خیلی دور کاربرد داره. هر ثانیه ش فرق می کنه. مثل زرگری نیست که لو بره. زرگری زبان بسته ایه. می دونی؟ ولی زبان ما به روز هر ثانیه که می گذره معنی کلمه ها فرق می کنه. که کسی نتونه یاد بگیره و بفهمه ما چی می گیم.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
پسرعمه: آقای مجری این بی تو پسر نمی شود یعنی چی؟
آقای مجری: بی تو به سر نمی شود
- چی نمی شود؟
+به سر نمی شود ، یعنی نمیتونم بی تو زندگی کنم.
- با پسرش؟
+پسر نیست که ، بی تو به سر نمی شود.
کلاه قرمزی: یعنی کلاه ما رو میگه دیگه ، میگه اگه تو نباشی من به سرم نمیره
آقای مجری: نه نه ، بچه ها ، خیلی ساده ست . یعنی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم.
فامیل دور : منو میگی آقای مجری؟ منم بدون تو نمیتونم زندگی کنم ، من از بچگی آرزوم بود شما بگید به من نمیتونید بدون من زندگی کنید!!!!!!!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد
حرف زدیم جنگ شد
راه رفتیم کودتا شد
رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم هی نظاموی آموزشی عوض شد
رفتیم دانشگاه کنکور ول شد
رفتیم سربازی معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار مملکت تحریم شد
خواستیم ازدواج کنیم طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج پاسپورتمون دی پرت شد
الانم اینترپل دنبالمونه هه هه هه هه یعنی له لهماااا
با این شرایط که پیش میره آقو فکر کنم مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد هه هه هه هه هه


 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پسرعمه زا در تست بازیگری وقتی میخواست خبر دزدیده شدن ماشین رامبد جوان رو یه جوری بده که بیهوش نشه :
پسر عمه زا : خانم شما ماشین دارید ؟
رامبد جوان : بله
پسرعمه زا : دیگه نداری...!

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری در حال پاره کردن دفتر مشق کلاه قرمزی چون خودش ننوشته بود . . .
آقای مجری: الان این رو پاره میکنم تا خودت مشقاتو بنویسی.
فامیل دور: نه، عجب گیری افتادیما، 3 ساعت به این گاو فهموندیم که نباید پاره کنه و بخوره، حالا باید به شما بفهمونیم . . .

 
من عشق گابی ام وقتی میگفت یه بچه ایو دیده که داشته موهای بی بی رو مخورده!
میگفت بش گفتم : هی کوچیک !این موی بی بیه نخورش :biggrin:
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری منو بشمر ... من. بشمر
ببعی وقتی خوابشون نمی برد : ))))))
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من اسبم ... من اسبم ....
جیگر وقتی که رفته بود حموم : ))))))))
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فامیل دور : ما بره رو گذاشتیم تو وان حموم،روش آب ریختیم
خوشش اومد خندید.
بعد بهش صابون زدیم.
بعد بره رو زدیم به جیگر...
مجری : بره رو چرا زدین بهش؟
ببعی: من لیف بودم!!!
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری : شعری که بلدی رو بخون

فامیل دور : که با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند.

مجری : اینوکه ۳۰ بار خوندی

فامیل دور : نه این شعر خیلی عمیقه

اشاره داره به درهایی که واقعا در نیستن ، مثل نقاشی در روی دیوار. یعنی این دردها مارو شبیه اون درها میکنه .

جیگیر : گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید، گفتی یا نگفتی ؟ گفتی یا نگفتی؟
گفتی یا نگفتیـــــی؟

مجری: شاعر گفته به ما چه؟

ببعی: It's nice to be important, but it's more important to be nice

مجری: نه شعر فارسی بخون

ببعی: در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به .

کلاه قرمزی: دستم استخون نداره ، نون خورده و جون نداره ، دیلا دیلای لالای لای لای...

پسرعمه زا: این بی‌تو پسر نمی‌شود یعنی چی؟

مجری: میگه بی تو به سر نمی‌شود، یعنی بدون تو نمی‌تونم زندگی کنم.

فامیل دور: وای آقای مجری منو میگی؟ من از بچگی آرزوم بود شما بگی بی تو نمیتونم زندگی کنم!!!!


این یکی عـآلی بود
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری : اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟
فامیل : می گیم دستتو بکش !
کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟
ببعی : می لیسیم
آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟
پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش !
 

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجری: صدا می کردم می گفتم کلاه قرمزی، پسر عمه، ببعی، فامیل دور، نشنیدین؟
فامیل: من همه ی اینا رو شنیدم، فامیل دور نگفتید.
مجری: فامیل دور نگفتم؟
پسر عمه زا: من پسر عمه زا گفتی شنیدم
مجری: شنیدی....؟
پسر عمه زا: ها... اهمیت ندادم (nadaadem)...
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقاي مجري: يه خاطره توی زندگيت داری كه توش در نداشته باشه؟

فاميل دور: بله که داریم... ما يه بار رفته بوديم يه كاروانسرايي خوابيده بوديم. جَوون بودم اون موقع ها. خسته شديم رفتيم خوابيديم. صبح كه اومديم بيرون ديديم درش رو دزديدن بردن. در نداشت! :D
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
( دیالوگی گر چه طنز ولی متاثر کننده از فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه )

آقای مجری : نمیدونم چرا امروز میلم به صبحانه نمیره
کلاه قرمزی : هر روز هر روز همینو میگی اصلا" هیچی نداریم که بخوری
شیشه شیر خالیه مگس افتاده توش .!!
عسل هم که هیچی نداره مورچه ها میان زبونشونو میمالن بهش میبینن شیرین نیست تازه فحشمون هم میدن ومیرن ...!!!!
اون نونم اگه بخوری لپتو سولاخ میکنه از این ور صورتت میاد بیرون فهمیدی ؟!!
پنیر هم که کردی تو شیشه زندانی هر روز ما نونمونو میمالیم به شیشه اش که مبادا تموم بشه...!!!
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فامیل دور: رفتم شیرجه زدم وسط دریا. داشتم شنا می کردم دیدم یهو درپایی هام نیست. درپایی م گم شد.
آقای مجری: درپایی نه، دمپایی
- نه خیر درپایی ه.
- دمپایی ه. یعنی دم پاست همیشه.
- نه. درپایی ه، چون اولا پا رو از توش در میارن. بعدشم همیشه دم دره، می شه درپایی.

 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقای مجری هر چی به پسر عمه زا میگه بیا برو حموم نمی ره.
اقای مجری با عصبانیت: بچه بیا برو حموم دیگه.
پسر عمه زا: نمی رم
اقای مجری: اخه چرا؟
پسر عمه زا: منو بترسون تا برم
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پسر عمه زا: ما یه ورزش خوب بلدیم آقای مجری می شه اونو انجام بدیم؟
آقای مجری: چی؟ چه ورزشی؟
- شطرنج
- خوب بله اون بازی فکری ه
- لاغر نمی شه آدم یعنی؟
کلاه قرمزی: نه، اون فکر آدم لاغر می شه.
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای مجری: نرمش بعدی، سرتونو بچرخونین از چپ به راست. این جوری. خوب حالا برعکسش
فامیل دور: برعکسش دیگه چیه؟
آقای مجری: برعکسش، همونه برعکسه
پسرخاله: باید از همون راهی که رفتی برگردی وگرنه گم می شی
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از بهترین سکانس های مجموعه ، خواستگاری چایی از قند بود !

پسر عمه زا : خب شما برای ما بفرمایید که بچه شما همین استکانه دیگه ؟
کلاه قرمزی : اِه اینجوریشو نیگا نکن با ظاهر ساده اومده نخواستیم یه کاری کنیم ظاهرش خوب باشه باطنش بد باشه. این چایی ما خیلی پسر خوفیه ، نه توش هل ریختیم ، نه دارچین ریختیم نه از این کیسه یاست که با خرده چایی درست میکنن تو آب جوش میندازن.چایی اصله اصله.
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فامیل دور : ببخشید این چایی شما همین قد کمر باریکه یا شما از تو لیوان خالیش کردید ؟
کلاه قرمزی : نخیر الان اینا مته (مُده) ، همه دنبال این چاییا میگردن. شما مثه اینکه زیاد چایی ندیدن ها ؟
فامیل دور : چرا اتفاقآ ما خیلی چایی دیدیم. از همین لحاظ من پرسیدم.اینقد کمرش باریکه فک کنم بار زندگی قندونو نداشته باشه.
جیگر : چی گفت؟ چـــــی گفت ؟ چــــــــــی گفت؟
کلاه قرمزی : نه نه صحبت بار نکنید.
 

Similar threads

بالا