آقای مجری : شعری که بلدی رو بخون
فامیل دور : که با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند.
مجری : اینوکه ۳۰ بار خوندی
فامیل دور : نه این شعر خیلی عمیقه
اشاره داره به درهایی که واقعا در نیستن ، مثل نقاشی در روی دیوار. یعنی این دردها مارو شبیه اون درها میکنه .
جیگیر : گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید، گفتی یا نگفتی ؟ گفتی یا نگفتی؟
گفتی یا نگفتیـــــی؟
مجری: شاعر گفته به ما چه؟
ببعی: It's nice to be important, but it's more important to be nice
مجری: نه شعر فارسی بخون
ببعی: در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به .
کلاه قرمزی: دستم استخون نداره ، نون خورده و جون نداره ، دیلا دیلای لالای لای لای...
پسرعمه زا: این بیتو پسر نمیشود یعنی چی؟
مجری: میگه بی تو به سر نمیشود، یعنی بدون تو نمیتونم زندگی کنم.
فامیل دور: وای آقای مجری منو میگی؟ من از بچگی آرزوم بود شما بگی بی تو نمیتونم زندگی کنم!!!!
این یکی عـآلی بود