حرف های عاشقانه

[darling2011]

معــلِـґ زَبــآטּ میگـویَــد : هَمــﮧ ے فِعـل هــآے פֿـوآستَـטּ

بــآ مـَصــدر "to" مـے آيــند ...

مَـטּ بـے "تــو" هيــچ فِعـلـے رآ نِـمـے פֿـوآهَـґ ...​

​

 

[negin:-]

بر سر دو راهی ام . . .

یک راه به تــو می رسد

و یک راه به تنهایی . . .

همیشه تو را بر می گزینم و می رسم به تــــنهایی . . . !!!​

 

[darling2011]

دلم میخواهد کسی باشد

«خوب» باشد

«مهربان » باشد

« بس» باشد

همه ی این بودن هایش فقط برای من باشد

فقط برای من ..

 

[darling2011]

به تو می اندیشم

به تو و تندی طوفان نگاهت بر من

به خود و عشق عمیقت در تن

به تو و خاطره ها…

که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم…!!!​

__________________

 

[sahel_k]

همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست !!!
گاهی بخاطر بودن کسی ست که حواسش به تو نیست .

 

[sahel_k]

وقــــتـــی هـــمـــه چـــیــــز خــــوبــــه،

مــــیـــــتـــــرســـــم ...



مــــا بـــه لــنــگـــیـــدن یـــک جـــایِ کـــار


عــــادت کـــــرده ایــــم..!

 

[sahel_k]

کاش میفهمیدی ...

قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری !!!


و بلندتر بگویی بمان.....


نه اینکه شانه بالا بیاندازی و آرام بگویی هرجور راحتی...

 

[darling2011]

بگو تمام تـــــــــو مال مــــن است

دلــــــــم میخواهد

حســـادت کنم به خـــــــودم…​

__________________

 

[darling2011]

نامـ ـَـرد ...!

بـَعد از رَفـتــنـَت ...

زندگیـَم خلاصـ ـه شد در دو " اتفـ ـاق "

سیــگار قـَبـل از چــ ـای

سیــگار بـَعد از چـــ ـای

!
​

​

 

[darling2011]

نمیدانم در این زمانه باید به چه کسی دل بست ، این سوی زندگی من هستم ،
آن سوی دیگر قلبهای مست.
دوباره قطره ای دیگر از اشک بر گونه ام نشست ،
و باز هم شکست قلبی که به امید بودنت به انتظار فردا نشست .

​

 

[darling2011]

نفس ،شاید دلیلی باشد

برای زندگی ،

اما بی شک

” تـــــو “

بهانه ی آنی

 

[darling2011]

قدیم ها از عکس گرفتن تنفر داشت
حتی یک عکس هم از او یادگاری نمانده !!

حال که رفته
عکسش در اغوش او ها
در فیس بوک میدرخشد

 

[sahel_k]

برای تو میمیرم... تو وانمود کن که تب کرده ای...همین کافیست...!

​

 

[sahel_k]

گاهی​

​

​

​

نباید ناز کشید​

​

​

​

نباید آه کشید​

​

​

​

نباید انتظار کشید​

​

​

​

نباید درد کشید​

​

​

​

نباید فریاد کشید​

​

​

فقط باید دست کشید...!


​

 

[negin:-]

دختر است دیگر ...

گاهی دلش می خواهد بهانه های الکی بگیرد

به هوای آغوش

تــــــــــــــــــــــــــــــــــــو

شانه های تــــــــــو ...

که بعد تو آرام ، خیلی آرام در گوشش زمزمه کنی :

ببین من عاشقتـــــــم ...​

 

[negin:-]

برای تو ، سکانس آخر ؛

بعد از خستگی یک روز کاری ،

بعد از سر درد یک دعوای مفصل ،

بعد از گریه های یک غم بزرگ ،

و بعد از ضجه های یک مصیبت ،

اما ، برای من ؛

سکانس پایانی ،

چشمان سیاهیست به وسعت دریا ،

لبان خندانی که دنیای مستی هاست

و قلبی که تا بلندای عشق اوج می گیرد ...

سکانس آخر تویی ،

خود تو . . .

پس باورم کن بهترینم . . . ​

 

[negin:-]

تو می گذزی ......... من می گذرم

تو از من ........... من از دل

تو می خندی ............. من می خندم

تو به من ............. من به روزگار

تو می گریزی ............... من می گریزم

تو از عشق ............ من از خاطره

تو می روی ............... من می رم

تو از اینجا ............. من از اینجا

کاش می فهمیدی از اینجا .......... تا ............ اینجا چقدر فاصله است !!!​

 

[dina arian]

کلن خیلی خوب مینویسید...............
اشکمون رو در آوردید..........
ممنون.........

 

[negin:-]

مــــــــــــــــــــــــــرد خوب ...

باید لااقل یک قصــــــــــه آرام بلـــــــــــــــد باشه ...

برای وقـــــــت هایی که عشــــــــقش بی قــــراره و نمی خواد از بی قراری هـــــــــــاش حرف بزنه .....

برای وقــــــــــــــــت هایی که عــــــــشقــــــش لـــــــــــج می کنه ....

بهـــــــــــــــــانه می گیره ....

بـــــــــــــــــــــــغض می کنه .....

قــــــــــــــــــــــــــــــــــــهر می کنه ....

بــــــــــرای وقت هایی که عـــــشـــــقــــش بچه میـــــــشه . . . .​

 

[negin:-]

کلن خیلی خوب مینویسید...............
اشکمون رو در آوردید..........
ممنون.........

خواهش می کنیم دوست عزیز .....

 

[negin:-]

اگر روزی رسید که من نبودم

تمام وصیتم به تو این است :

" خـــــــــــوب بمان "

از آن خوب هایی که من عاشقش بودم . . .​

 

[darling2011]

مـن یـــــک دنـــیا

دوستت دارم …

و تو زیر بـار این همــــه عشـــــق

قــــد خـم نمیکنی

 

[darling2011]

مــــــن تــــــورو ذره ذره جــــــمع کـــردم
حــــــق نـــــــــداري خــــــروار خــــــروار بـــــــــري
لعنتي !!
​

​

 

[darling2011]

از سخنانی که به دوست داشتن ختم بشه متنفرم
از اشک هایی که به خاطر دوست داشتن ریخته بشه متنفرم
از روز آشنایی با تو متنفرم
از روزی که به تو علاقمند شدم متنفرم
از این عشق افراطی متنفرم
از افکاری که به تو ختم می شود متنفرم
از سکوت پرمعنایت متنفرم
از واژه های محبت آمیزی که به تو ختم می شود ولی نمی شنوی متنفرم
از احساسی که به تو دارم متنفرم
از اینکه نمی توانم از تو متنفر شوم متنفرم
به خاطر روزهایی که به یاد تو گذراندم متاسفم
به خاطر بیداری شبهایم آن هم در فراق تو متاسفم
به خاطر چیزهایی که نوشتم و می نویسم متاسفم
به خاطر همه چیزهایی که در دل داشتم و بیرون نریختم متاسفم .
​

​

 

[darling2011]

حـــــآلا که رفتی...

امآ بــــدون که دارمِـــت !

هســـتی

همــیشه

هــرجـــآ

فــقـــط

در آغــــوش دیگریــــــــــ

 

[darling2011]

تنهایی هایم را میبوسم ....می خواهم انها را ترک کنم...ولی با چه کسی میتوان باز هم تنها نبود....!
​

​

​

 

[darling2011]

وقـتـی حـس میکـنم

جآیــی در ایــن کرِه ی خآڪـی

تــو نفس میکــشــی و مـن

از هــمآטּ نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !

تـو بــآش !!!

هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم ڪـآفـــی است …​

__________________

 

[darling2011]

امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک

از تو

خلاصه کردم

ای کاش می شد

یک بار بگویم ” دوستـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــت دارم ”

ای کاش فقط

تنها همین یک بار

تکرار می شد!

 

[darling2011]

می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !
دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند !
و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …!
​

 

[darling2011]

آدمــها کنــارت هستند . . . تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند !
از پیشــت میروند یک روز . . . کدام روز ؟ وقتی کســی جایت آمد !
دوستــت دارند . . . تا چه موقع ؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند !
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه ! نه . . . ! فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. . . و این است بازی باهــم بودن . . .​