اس ام اس هاي روزانه Joke-Off-SMS

وضعیت
موضوع بسته شده است.

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
قابل توجه دانشجویان عزیز:
ترم ۱ دانشگاه : سرت حسابی تو درس و مشق هست به هیچی فکر نمیکنی


ترم ۲ دانشگاه : کمی توی جلساتمخ زنی شرکت میکنی

ترم ۳ دانشگاه : حداقل داشتن چهار دوست دختر الزامی است(خدا بده برکت!!!)

ترم ۴دانشگاه : بسیار مهم است که برای پایان ترم حتما یکی از دوست دخترهای خود را به منزل ببرید

ترم ۵ دانشگاه : در دست داشتن یک سیگار و در جیب داشتن یک پاکت سیگار

ترم ۶ دانشگاه : داشتن خانه مجردی و یا مکان برای مواقع ضروری

ترم ۷ دانشگاه : شرکت در کلیه پارتی های گوناگون

ترم ۸ دانشگاه : داشتن اتوموبیل برای سهولت در بلند کردن دختران گرامی

ترم ۹ دانشگاه : هم اکنون شما به یکی از حرفه ایی ترین مخ زن ها تبدیل شدید .و می توانید کار خود را برای تور کردن مورد های دیگر شروع کنید بهتر است برای پایان نامه آخر ترم خود نیز چند تا از دوست دختر ها را به سیخ بکشید
 
آخرین ویرایش:

پرندیس

کاربر بیش فعال
قضا و قدر راهیست تاریک..........آن را نپیمایید.........دریاییست ژرف..... واردش نشوید........و رازیست خدایی ........خود را به زحمت نیندازید........
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق مانند ويلون است موزيک آن ممکن است ? قطع شود ولي تارهاي آن هميشه مي ماند

عشق مانند جنگ است ، به راحتي شروع ميشود اما به سختي پايان ميپذيرد

عشق تازه از زمين است و عشق کهنه از بهشت

وقتي عشق وجود داشته باشد هيچ خانه اي کوچک نيست

عشق مانند جيوه در دست است ? اگر انگشتان خود را باز نگه داري مي ماند ولي اگر دست خود را مشت کني از ميان انگشتانت فرار ميکند

عشق يعني حمايت ? احترام و علاقه دو انسان به همديگر

وقتي عشق مي آيد كسي نمي بيند ولي وقتي ميرود همه مي بينند
 
آخرین ویرایش:

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم ها مثل کتاب ها هستند!!!
۱-بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی .

2-بعضی آدم ها ترجمه شده اند .

۳-بعضی از آدم ها تجدید چاپ میشوند و بعضی از آدمها فتوکپی آدمهای دیگرند .

۴-بعضی آدم ها با حروف سیاه چاپ میشوند و بعضی از آدمها صفحات رنگی دارند .

۵-بعضی از آدم ها تیتر دارند .فهرست دارند و روی پیشانی بعضی آدمها نوشته اند:
حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است

۶-بعضی از آدم ها قیمت روی جلد دارند. بعضی از آدمها ? با چند درصد تخفیف به فروش می رسند و بعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.

۷-بعضی از آدم ها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته میشوند.

۸-بعضی از آدم ها فقط جدول و سر گرمی? دارند ? و بعضی از آدمها معلومات عمومی هستند .

۹-بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند و بعضی از آدمها غلط چاپی دارند .

۱۰-از روی بعضی از آدم ها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدمها باید جریمه نوشت .

۱۱-بعضی آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.

۱۲-بعضی از آدم ها جلد زر کوب دارند . بعضی جلد ضخیم و بعضی جلد نازک


حالا شما جز کدام یک از این گروهها هستید؟........
 
آخرین ویرایش:

atefeh666

عضو جدید
چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم و میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی
 

abc_ramak

عضو جدید
کاربر ممتاز
€>---->-----
€>---->-----
€>---->-----
میدونی اینا چیه؟
اینا گلن که مثل تو خوشگلن....اما یه فرقی با تو دارن
اونا خیلی زیادند ولی تو یه دونه ای
 

abc_ramak

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی تو نه امورجهان لنگ میشه نه بین زمین و اسمون جنگ میشه نه کوه اب میشه نه اب سنگ میشه فقط دل من واسه تو تنگ میشه
 
آخرین ویرایش:

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
می دونی ادما بین الف تا ی قرار دارند .
بعضی ها مثل "ب" برات می میرند،
مثل "د" دوستت دارند،
مثل "ع" عاشقت می شوند،
مثل "م" منتظر می مونند،
تا یک روز
مثل "ی" یارت بشن .
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو نفر كه همديگر را خيلي دوست داشتند.
يك لحظه نمي توانستند از هم جدا باشند.
با خواندن يك جمله معـــروف از هــم جـــدا مي شــوند
تا يكديگر رو امتحان كنند
هــر كــدام در انتظار ديگــري همديگر را نمي بينند.
هر دو به صورت اتفاقي و به جمله معروف ويليام شكسپير بر مي خورند:
عشقت را رها كن
اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه چيز در زندگي هيچگاه باز نمي گردند:
زمان، کلمات و موقعيت ها.
سه چيز در زندگي هيچگاه نبايد از دست بروند:
آرامش، اميد و صداقت.
سه چيز در زندگي هيچگاه قطعي نيستند:
رؤيا ها، موفقيت و شانس.
سه چيز در زندگي از با ارزش ترين ها هستند:
عشق، اعتماد به نفس و دوستان
 

abc_ramak

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواص گوسفند :بو میدهد سبزی میخوردگاهی می خوابدپرواز نمیکندعقل دارد اما اس ام اس های سر کاری را تا آخر می خواند
 

نسیم

عضو جدید
دیشب چک عشق تو رابه بانک محبت بردم باز هم حسابت خالی بوداین بار چکت رو اجرا

گذاشتم تا حکم قلبت را بگیرم:w40:
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفاقت به معني حضور در کنار فردي ديگر نيست
بلکه به معني حضور در درون اوست
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
يادمان باشد
اگر شــــاخه گلي چيديم وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم
پــر پروانه شکستن هــــــنــر نيست
گر شکستيم ز غفلت من و مايي نکنيم
يادمان باشد
ســــر ســــــجاده عشق جز براي دل مــحبوب دعـــــائي نکنيم
يادمان باشد
از امروز خطائي نکنيم
گر در خود شکنيم هيـچ صدائي نکنيم
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
ويژگي پسرهاي ايراني

1-چشماشون بيشتر از عقلشون كار مي كنه.
2-تا يه دختر خوشگل مي بينن مثل جوجه راه مي افتن دنبالش.
3-چشمك جزو تيك عصبيشونه.
4-اصولا هفته أي 1 بار شكست عشقي مي خورن.
5-اگه يه روز متلك نگن زبونشون ميخ در مياره.
6-دوستت دارم جزو حرفاي روز مرشونه.
7-زبان باز ترين و پاچه خوار ترين موجودات روي زمين.
8-مي خوان دختره فقط ماله خودشون باشه و خودشون ماله همه.

 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
خجالت نكش
وقتي سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي کرد .
به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهي به اين مساله نميکرد .
آخر کلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و گونه من رو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .

تلفن زنگ زد .خودش بود . گريه مي کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پيشش. نميخواست تنها باشه. من هم اينکار رو کردم. وقتي کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو ميکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و گونه من رو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .

روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نميخواد با من بياد" .
من با کسي قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم که اگه زماني هيچکدوممون براي مراسمي پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم ، درست مثل يه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد . من پشت سر اون ، کنار در خروجي ، ايستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و اون چشمان همچون کريستالش بود. آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمي کرد و من اين رو ميدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خيلي خوبي داشتيم " ، و گونه منو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .

يه روز گذشت ، سپس يک هفته ، يک سال ... قبل از اينکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد ، من به اون نگاه مي کردم که درست مثل فرشته ها روي صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگيره. ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي کرد ، و من اينو ميدونستم ، قبل از اينکه کسي خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصيلي ، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روي شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترين داداشي دنيا هستي ، متشکرم و گونه منو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .

نشستم روي صندلي ، صندلي ساقدوش ، توي کليسا ، اون دختره حالا داره ازدواج ميکنه ، من ديدم که "بله" رو گفت و وارد زندگي جديدي شد. با مرد ديگه اي ازدواج کرد. من ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوري فکر نمي کرد و من اينو ميدونستم ، اما قبل از اينکه از کليسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدي ؟ متشکرم"
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .

سالهاي خيلي زيادي گذشت . به تابوتي نگاه ميکنم که دختري که من رو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده ، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند ، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ، دختري که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزي هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش براي من باشه. اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتي ام ... نيمدونم ... هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره.
اي کاش اين کار رو کرده بودم ................. با خودم فکر مي کردم و گريه !
اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامي مخفي نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتي تر و عاشق
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی :
اینکه سالم هستی یا مریض شده ای.
اگه سالم هستی ، دیگه چیزی نمونده که نگرانش باشی.
اما اگه مریض هستی فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی:
اینکه بالاخره خوب میشی یا میمیری.
اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی نمونده ،
اما اگه بمیری دو چیز وجود داره که نگرانش باشی:
اینکه به بهشت بری یا به جهنم.
اگهبه بهشت بری چیزی برای نگرانی وجود نداره ،
ولی اگه به جهنم بری آنقدر مشغول احوال پرسی با دوستان قدیمی خواهی بود که وقتی برای نگرانی نداری.
پس چرا نگرانی!
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
افتخار کن که يک ايرانی هستی
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.
همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.
سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا حالا به نوع بله گفتن خانومها سر سفره عقد دقت کردين؟ بسته به گرايش يا علاقه هر کسي يه جور بله ميگه.
مثلا:
عروس عادي : با اجازه بزرگترها بله (اين اصولا مثل بچه آدم بله رو ميگه و قال قضيه رو ميکنه.)
عروس لوس: بع..........له... (عروسهاي لوس رو بايد فقط سپرد به داماد و ...)
عروس زيادي مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دايي جون، عمه جون،...، زن عمو کوچيکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسي خانوم جون ، ... ، ... (اين عروس خانوم آخر هم يادش ميره بگه بله واسه همين دوباره از اول شروع ميکنه به اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: با پرميشن گريت ترهاي فميلي ... اُ يس (اين هم بايد به سرنوشت عروس لوس برسه تا شايد آدم بشه)
عروس خجالتي: اوهوم (قابل توجه بعضيا)
عروس پاچه ورماليده: به کوري چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فاميل اين بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعيت داماد کاملا قابل پيش بيني است)
عروس رشتي: اووو اگر اهالي محل موافقند بنده مخالفتي ندارم
عروس هنرمند: با اجازه تمامي اساتيدم، استاد رخشان بني اعتماد، استاد مسعود کيميايي، ...، اساتيد برجسته تاتر، استاد رفيعي، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجي ، شير علي قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلين مونرو، مرحوم مارلين ديتريش، مرحوم مغفور گري گوري پک و ... آري ميپذيرم که به پاي اين اتللوي خبيث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ... ( تو که مادر منو **** اين ستاره ها يه حرف بدي بود که داماد به عروس زده بود ما هم سانسورش کرديم)
عروس داش مشتي: با اجزه بروبکس مُجلي نيست من که پايه ام ... (با عرض تشکر از داش اسي عزيز)
عروس زيادي مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين ... اعوذ با... منم شيطان رجيم يس و القرآن الحکيم .... الي آخر .... ( و در آخر ) نعم (دلم به حال داماد مفلوکِ خاک بر سر ميسوزه که احتمالا توي......عروس خانوم يه دور براش مفاتيح رو ختم ميکنه تا بعد ... استغفر ا...)
عروس فمنيست: يعني چي؟! چه معني داره همش ما بگيم بله ... چقدر زن بايد تو سري خور باشه چرا همش از ما سؤال ميپرسن ! ... يه بار هم از اين مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسين ... (اصولا اين قوم فمنيست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و يه چيزي ازشون بپرسن ... فقط بايد زد تو سرشون
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام کردن کار خيلی مهمی است و لازم است هميشه سلام کنيم چون سلامتی مياره ولی هر کس يه جور سلام ميکنه مخصوصآ پسرا:

پسران مودب:سلام؛حالتون خوبه بی زحمت؟
پسران جواتی:سلام دادااا ؛ چی طوری ريييفيق
پسران سوسول:(همراه با لهجهء شل و مسخره و لوس وصدايی نازک )سلام بلا چه طوری جيگر؟ ديروز رفتيم اسکی نيومدی نگرانت شدم وووووووووووووووووووووی
پسرايی که احساس با نمکی ميکنند:سام بلا سوخته ی جيگر؛تو که آدم نيستی نانازی آبجی کوچيکت چه طوره؟ اوه اوه اووه غيرتی نشو به ريش پروفسوريت نمياد .
پسرايی که احساس میکنند با حالند:سلام .نازتو برم و برگردم خوب بودی بهتر شدی؟
برادران دينی:سلام و عليکم و رحمته الله و برکاته والدينتان خوبن انشا الله؟
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر كسي را دوست داري؟

شكسپير : اگر كسي را دوست داري رهايش كن سوي تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول براي تو نبوده

دانشجوي زيست شناسي : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... او تكامل خواهد يافت

دانشجوي آمار : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زياد است و اگر نه احتمال ايجاد يك رابطه مجدد غير ممكن است

دانشجوي فيزيك : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه يا اصطكاك بيشتر از انرژي بوده و يا زاويه برخورد ميان دو شيء با زاويه صحيح هماهنگ نبوده است

دانشجوي حسابداري : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر برگشت ، رسيد انبار صادر كن و اگر نه ، برايش اعلاميه بدهكار بفرست

دانشجوي رياضي : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل كرده و اگر نه در عدد صفر ضربش كن

دانشجوي كامپيوتر : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر برگشت ، از دستور كپي - پيست استفاده كن و اگر نه بهتر است كه ديليت اش كني

دانشجوي خوشبين : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن... نگران نباش بر مي گردد

دانشجوي عجول : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر در مدت زماني معين بر نگشت فراموشش كن

دانشجوي شكاك : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟

دانشجوي صبور : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد

دانشجوي شوخ طبع : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهايش كن ، اين كار را مرتب تكرار كن
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
قابل توجه دخترها:

یه نصیحت دوستانه......

هيچ وقت تو خيابون نرو!

اگه رفتي سرتو بالا نکن!

اگه بالا کردي به هيچ کس نگاه نکن!

اگه نگاه کردي نخند!

اگه خنديدي شماره ازش نگير!

اگه گرفتي بهش زنگ نزن!

اگه زدي باهاش حرف نزن!

اگه حرف زدي نگو دوسش داري!

اگه گفتي باهاش قرار نزار!

اگه گذاشتي نرو سر قرار!

اگه رفتي تحويلش نگير!

اگه گرفتي عاشقش نشو!

اگه شدي بهش نگو!

اگه گفتي................مي ذاره ميره.تو مي موني با قلب شکسته
 

کلروفیل

عضو جدید
کاربر ممتاز
ستاد مبارزه با فساد و بد حجابي اعلام كرد:
از اين به بعد كسي حق ندارد عسل و ميرزا قاسمي را تو يخچال با هم نگه دارد مگر اينكه در يخچال باز باشد:biggrin:


دوست دختر عضنفر بهش میگه عزیزم خیلی باید خرجم کنی تا زنت بشم. عضنفراز فرداش شروع میکنه به خر جمع کردن!!!:eek:
 

reza3oot

عضو جدید
اینجوری دوستم داری؟
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]می گی بارون رو دوست دارم ولی با چتر میری زیرش . . .
می گی کبوتر رو دوست دارم ولی اونو می ندازی تو قفس . . .
می گل رو دوست دارم ولی اونو می چینی . . .
پس من چطور نترسم وقتی می گی دوستت دارم ؟؟
[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] دوای عشق :[/FONT]​

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] رفتم پیش دکتر از شدت درد . گفتم درد عشق را چه باید کرد ؟
گفت : 6 بوسه می نویسم از سرخی لب 2 تا صبح , 2 تا ظهر , 2 تا شب
[/FONT]
 

reza3oot

عضو جدید
اوايل حالش خوب بود ؛ نميدونم چرا يهو زد به سرش. حالش اصلا طبيعي نبود .همش بهم نگاه ميكرد و ميخنديد. به خودم گفتم : عجب غلطي كردم قبول كردم ها.... اما ديگه براي اين حرفا دير شده بود. بايد تا برگشتن اونا از عروسي پيشش ميموندم.
خوب يه جورائي اونا هم حق داشتن كه اونو با خودشون نبرن؛ اگه وسط جشن يهو ميزد به سرش و ديوونه ميشد ممكن بود همه چيزو به هم بريزه وكلي آبروريزي ميشد.
اونشب براي اينكه آرومش كنم سعي كردم بيشتر بش نزديك بشم وباش صحبت كنم. بعضي وقتا خوب بود ولي گاهي دوباره به هم ميريخت. يه بار بي مقدمه گفت : توهم از اون قرصها داري؟ قبل از اينكه چيزي بگم گفت : وقتي از اونا ميخورم حالم خيلي خوب ميشه . انگار دارم رو ابرا راه ميرم....روي ابرا كسي بهم نميگه ديوونه...! بعد با بغض پرسيد تو هم فكر ميكني من ديوونه ام؟؟؟ ... اما اون از من ديوونه تره . بعد بلند خنديد وگفت : آخه به من ميگفت دوستت دارم . اما با يكي ديگه عروسي كرد و بعد آروم گفت : امشبم عروسيشه....
 

reza3oot

عضو جدید
لحظه خداحافظي، لحظه وداع از عزيزان ،ولي سخت ترازآن لحظه آشنايي است چرا كه آشنايي مقدمه جدايي است وبا هم بودن شانه اي سخت براي ايام جدايي اميد كليدهاي در بسته زندگي است انسان نوميد مرده اي بس است اميد گشايش تر تمامي مراحل و سختيهاي زندگي است

يا رب كاش جدايها نبود

يا به دنبالش آشنايها نبود
 

reza3oot

عضو جدید
ای عشق
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] ای فرصت کوتاه [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] ای که ثانیه ای متولد می شوی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] وبا بغض می آمیزی [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] حتی در خاک [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] ای سینه ها از تو [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چاک [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]چاک......![/FONT]
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد ... ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت ... ویرانه دل ماست که با هرنگه تو ... صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
تركه با دوست دخترش ميرن پارك تركه ميگه :عزيزم اگه اين درخت كاج زبون داشت الان به ما چي ميگفت ؟ دختره ميگه اگه زبون داشت ميگفت كره خر من زردآلوام نه كاج
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا