نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی
نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی
اَبرَش: اسبی که در پوستش لکههایی به غیر از رنگ اصلیاش وجود داشته باشد.
باره یا بارگی: به معنی مطلق اسب گفته میشود و ربطی به باربری ندارد.
بالاد و بالاده: اسب تندرو یا اسب یدکی.
بوز: اسب نیله (کبودرنگ).
توسن: اسب سرکش.
جُرده: اسب
چرمه: کلا به معنی اسب یا اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد.
خنگ: اسب سپید.
سمند: اسب زرد.
شولك اسب تيزرو
نَوَند: اسب تندرو.
یَکران: اسب نژاده و نجیب.
عمر خيام در کتاب نوروزنامه نام گونههای اسب را چنین بیان میکند:
الوسچرمه، سرخچرمه، تازیچرمه، خنگ، بادخنگ، مگسخنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاکرنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشهگون، ادس، زاغچشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق، سپید، سمند.