اگر من استاد دانشگاه بودم چگونه تدریس می کردم؟

khodaparasti

عضو جدید
در پست http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/386635-فولادها/page3 در مورد مفهوم 5W1H توضیح دادم و پس از آن به فکرم رسید شاید بد نباشد تاپیکی داشته باشیم با عنوان " اگر من استاد دانشگاه بودم چگونه تدریس می کردم؟"

این را از این جهت می گویم که ممکن است هر یک از دانشجویان امروز، آموزگاران فردا باشند و دانستن نظرات و دیدگاهها کمک خواهد کرد موثر تر گام بردارند و نیز ایده هایشان را مدون کرده و بیان کنند و بازخوردها راببیند و محدودیتها را بشناسند. آنهایی هم که دستی بر آتش دارند از ناهمواریها و دشواریهای کار بگویند.

باور دارم خواص خزشی A 283 یا استحکام خمشی یک مقره پرسلانی یا خواص خوردگی 316 در محیط بدن یا شماره استاندارد آزمایش نفوذ پذیری ماسه ریخته گری و ... را با کمی زحمت می توان پیدا کرد یا اگر یافت هم نشد فاجعه چندان بزرگی شاید رخ ندهد اما اگر من به عنوان یک استاد انگیزه ی دانشجو را نتوانم حفظ کنم، افزایش دهم و از همه بدتر بتوانم انگیزه اش را بکشم!! مسلما فاجعه رخ داده است. به قول کار آفرین بزرگ ژاپن جناب ماتسوشیتا : نخست انسان بساز، کالای خوب خودش ساخته می شود.
یک فایل برایتان پیوست می کنم. خواندن این 8 صفحه را که خوشبختانه فارسی است و متاسفانه ناراحت کننده است!! به همه دانشجویان (و البته اساتید) پیشنهاد می کنم.

راستی شما چگونه تدریس خواهید کرد؟
 

پیوست ها

  • Feynmann.pdf
    45.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

m_mahdi_tbt

عضو جدید
مهندس متن فوق العاده زیبایی بود ممنونم. و از اون مهم تر از بحث بسیار بجا و مهمی که بهش پرداختین سپاسگذارم

بازم یاد حرف جناب دکتر نعمتی استاد گرامیم افتادم که قبلا هم گفتم همینجا اما بازم میگم حرف ایشون چکیده همین مقاله جالب بود.
ایشون میگفتن بچه ها شما دانش جو ( جونده دانش ) نباشید بلکه دانشجو ( جوینده دانش) باشید و واقعیت خطرناک دانشگاه های ما هم همین دانش جو بودن است نه دانشجو بودن که استاد یه سری لقمه ی آماده میزاره تو دهن دانشجو و تو امتحان هم همون رو تحویل میگیره البته نه بازم مثل همونهایی که گفته چون بالاخره مراحل مضغ و بلع و هضم و تحلیل را پیموده (کباب غاز دکترجمالزاده).

اما این مشکلات به نظر بنده صرفا به خود دانشجو بر نمیگرده بلکه در حال حاضر استاتید هم اونجور که باید و شاید از دانشجو حمایت نمیکنن
البته گاهی رخوت و خواب آلودگی از دانش جو ها به استاد منتقل میشه ولی بازم بنظر بنده جایگاه استادی ورای این حرف هاست استاد باید فرمانده ی کلاس باشه و کلاس رو به سمتی ببره که دلش میخواد ، اما نه با اصلحه ی نمره( و وای بر بعضی استادا از خیانتی که میکنن تو این امانت) ، چون دانشجو که میاد دانشگاه میاد که هم علم یاد بگیره هم راه علم آموختن و اینو استاد بلده و دانشجو بطور خلق الساعه دانشجوی خوب نمیشه.
بنده اگر استاد میشدم ، سخت درس میدادم ولی عملی درس میدادم بیشتر و درس رو سر کلاس یاد میدادم، و دانشجویان رو به پژوهش و مخصوصا کار عملی علاقه مندشون میکردم نه اینکه یه تحقیق بدم شاگردها هم برن کپی کنن تحویل بدن.
اما تو رشته ی ما هیچ چیز جای تجربه عملی رو نمیگیره ، بنظر من 1 ساعت درگیر کار عملی بودن به اندازه 100 ساعت بلکه هم بیشتر ارزش و بهره داره.
و یکی از مواردی که جدیدا این موضوع رو دیدم اینه که اگر استاد به دانشجو بها بده و یا حداقل برای دانشجو یه احترام انسانی قائل باشه به تنهایی برای جذب کردن دانشجو به سمت خودش و علم کافیه ، اما متاسفانه بعضی از اساتید فراموش میکنن که یه روزی خودشون هم پشت همین میزها نشستن و اگر یه نگاهی به زندگیشون بندازین میبینن که حتما یه استاد خوب دستشون رو گرفته. متاسفانه استاید خیلی کم از تجاربشون تو علم و عمل حرف میزنن همیشه برام سوال بوده آیا این اطلاعات اینقدر خطرناک و گرانبها هستند که نباید برای انگیزش جوان های این مملکت خرج شود؟!!
این نظرات بنده ی حقیر بود
منتظر نظرات دوستان دیگر هم هستم
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
اگر من استاد بودم ...

اگر من استاد بودم ...

متن بسیار زیبایی بود واقعاً متاثر شدم ... خط به خط که جلو میرفتم درد دلم در دوران دانشگاه تازه می شد ...

ازونجایی که علاقه شدیدی به تدریس دارم و اون رو به عنوان شغل مورد علاقه م انتخاب کرده م , در دوران دانشگاه سعی داشتم که نقاط ضعف و قوت اساتید رو پیدا و یا حتی یادداشت برداری کنم و سعی م بر این بوده که از خودم یک مدرس خوب بسازم ...
از مهم ترین ضعف هایی که در 90 درصد کلاس ها احساس میکردم همین موردی بود که در متن آورده شده ... و این واقعاً زجر آور بود .

اگر من قرار هست روزی استاد بشم این اجازه رو به خودم نخواهم داد که تئوری ها و حفظیات که هیچ لمس خارجی ندارند رو به خورد بچه ها بدم و حتماً قبل از اینکه به کار تدریس مشغول بشم وارد صنعت خواهم شد . سعی میکنم مشکلاتی رو که امروزه صنعت با اون دست و پنجه نرم میکنه رو به دانشجوها معرفی کنم و از اونها راه حل بخوام . و این انگیزه رو در اونها ترغیب خواهم کرد که میتوانند به عنوان یک مهندس , مشکل گشای صنعت باشند .

مورد بعدی :
ایجاد انگیزه و شور کار پژوهشی در دانشجو ها هست : یادمه کلاسهای استاد ..... که تموم میشد سرتاپا شور بودم ! باور کنید توضیح دادن این استاد افتضاح بود ولی فقط چون در دانشجوها ایجاد انگیزه می کرد کلاس جذابی داشت . حتما تجربه شاگردی اساتیدی که پایان کلاس کلاً از رشته و راهی که اومدی پشیمون میشی !
بنظرم این مورد هم خیلی مهم هست .

مورد سوم :
نحوه امتحان گرفتن هست : والا طی دوران دانشگاه ما هیچ کدوم از امتحانات استاندارد نبودند , یا خیلی ساده طرح میشدند و یا خیلی سخت !!! ازین گذشته امتحان پایان ترم باید طوری طرح بشه که کسی که واقعاً درس رو درک کرده و ازون میتونه کاربردی استفاده کنه پاس بشه . نه با حفظ کردن یکسری تئوری ها ! ( پس فرق فنی مهندسی با رشته ادبیات , الهیات چیه؟!!!)

_____________________

بنظرم این مشکل بیشتر از نظام آموزشی ما هست تا دانشجو ها . دانشجو که روز اول که وارد دانشگاه میشه با شرایط سازگاری پیدا میکنه یعنی هر جور باهاش تا کنن اون هم به همون شکل بار میاد .
همین مشکل باعث شده تا دانشگاه و صنعت دو مقوله جدا از هم باشند ! بنظرمن صنعت رو باید دانشگاه اداره کنه !...
4تا 6 سال در دانشگاه بصورت تخصصی یک رشته رو یاد میگیریم بعدش که وارد صنعت میشیم مثه یه تازه کار و کسیکه باید تازه کار یاد بگیره میمونیم ! ! ! ( البته این در مورد خودم بود , جسارتی نباشه )

امیدوارم هر چه زودتر سیستم آموزشی از این حالت در بیاد

ببینیم نظر سایر دوستان چی هست . . .
 

amirali_r

کاربر فعال
سلام مهندس
بهترین متنی بود که تا به امروز در وصف سیستم آموزشی کشورم دیدم.

همین مشکلی بود که من چندین سال باهاش درگیر بوده و هستم، البته سر کلاس رو نمیشد بپرسم اگه خارج از کلاس میپرسیدی هم اساتید بلد نبودن توضیح بدن من یه مدت درگیر بودم آخرشم متنفرم از درس (ولی بازم دوس دارم نمیتونم دل بکنم دست خودم نیست)

عین گفته متن برحسب اجبار و بیکاری تدریس میکنم ولی رشته ای که اصلا کار نکردم در حد چهارواحد کارشناسی و اونم استادمون از جزوه استاد گرامیشون گفتن ما نوشتیم، فقط هم نمره میدم بهشون پاس کنن چون اگه پاس نکنن اسم دانشگاه بد در میره و دور بعد دانشجو نمیتونه بگیره،!!!!

میدونم دارم خیانت میکنم ولی خوب چیکار کنم بهشون میگم سوال کنین هرجور شده جواب پیدا می کنم واسش ولی دریغ از یه سوال میگن استاد یه جور درس بده پاس کنیم بریم!!!!!

رفتم دنبال کار که دیگه تدریس نکنم چون اذیت میشم با این وضعیت،،،، ولی بازار کار هم که همتون میدونید.........!!!!!!!!
 

khodaparasti

عضو جدید
با تشکر از 3 دوست عزیزی که صادقانه نظراتشان را مطرح کردند.

من انتظار داشتم سیل نظرات سرازیر شود ولی نشد... چرا؟ شاید به این دلایل:

1- چقدر عجله ! باید حداقل 30 روز بگذره تا بشه نظر داد. We are this!!
2- من می خوام یا پژوهشگر شوم یا طراح یا کارآفرین... قرار نیست چیزی درس بدم.
3- کی گفته اوضاع فعلی خوب نیست؟شیوه تدریس عالی... نمونه...
4- من ترم اول می خواستم به صنایع تغییر رشته بدم اما آنقدر جذب درسها شدم که دلم نیومد 4 ساله تموم کنم و لیسانسم 7 سال طول کشید.!!!
5- آقا جان ! اینقدر مشکلات هست که با گفتن من و شما چیزی درست نمی شه. پس وقتمان را تلف نکنیم.
6- "همه چی آرومه غصه ها خوابیدن"
7- من تا حداقل 10 سال در دانشگاه تدریس نکنم، صلاحیت اظهار نظر در این مورد را ندارم.
8- باید اوضاع بهتر از این بشه ولی خدا وکیلی نمیدونم از دست دانشجو چه کاری بر میآد؟
9- مرتب می گفتم اگر جای استاد بودم فلان کار را می کردم. بحث که جدی شد دیدم نخیر... ایده هایم تخیلی بودند.
10- حیف من که اینجا درس می خونم. UBC منتظرم باش .. دارم میام.
11- دیروز ار پیاده رو رد می شدم یک موتوری از روبرو می اومد. گفتم آهای ... اینجا پیاده رو !!!از کنارم رد شد و گفت: اینجا ایرانه!!!
12- دلت خوشه ها... چه انتظاراتی داری!!
13- ما رو چه به این حرفها. بی خیال... راستی، ISI جدید چی چاپ کردی؟
14- آقا اصلا تام کروز رو بیارن ترمو درس بده... باکی نیست. فقط نمره پاسی رو بدن....
15- موارد 1 و 2 و 7و 9
16- هیچکدام
17- استاد چرا تستی امتحان گرفتید؟
18- " گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من ......... آنچه البته به جایی نرسد فریاد است"
19- اینقدر سیاه نمایی نکن.
20- کلنگ از آسمان افتاد و نشکست........ وگرنه من کجا و بی وفایی!!!
 
آخرین ویرایش:

sonya.b

عضو جدید
با تشکر از 3 دوست عزیزی که صادقانه نظراتشان را مطرح کردند.

من انتظار داشتم سیل نظرات سرازیر شود ولی نشد... چرا؟ شاید به این دلایل:

1- چقدر عجله ! باید حداقل 30 روز بگذره تا بشه نظر داد. We are this!!
2- من می خوام یا پژوهشگر شوم یا طراح یا کارآفرین... قرار نیست چیزی درس بدم.
3- کی گفته اوضاع فعلی خوب نیست؟شیوه تدریس عالی... نمونه...
4- من ترم اول می خواستم به صنایع تغییر رشته بدم اما آنقدر جذب درسها شدم که دلم نیومد 4 ساله تموم کنم و لیسانسم 7 سال طول کشید.!!!
5- آقا جان ! اینقدر مشکلات هست که با گفتن من و شما چیزی درست نمی شه. پس وقتمان را تلف نکنیم.
6- "همه چی آرومه غصه ها خوابیدن"
7- من تا حداقل 10 سال در دانشگاه تدریس نکنم، صلاحیت اظهار نظر در این مورد را ندارم.
8- باید اوضاع بهتر از این بشه ولی خدا وکیلی نمیدونم از دست دانشجو چه کاری بر میآد؟
9- مرتب می گفتم اگر جای استاد بودم فلان کار را می کردم. بحث که جدی شد دیدم نخیر... ایده هایم تخیلی بودند.
10- حیف من که اینجا درس می خونم. UBC منتظرم باش .. دارم میام.
11- دیروز ار پیاده رو رد می شدم یک موتوری از روبرو می اومد. گفتم آهای ... اینجا پیاده رو !!!از کنارم رد شد و گفت: اینجا ایرانه!!!
12- دلت خوشه ها... چه انتظاراتی داری!!
13- ما رو چه به این حرفها. بی خیال... راستی، ISI جدید چی چاپ کردی؟
14- آقا اصلا تام کروز رو بیارن ترمو درس بده... باکی نیست. فقط نمره پاسی رو بدن....
15- موارد 1 و 2 و 7و 9
16- هیچکدام
17- استاد چرا تستی امتحان گرفتید؟
18- " گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من ......... آنچه البته به جایی نرسد فریاد است"
19- اینقدر سیاه نمایی نکن.
20- کلنگ از آسمان افتاد و نشکست........ وگرنه من کجا و بی وفایی!!!

واااااااااااااااااای عاااااااااااااااااالی بود

21- دست به قلممون خوب نیست و مثل شما صاحب نظر نیستیم!!!!!!!!!!:D
 

sara.ceramic

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی.
متن خیلی قشنگی بود.
منم با نظرات دوستان موافقم.

من شخصا ترجیح میدم با این وضع استاد نشم!
ولی اگه شدم، اولا سعی میکنم که اگه ترغیب و تشویق بلد نیستم، لااقل مثل بعضی اساتید دم از ناامیدی و نداشتن آینده شغلی و تحریم و ... هم نزنم و دانشجوهایی که کورسوی امیدی دارن رو هم ناامید نکنم!
بعدشم سعی میکنم واقعا و تاجایی که از دستم برمیاد و امکاناتش رو دارم تو کارهای عملی و آزمایشی به دانشجوهام کمک کنم.
اینی که میگم مشکلی هستش که من همین الان باهاش روبه رو هستم و واقعا نمیدونم دیگه باید چیکار کنم :cry:
 

khodaparasti

عضو جدید
یک خاطره از دوران دانشجویی

این خاطره رو چند وقت پیش دوستم آرش برایم فرستاده بود:

"یادمه سر کلاس دکتر مشکسار یکی‌ از بچه‌ها فشار غلطک نورد رو حدود هفتاد و پنج صدم پاسکال محاسبه کرده بود. وقتی‌ استاد بهش گفت فشاری که محاسبه کردی تقریبا معادل با نیروییه که یک سیب بر یک متر مربع وارد می‌کنه چشمش از تعجب گرد شده بود!
دکترمشکسار گفت: پسرم وقتی‌ ابتدایی رو تو انگلستان می‌خوند تو مدرسه به جای اینکه جمع و تفریق یادشون بدن می‌گفتن به نظرتون عرض خیابون چند متره و یا طول میزی که پشتش نشستین حدودا چند سانتیمتره تا به جای محاسبه، حسی از اندازه‌ها به دست بیارن."
 

khodaparasti

عضو جدید
نظرتان درباره حضور و غیاب چیه؟

فرض کنید هیچ اجباری از طرف اداره آموزش دانشگاه برای حضور و غیاب کلاسی وجود نداشته باشد. اگر شما استاد باشید، حضور و غیاب را انجام می دهید؟ چرا؟
 

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
من اگه میخواستم استاد دانشگاه بشم قبل از اینکه حتی اولین ساعت تدریسم باشه سعی میکردم حداقل ده تا کتاب روان شناسی بخونم نه هر کتابی،کتابی که اگه خودم جوانی نکردم بتونم از خوندنش بفهمم جوونای که میخوام بهشون علم یاد بدم چه خصوصییاتی دارن ضعفاشون چیه ؟ قدرتهاشون چیه؟ اینطوری شاید بتونم بهشون فرصت ابراز وجود بدم ،و یه وقت اشتباهی با حرفای که میزنم بهشون لطمه وارد نکنم.
به نظرمم مهمترین اقدام برای هر معلمیه چه استاد دانشگاه و چه معلم اول ابتدای فرقی نمیکنه،باید طریقه ی برخورد با دانشجو آموخته بشه مثل درسی که خواندن تا روزی آموزشش بدن.
 

khodaparasti

عضو جدید
خالی از لطف نیست ببینیم نظر دیگران در مورد این موضوع چیست:

مسئله مهم در علم، دستیابی به حقایق جدید نیست؛ دستیابی به شیوه های نوین تفکر درباره ی آنهاست. (الوین تافلر)

در عصر انفجار اطلاعات و زمانه‌اي كه آموخته ها به سرعت كهنه مي‌شوند، آنچه مهم است ميزان دانسته‌هاي ما نيست، بلكه سرعت يادگيري ماست. (الوین تافلر)

دانشگاه، فارغ التحصیل بیرون می دهد نه اندیشمند. (ویل دورانت)

کسی نمی تواند به کسی چیزی یاد بدهد. انسان فقط می تواند به دیگران کمک کند که همه چیز را در درون خود کشف کنند. (گالیله)

اطلاعات به معنای دانش نیست؛ تنها منبع دانش، تجربه است. (آلبرت اینشتین)

آنچه را که با خوشي و لذت آموخته ايم، هرگز فراموش نمي کنيم. (سيسرون)

مثال زدن، فقط یک راه دیگر آموزش دادن نیست؛ تنها راه آن است. (آلبرت اینشتین)

دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند. (آنتوان چخوف)

یک معلم خوب استاد ساده سازی و دشمن ساده انگاری است. (لوئیس ای برمن)

به من بگو؛ فراموش می کنم- نشانم بده؛ شاید یادم بماند- بگذار انجام دهم؛ فرا خواهم گرفت. (مثل چینی)

همه افراد با استعداد هستند اما اگر شما يک ماهي را بر اساس تواناييش در بالا رفتن از درخت بسنجيد آن ماهی تمام عمرش را بر اين باور خواهد گذارند که يک بی دست و پای احمق است. (وودی آلن)

من معلمی را دوست دارم که علاوه بر تکلیف شب چیزی برای فکر کردن در خانه به شما بدهد.( لی لی تاملین)

معلم کسی است که وجود خودش را به تدریج برای شاگردانش غیر ضروری کند.( توماس کارودر)

معلمی خوب است که یک چهارمش تکلیف و سه چهارمش نمایش باشد.(گیل گروین)

کار معلمی که بدون برانگیختن علاقه شاگردانش به یادگیری تلاش می کند به آنها بیاموزاند، همچون چکش زدن بر آهن سرد است.(هوراس من)

بهترین آموزگار کسی است که بیشتر نظرش را می گوید تا اینکه با جزمیت و تعصب سخن بگوید و شنونده هایش را با این آرزو که از آنها بیاموزد، برمی انگیزاند و روحیه می دهد.( ادوارد بلوور)

معلم باید از نظرها و عقیده ها پر باشد به جای اینکه از اطلاعات و داده ها پر شده باشد.( ناشناس)

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا، نخواهد موشک هوا کند.

راستی در مورد پرسشم نظری ندیدم. پرسش این بود:
نظرتان درباره حضور و غیاب چیه؟فرض کنید هیچ اجباری از طرف اداره آموزش دانشگاه برای حضور و غیاب کلاسی وجود نداشته باشد. اگر شما استاد باشید، حضور و غیاب را انجام می دهید یا نه؟ چرا؟
 

sonya.b

عضو جدید
نظرتان درباره حضور و غیاب چیه؟

فرض کنید هیچ اجباری از طرف اداره آموزش دانشگاه برای حضور و غیاب کلاسی وجود نداشته باشد. اگر شما استاد باشید، حضور و غیاب را انجام می دهید؟ چرا؟

من اگه استاد بودم حضور و غیاب نمیکردم اما یه جوری درس میدادم که دانشجو حس کنه اگه یه روز سر کلاس حاضر نشه هیچی یاد نمیگیره. کاری میکردم که خودش تشخیص بده که چقدر حضور توی کلاس براش مفیده و چقدر چیز یاد میگیره. اما یه جوری میفهموندم بهشون که برام مهمه که کی میاد و کی نمیاد!!! مثلا یه جور توی نحوه امتحان گرفتنم یا نمره دادن تاثیرشو نشون میدادم!!!!!!!!!!!
 

kian ahmadi

عضو جدید
من حتما حضور غياب ميكنم.چون استادي داشتيم كه اول ترم گفته بود حضور غياب نمي كنم و بعدش با اين كه در طول ترم خوب درس ميداد از كلاس 40 نفري 7-8 نفر بيشتر نمي اومدند.بنده خدا پشيمون شده بود از حرفش.
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
خالی از لطف نیست ببینیم نظر دیگران در مورد این موضوع چیست:

مسئله مهم در علم، دستیابی به حقایق جدید نیست؛ دستیابی به شیوه های نوین تفکر درباره ی آنهاست. (الوین تافلر)

در عصر انفجار اطلاعات و زمانه‌اي كه آموخته ها به سرعت كهنه مي‌شوند، آنچه مهم است ميزان دانسته‌هاي ما نيست، بلكه سرعت يادگيري ماست. (الوین تافلر)

دانشگاه، فارغ التحصیل بیرون می دهد نه اندیشمند. (ویل دورانت)

کسی نمی تواند به کسی چیزی یاد بدهد. انسان فقط می تواند به دیگران کمک کند که همه چیز را در درون خود کشف کنند. (گالیله)

اطلاعات به معنای دانش نیست؛ تنها منبع دانش، تجربه است. (آلبرت اینشتین)

آنچه را که با خوشي و لذت آموخته ايم، هرگز فراموش نمي کنيم. (سيسرون)

مثال زدن، فقط یک راه دیگر آموزش دادن نیست؛ تنها راه آن است. (آلبرت اینشتین)

دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند. (آنتوان چخوف)

یک معلم خوب استاد ساده سازی و دشمن ساده انگاری است. (لوئیس ای برمن)

به من بگو؛ فراموش می کنم- نشانم بده؛ شاید یادم بماند- بگذار انجام دهم؛ فرا خواهم گرفت. (مثل چینی)

همه افراد با استعداد هستند اما اگر شما يک ماهي را بر اساس تواناييش در بالا رفتن از درخت بسنجيد آن ماهی تمام عمرش را بر اين باور خواهد گذارند که يک بی دست و پای احمق است. (وودی آلن)

من معلمی را دوست دارم که علاوه بر تکلیف شب چیزی برای فکر کردن در خانه به شما بدهد.( لی لی تاملین)

معلم کسی است که وجود خودش را به تدریج برای شاگردانش غیر ضروری کند.( توماس کارودر)

معلمی خوب است که یک چهارمش تکلیف و سه چهارمش نمایش باشد.(گیل گروین)

کار معلمی که بدون برانگیختن علاقه شاگردانش به یادگیری تلاش می کند به آنها بیاموزاند، همچون چکش زدن بر آهن سرد است.(هوراس من)

بهترین آموزگار کسی است که بیشتر نظرش را می گوید تا اینکه با جزمیت و تعصب سخن بگوید و شنونده هایش را با این آرزو که از آنها بیاموزد، برمی انگیزاند و روحیه می دهد.( ادوارد بلوور)

معلم باید از نظرها و عقیده ها پر باشد به جای اینکه از اطلاعات و داده ها پر شده باشد.( ناشناس)

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا، نخواهد موشک هوا کند.

راستی در مورد پرسشم نظری ندیدم. پرسش این بود:
نظرتان درباره حضور و غیاب چیه؟فرض کنید هیچ اجباری از طرف اداره آموزش دانشگاه برای حضور و غیاب کلاسی وجود نداشته باشد. اگر شما استاد باشید، حضور و غیاب را انجام می دهید یا نه؟ چرا؟

من حضور غیاب نمیکنم . اینطوری مشخص میشه توی کلاس چند نفر به در س واقعاً علاقمندند .
در دوران دانشگاه به وفور شاهد بودیم که خیلی ها فقط برای حاضر خوردن سر کلاس می اومدن و این اصلاً جالب نیس
 

taranome ehsas

عضو جدید
یه استاد فسیل داشتم 2ترم پیش پدرمونو در آورد 73سالش بود و برگه حضورغیاب دست میگرفت هرکی هم غایب بود 3نمره کم میکرد کاملا هم جدی.یکی از بچه ها داداشش فوت کرده بود با این وجود اومد دانشگاه ازش اجازه گرفت رفت برا خاکسپاری.منم ترم بوقی وترسو کل کلاساشو میرفتم آخه مجبور بودیم:cry:...
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
یه استاد فسیل داشتم 2ترم پیش پدرمونو در آورد 73سالش بود و برگه حضورغیاب دست میگرفت هرکی هم غایب بود 3نمره کم میکرد کاملا هم جدی.یکی از بچه ها داداشش فوت کرده بود با این وجود اومد دانشگاه ازش اجازه گرفت رفت برا خاکسپاری.منم ترم بوقی وترسو کل کلاساشو میرفتم آخه مجبور بودیم:cry:...

حالا بنده خدا این استاد کی بوده که اینقد لجشو دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
در گوشم بگین کسی نفهمه.....!!!!!!!!!!
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
استاد یعنی این.......!!!!!!؟؟؟؟؟؟

استاد یعنی این.......!!!!!!؟؟؟؟؟؟

با عرض سلام خدمت دوستان خوبم....!!!

قبل از هرچیز تمام حرفام از جنبه ی تعریف و تمجید نیست، حقیقتی است که برای همه آشکار شده این مدت...

قبل از هر چیز بایستی از زحمات و تلاش های بسیار زیاد جناب آقای مهندس خداپرستی که میتونم بگم نمونه ی یک انسان وظیفه شناس، با اخلاق بی نهایت با سواد و دلسوز در رشته ی مهندسی مواد ما در ایران هستن، تشکر ویژه و خاصی کنم... (آدمایی مثل ایشون خیــــلی کم هستن...)

بنده افتخار آشنایی با ایشون تقریباً ۳ سال پیش در همایش مشترک دانشگاه علم و صنعت رو داشتم، و افتخار میکنم به دوستی با ایشون که اینقدر برای من و دیگر دوستان مفید واقع میشن...

بنده اگر با این همه تاخیر دارم جواب تاپیک رومیدم، واسه این بود که یه وقت خوب پیدا کنم و بشینم این بحث رو از دیدگاه خدم بشکافم...

اما بریم سر بحث استاد در مقابل دانشجو و اینکه اگه استاد بودم چیکار میکردم...

متاسفانه در دانشگاه های ما (که کاری ندارم آزاد یا دولتی، که فکر میکنم بعضی آزاد ها از خیلی دولتی ها بهترن...) اولاً کمتر به خود نیاز و درخواست دانشجو پاسخ داده میشه...
این نیاز برای یک دانشجو میتونه از کوچکترین مسائل مثل غذای سلف باشه، تا برسه سر پژوهانه پایان نامه و انتخاب پروژه با استاد و در اختیار گرفتن آزمایشگاه استادش و نیاز اون به تجهیزات باشه... (بودن مواد اولیه و نبود تجهیزات آزمایشگاهی پیشکش...!!!)

مشکلات پیش روی یک دانشجو، یک استاد، دانشگاه، وزارت علوم و دولت همه به هم وابسته هست... این یک چرخه ی کاملاً اجتناب ناپذیر هست...

اگر رئیس دانشگاه تو وزارت علوم برش داشته باشه (یا به اصطلاح خرش بره...!!!)، یا اگر اینکه اون دانشگاه اسم در کنه (مثل شریف، امیرکبیر و...)، عمده ی افراد بالا دستی فکرشون بر یک محدوده ی خاصی از کنترل دانشگاه ها و حمایت هاشون بیشتر میشه و توجهشون به دیگر دانشگاه ها کمتر (اینجا هم دانشجوی فعال و علاقه مند تحت تاثیر این سیستم قرار میگیره، و هم استادش)... (و میبینیم هم هرچی حمایت مالی و روانی بالاتر باشه، تولید علم هم در اون دانشگاه ها بالاتر رفته...)

خب حالا یک دانشجوی فارغ التحصیل دکترا از مهندسی مواد، میخواد بره هیئت علمی فلان دانشگاه بشه...
بماند که چه سختی هایی خواهد کشید، دیگه بحث پارتی خوشبختانه اینجا کمتر میتونم بگم مطرح هست (ولی بازم هست، کمتر)، چون اینجا بحث سواد اموزی به چندصد، تا چند هزار دانشجو در طول حداقل ۳۰ سال خدمته (با توجه به اینکه بیشتر علم استاد ها در طی سالیان خدمت و پژوهش هاشون حاصل میشه)...
اینجا هم باز خودش ۲تا زیرشاخه به کار اضافه میشه:

۱) وجدان، اخلاق و سواد استاد
۲) برآورده شدن نیاز های استاد از طرف دانشگاه

حالا دانشجو هم خودش میاد تو میدون...!!!

یه دانشجو داریم که میخواد هرچه زود تر این لیسانسو بگیره، بعد بره دنبال کار آزاد خودش که ۱۰۰ درصد بیشتر میتونه از مدرک مهندسیش پول دربیاره،

یکی هم داریم که عاشق تحقیق و علاقه مند به کارهای پژوهشیه که باید ۱۰۰ برابر اونی که کار آزاد میکنه جون بکنه، تا بتونه از نتیجه ی تحقیقات سالیانه خودش یک محصولی ارائه بده... حالا اگر محصولش صنعتی شد و ازش حمایت کرد دولت (که خوش بحالش نونش تو روغنه و از اونی که مدرک لیسانسشو گرفت رفت تو کار آزاد پیشه میگیره... چون هم افتخار علمی پیدا کرد، هم پول گرد و قلمبه ی حسابی...!!!)، اگر هم کارش حمایت نشد، که تازه اول بدبختیه اون بیچاره است... خودش میمونه و مدرکشو، تحقیقاتش و یک کتابخونه واسه خاک خوردن تلاش های چند ساله اش... (۰معمولاً نو ایران حالت دوم بیشتر مصداق پبدا میکن برای پژوهشگرای ما...)
و این چیزی میشه که ایران بیشترین فرار مغز ها رو داره و بهترین دانشجوه ها در کشور های دیگه میشن...


من اسم استادی که خوب میشناسمش رو نمیارم، همه هم میشناسنش، ولی این استاد بزرگ، برای ادامه ی تحصیل بچه هاش در همین رشته ی مواد، بچه هاشو فرستاد رفتن کانادا که تحصیلات تکمیلیشون رو اونجا بگیرن و برای همیشه اونجا هم بمونن...

چرا یه همچین اتفاقی میوفته؟؟؟
الآن اگر خوب دقت کنید، اکثر استادهای ما دارن همین کارو میکنن...

مگه الآن اونها استاد دانشگاه نیستن؟؟؟ پس چرا نمیذارن بچه هاشون تو ایران درس بخونن؟؟؟؟
علت چیه؟؟؟ مشکل از کجاست؟؟؟؟

خیلی راحت میشه به همه ی این جواب ها پاسخ داد... (من دیگه نمیگم، خودتون میدونین...!!!)

استاد شدن خوبه، ولی به شرط اینکه بهت احترام بذارن...
نشه مثل داستان بزرگای موادمون مثل دکتر ساعتچی، اشرفی زاده، گلعذار و... که بدون هیچ اهمیتی به این آدمای بزرگ که این علم رو برای ما تو ایران پایه گذاشتن، خیلی ساده از کنار این همه خدمت های با ارزششون بگذریم، و به همین راحتی اونارو با یه جشن کوچولو باز نشسته کنیم... مطمئن هستم بعد از ۳۰ سال خدمت صادقانه و علمی اینها، با این نوع برخورد و اتفاق، خستگی علم آموزی به تنشون میمونه بعد از ۳۰ سال...


۳۰ سال با این همه توانایی خدمت کردن، آخرش این میشه...

ارزش و احترام نیست...


این روزا فقط بحث روی شایسته سالاری افراد هست...
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
من هم حضور غیاب نمیکردم ، اما درسم رو با تمام انرژی و انگیزه میدادم و سعی میکردم تو دانشجو هم علاقه شدید ایجاد کنم و اون دانشجویی که با این اوصاف بازم نمیومد سرکلاس نتیجش رو تو امتحان میدید. من معتقدم بعضی از دانشجو ها نباید فارغ التحصیل رشته مهندسی بشن.
 

taranome ehsas

عضو جدید
حالا بنده خدا این استاد کی بوده که اینقد لجشو دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
در گوشم بگین کسی نفهمه.....!!!!!!!!!!
فسیله و تو عالم هپروت حرف میزنه از 220نفر دانشجو 45نفرمون رو پاس کرد...اسمشو نمیگم که از سایش تو دانشگاه میترسم:cry:
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
فسیله و تو عالم هپروت حرف میزنه از 220نفر دانشجو 45نفرمون رو پاس کرد...اسمشو نمیگم که از سایش تو دانشگاه میترسم:cry:
این مشخصاتی که میدین برای منم آشناست ولی ایشون اصلا تو هپروت حرف نمیزنن با وجود سن بالایی که دارن واقعاً اعجوبه ای هستن تو داشتن انرژی:smile: دقیقا خاطرم هست اون ترم که من باهاشون فیزیکی 2 داشتم از 95 نفر 8 نفر پاس شدن خوشبختانه منم یکی از اون 8 تا بودم:D
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
این مشخصاتی که میدین برای منم آشناست ولی ایشون اصلا تو هپروت حرف نمیزنن با وجود سن بالایی که دارن واقعاً اعجوبه ای هستن تو داشتن انرژی:smile: دقیقا خاطرم هست اون ترم که من باهاشون فیزیکی 2 داشتم از 95 نفر 8 نفر پاس شدن خوشبختانه منم یکی از اون 8 تا بودم:D

فسیله و تو عالم هپروت حرف میزنه از 220نفر دانشجو 45نفرمون رو پاس کرد...اسمشو نمیگم که از سایش تو دانشگاه میترسم:cry:

خیلــــی کنجکاو شدم ببینم این استاد بزرک کی هست......!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
خیلــــی کنجکاو شدم ببینم این استاد بزرک کی هست......!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عباس فکر کنم مثه استاد داوودی باشه !!!
که درس متون اسلامی رو تبدیل به سخت ترین درسمون کرده بود !!!!!!!!
وای که فسیل بود !
 

taranome ehsas

عضو جدید
نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
اون فیزیک درس نمیده تاریخ فرانسه رو مرور میکنه. جدا استاد فیزیک نیس من دانشجو دانشگاه آزاد اسلامی صدرا هستماااااااااا رشته ما هم تا حالا فارغ التحصیل نداشته از صدرا:D
 

taranome ehsas

عضو جدید
خیلــــی کنجکاو شدم ببینم این استاد بزرک کی هست......!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا عباس (به من چه آقا حسین اسمتون رو گفتن:D)
تداعی کننده دوران تلخ ترم یکم نباشین که الانم از 100متری استاد رد میشم:cool:..بعد اینکه درس رو باهاش گذروندم یه روز توآفتاب تو محوطه نشوندم و خاطره تعریف کردن .صورت من تو آفتاب بود وپس کله اون تو آفتاب بود و داغ میکرد و میحرفید بخدا 1ساعت و 45دقیقه برام جهنم ساخت:mad: آخرشم عکسشو بهم داد تا سکتم بده:cry:
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
آقا عباس (به من چه آقا حسین اسمتون رو گفتن:D)
تداعی کننده دوران تلخ ترم یکم نباشین که الانم از 100متری استاد رد میشم:cool:..بعد اینکه درس رو باهاش گذروندم یه روز توآفتاب تو محوطه نشوندم و خاطره تعریف کردن .صورت من تو آفتاب بود وپس کله اون تو آفتاب بود و داغ میکرد و میحرفید بخدا 1ساعت و 45دقیقه برام جهنم ساخت:mad: آخرشم عکسشو بهم داد تا سکتم بده:cry:

:biggrin: جالب بود !!! :D

ولی از بحث اصلی که جناب مهندس خداپرستی مدنظرشون بود خارج شدیما !!

[h=1]اگر من استاد دانشگاه بودم چگونه تدریس می کردم؟[/h]
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
عباس فکر کنم مثه استاد داوودی باشه !!!
که درس متون اسلامی رو تبدیل به سخت ترین درسمون کرده بود !!!!!!!!
وای که فسیل بود !

نه بابا فک کنم دکتر قاسمی خودمون رو میگه....!!!!!!!!!
آلومینیــــــــــــــــــــــــوم............!!!!!!!!!!!!
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
دانشجو کیست ؟

دانشجو کیست ؟

یک مطلب امروز تو نت دیدم با عنوان " دانشجو کیست ؟ " به شیوه طنز یکسری حقایق بیان شده :



دانشجو کیست ؟
[h=2][/h]

از دید مسئولین بالا مقام دانشگاه : - مهمترین رکن یک دانشجوی نمونه ، پرداخت به موقع شهریه است . - در مرحله اول ثبت نام دو چیز کافیست اول پذیرفته شدن و دوم فیش واریزی شهریه ، بقیه مدارک باشه برای بعد ( پول مهمه ) - دانشجو فردی است که باید به موقع و قبل از استاد سر کلاس حضور داشته باشد - نگاه او قبل از کلاس به کفشهایش و در کلاس به جزوه هایش باشد . - فاقد هر گونه آرایش ظاهری ، باطنی ، داخلی و خارجی باشد . - از خونه مستقیم بره داخل کلاس و بعد از کلاس مستقیم بره خونه . - هر چی استاد و مسئولین دانشگاه گفتن بگوید چشـــــــــــم .
- کاری به کار کسی نداشته باشه و کلا" چیکار داره که کی به کی یا با کی تا کی چیکار داره !!!


از دید اساتید محترم و زحمتکش : - سر کلاس سکوت رعایت شود . - سوالات سخت مطرح نشود . - هر کس بیش از 4 جلسه غیبت کند بی تربیت میباشد در نتیجه حذف . - کسی تیکه نیندازد . - افراد آخر کلاس ، ندید حذف - تقلب = مرگ - پروژه شما کپی است ، نمره بی نمره - نمره باقالی نیست که آخر ترم بین دانشجویان پخش شود بنابراین درس بخونین .



از دید دانشجویان پسر ( بیکاراشون ): ( درتمامی موارد مثبت اندیشی فراموش نشود لطفا" ) - عشق است دوران دانشجویی مخصوصا" اگه یک شهر دیگه باشی - شهریه رو که بابا جونی میده خرجمونم که خدا میرسونه - شب با بر و بچس بریزیم دور هم و تا صبح بگیم و بخندیم - کلاسهای صبح برای خالی نبودن عریضه است ، روم به دیفال سگ میره کلاس . ( ندید بگیرین این اصطلاحی عامیانه در عین حال نا درست میباشد ) - ساعتهای سرو وعده های غذایی >>>> شام : ساعت 3 صبح به بعد – صبحانه : اگه بیدار بودیم ساعت 12 یک تیکه نون به خاطر رفع بوی نامطبوع دهان میلنبانیم . – نهار : خدا خیر بده دانشگاه که حداقل یک سلف داره و هر چند غذاش به رستورانهای شهرمون نمیرسه !! ولی شکمتو برای چند ساعتی پر میکنه مواد غذایی زمان دانشجویی : قلیون هلو نعناع ، تخمه ، مرغ همسایه ، تخم مرغ ( همسایه ) ، سیب زمینی ، سوسیس ، قلیون اینسری با طعم لیب سیمو ( سیب لیمو غنی شده ) ، انواع کنسروجات ، نون بسته ای کپک زده و انواع ترشیجات خونگی - تفریحات سالم : قلیون - .... بازی ( فرض کنین حکما" مار و پله منظورمه !! ) - ... بازی ( دخترانه فکر کنین ، عروسک بازی منظورمه ) - کشتی ( از فرنگی و آزاد گرفته تا کشتی چوخه و کشتی کج ) ، اس ام اس بازی ( معمولا" طرف اس ام اس داخل خوابگاه دختران یافت میشود ) - خدا خیر بده ایرانسل که وقت خالی دانشجویان پر کرده و برای رفع خستگی و فراقت از بار سنگین درسها با طرح بنفشش میتونی از بوق ساعت 12 تا خود 6 فکتو نرمش بدی - قبل از رفتن دانشگاه حدود یک ساعت از وقتهای باطله جلو آینه میگذره و اینجا موها و ریش و سبیل تازه روییده بسیار نمایان شده و دقت و تمرکز بیشتری لازم دارن – آب بازی تفریح سالمی هست که در هر خونه ای جای خاص خودش داره و باعث تمیزی و شادابی روحیه دانشجویان شرکت کننده میشه – در زمانهای گذشته دانشجویان هفته ای یک بار برای خلاص شدن از یکنواختی و ایجاد تنوعی در برنامه هاشون مراسم جر دادن داشتن که خوب الان به خاطر تورم و خارج شدن از زندگی غار نشینی کمتر از این مراسم دیده میشه و تقریبا" به منسوخجات پیوسته . مراسم به صورت خیلی ناگهانی و پنهانی شروع میشد به این صورت که زیر پوش و یا پیراهن همخونه ای عزیز جرانده* میشد و به محض روی دادن چنین اتفاقی همگی باید خودشون آماده جریده* شدن میکردن و آروم به کمک دوست دیگر جرانده* میشدن و در اینجا دوستانی که مقاومت میکردن غیر از هدف اصلی که پیراهن و معمولا" زیرپوششون بود جاهای دیگرشون هم مورد تجرید* قرار میگرفت و منجرد* میشد ( * صرفهای مختلف جـــر بر وزنهای مختلف ) - مراسم قبل از خواب که بعضی وقتها جلو خواب گرفته و یا آسیبهای جسمی خطیری در پی دارن . ( منظورم همون بالش بازی و یا نمونه غیر انسانی اون به وجود آوردن چندین طبقه انسانی و یا لحاف تشکی بر روی اولین نگون بختی که خوابش ببره ) - ضبط و نوارها و سی دیهای مختلف خوانندگان هم که از نون شب واجب تره . - حرکات موزونی که گاها" به صورت سمبل در اومده و داخل کلاسهای درس هم نمایان میشه .


عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم : - نمرات درخشان - سوز عاشقی - سینه ای پر آه و پردود - لباسهایی مستاجر* - لوازم منزلی که گویای وقایعی تاریخی هستند که در طول این دوران به سرشون اومده از قبیل سوراخهای فراوان و دور سوخته به خاطر زغال قلیون ، رنگهای زرد آثار چای و آبهای مخصوص مراسم ، موهای فراوان به علت ریزش شدید موها و پشمونجات - اعضا و جوارحی مصدوم به علت درگیریهای مختلف - فراگیری آشپزی مخصوصا" از نوع ماکارونی و پلوتن ( تن ماهی + برنج) - زخم معده - بی خوابی مفرط و جغد گونه - گوش گرفتگی ( طرح بنفش ) - مرض شست گرفتگی ( به علت تعدد اس ام اس )


از دید دانشجویان دختر بیکار : - مخارج شهریه و خورد و خوراک با ددی جون - چقدر زندگی بدون آقا بالا سر خوش میگذره - دختران دائما" غیبت میکنن ولی همیشه در سر کلاسها حضور دارن . - نوشتن جزوه مهمترین کار و حضور در کلاسها مهمترین وظیفه در داخل دانشگاهه ( خدا داند چرا ؟! ) - فراگیری پیشرفته مهمی به نام آمار گیری که در این زمینه مطلب فراوان است و چندین روز اندر مزایای آمار و آمارگیری در دختران به شخصه میتونم مطلب بدم . فقط همین بگم که سرعت پخش آمار از سرعت نور بالاتر هست و کافیه یکی از پسران کلاس پاچه شلوارش پشت کفشش گیر کرده باشه ، تا مستخدم خوابگاه متوجه این امر مهم میشه و دلایل پیدایش و رخداد چنین اتفاقی در میزگردهای شبانه مطرح میشه و نتیجه آخر اینه که پسرک عاشق یکی از دختران اون جمع هست . - تفریحات سالم : میزگردهای شبانه پیرامون پسرهای دانشگاه - گذراندن کلاسهای آرایشگری و گریم – طراحی لباس و ابداع مد – آشنا شدن با قلیون و طریقه چاغ نمودن و کا دود کردن آن – سر کار گذاشتن پسرها – نقاشی کردن در جزوات و تزئین آنها جهت اهدا به نیازمندان !! – جستجو و تحقیق در علل کنشهای متفاوت پسران – آموزش رذالت و شیطنتهای پسر کش – تمام تفریحاتی که پسران انجام میدن در میان دختران هم رایج شده و کافیه یک دور تفریحات پسران مرور کنین ، با این تفاوت که در دختران آخرش همیشه به گیس و گیس کشی منجر میشه - آشنا شدن با انواع خوراکهای سرد ( فست فود ) و کافی شاپهای شهر – هفته ای هفت شب شرکت در تولد هم اتاقیها – جمع آوری شماره پسرها و ملغب شدن به 118 – تک زنگ زدن بی موقع و شبانه به گوشی پسران – اونهایی هم که خیرخواه هستن برای اینکه دوستشون صبح برای کلاس بیدار کنن تا صبح پلک رو هم نمیذارن – شرکت در تمامی تورهای سیاحتی ، زیارتی ، علمی و تخیلی دانشگاه .


عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم : - فراگیری هر نوع آرایش و مد لباس - تغییر قابل توجه از لحاظ ظاهری نسبت به بدو ورود به دانشگاه - کم آوردن حافظه گوشی جهت درج اس ام اس و شماره دوستان - تغییر ماهیت از یک دختر آروم به دختری شیطون و بازیگوش - یادگیری انواع مهارتهای شوهرداری و شوهر فراری - آشنایی با موارد برخوردهای اجتماعی و معضلات رفتاری - شکست در عشق - خیلی وقتها هم متاهل شدن یعنی رسیدن به هدف اصلی و والای دانشگاه - گوش گرفتگی و شست گرفتگی - زخم معده و پاشنه پا و ماهیچه های دوگانه فک


دانشجویان شاغل ( دختر و پسر فرقی نمیکنه ) - این جیب اون جیب کردن و دویدن برای جور کردن هزینه بالای شهریه - دنبال رفع تداخل کلاسها و ساعات کار - گرفتن پاچه اساتید جهت منعطف کردن آنها ( به خاطر اینکه اگه غیبتها زیاد شد حذف نکنن ) - واکس زدن کفش کارفرما به خاطر دادن مرخصی تحصیلی - انجام دادن هر گونه کارهای محیر العقول برای مشتری و ارباب رجوع ( به خاطر اینکه نپره) - گرفتن جزوه از هر کس و ناکسی و کپی کردن آن - برو سر کار ، بیا کلاس ، وسط کلاس زنگ میزنن بیا سر کار ، اگه شد برو خونه ، کلاست دیر شد ، کلاس ، کلاس ، بسه برو خونه بخواب ( با این اوضاع بنزین ... ) - سرو وعده های غذایی یا ممکن نمیباشد و یا در بین کلاسها یا در بین راه به صورت ضربتی صورت میگیرد . - خوابیدن در سر کلاس - فکر پاس کردن چک ، جواب دادن به مسئول ، راه انداختن مشتری و ... به جای تمرکز روی درس !! - فکر درس ، تمرین ، پروژه ، میانترم ، پایانترم و .... به جای تمرکز در کار!!


عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم : - سر گیجه و موج گرفتگی - کارت سوخت خالی - پس انداز منفی و هجوم اقساط - مدرک - یک مشت جزوات درهم و برهم که چیزی از توش در نمیاد - افت شغلی - زخم معده و لاغری مفرط و چشمانی گود و چهره ای زرد - کلکسیونی از پاچه اساتید و مسئولین محترم - کوهی از دیون که تا سالیان دراز باید حملشون کرد - فراموش کردن هرگونه تمایلات و هنرهای قدیمی و بی میل شدن جهت ادامه آنها - کم شدن روابط دوستانه و خانوادگی در حد طرد از اون جمع جیگر آدم خون میشه برای این قبیل دانشجویان . کیه که به دادمون برسه ... ( عضوی از دانشجویان شاغل )
در مجموع دانشجویی مثل پس گردنی و یا تو گوشی میمونه که هم میتونه از خواب بیدارت کنه و هم میتونه بهت آسیب برسونه این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم .


منبع:geologistgirl-7147.loxblog.com 
 
آخرین ویرایش:

khodaparasti

عضو جدید
[h=1]ویژگی‌های یک استاد خوب از نگاه دانشجویان در یک تحقیق دانشگاهی
[/h]
محققان توصیه می‌کنند: استادان باید ویژگی‌های یک استاد خوب را در برنامه‌ریزی فعالیت های آموزشی خود در نظر بگیرند و در جهت افزایش میزان کارایی دانش و تقویت انگیزه در دانشجویان خود کوشش کنند.به گزارش ایسنا منطقه دانشگاه علوم پزشکی تهران، با وجود اینکه پژوهش‌های متعدد ویژگی‌های متفاوتی را برای یک استاد خوب ارائه داده‌اند، هنوز تلاش برای یافتن ویژگی‌های مشترک ادامه دارد. لذا پژوهشی با هدف تعیین ویژگی‌های یک استاد نمونه دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان توسط محمود مباشری، استادیار گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی از دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد و همکارانش صورت گرفت.گفتنی است این مطالعة توصیفی مقطعی بر روی 140 نفر از دانشجویان دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد به صورت سرشماری انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌ای 24 گویه که روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (0.87) تایید شد. داده‌های حاصل از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های مجذور کای، ANOVA، کورسکال والیس و آنالیز واریانس در سطح معنی داری از طریق نرم افزار آماری SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.شایان ذکر است 30.9درصد دانشجویان مذکر، 69.1 درصد مونث، 42.4 درصد در مقطع کاردانی و 57.6 درصد کارشناسی بودند.یافته‌ها حاکی از آن است که مهمترین ویژگی استاد نمونه از نظر دانشجویان تسلط استاد بر درس مورد تدریس (96.4درصد) و دانش عمومی در رابطه با درس مورد تدریس (94.3 درصد) و کم اهمیت‌ترین ویژگی، قاطعیت و سختگیری استاد (61.9 درصد) بود. بین سن دانشجویان و نظر آنان در ارتباط با ارائه مطالب جالب درسی، شیوایی بیان استاد، ارتباط صمیمی استاد با دانشجویان و ارتباط چشمی مناسب استاد با دانشجویان ارتباط معنی‌دار آماری وجود داشت.با توجه به اینکه در مطالعات مختلف معیارهای متعددی جهت اساتید نمونه در حیطه‌های مختلف از دیدگاه دانشجویان شناسایی شده، جلب توجه اساتید به اینگونه معیارها می تواند سبب جلب اعتماد دانشجویان، بهبود عملکرد آموزشی و تدریس اثربخش شود.لذا با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش و تأکید بر معیار تسلط استاد بر درس مورد تدریس به عنوان یکی از اساسی‌ترین معیارهای استاد خوب، اساتید باید در برنامه ریزی فعالیت های آموزشی خود این ویژگی‌ها را در نظر گرفته و در جهت افزایش میزان کارایی دانش و تقویت انگیزه در دانشجویان خود کوشش کنند.شایان ذکر است این پژوهش در مجله علوم پزشکی گیلان منتشر شده است.
 

shahruzs

عضو جدید
کاربر ممتاز
من میگم بریم فوتبال به همه هم نمره میدم:biggrin:
از شوخی گذشته منم برنامه های زیادی برای تدریس دارم که تو این مدت دانش اموزی و دانشجویی سعی کردم واسه خودم تدوین کنم شاید روزی به کارم بیاد
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

تقريبا همه استادا وقتي ميان سر كلاس جزوشون رو با خودشون ميارن كه اين به دانشجو اين حس رو ميده كه استادم كه n ساله داره فلان درس رو تدريس ميكنه هنوز نميتونه بدون جزوش كاري بكنه پس منم برا يادگيريش خيلي به خودم فشار نيارم . اما آخر ترم و موقع نمره دادن كه ميشه ميبينه كه نبايد يك واو هم از جزوه استاد رو جا بندازه چه استاد درست گفته باشه چه نه !!!! استاد حتي به رفرنس هايي كه خودش معرفي كرده كاري نداره!!!!!
نتيجه اين ميشه دانشجوهاي تنبلي كه آخر ترم يه جزوه كامل ميگيرن و اون رو حفظ ميكنن و دو روز بعد چيزي ازش بلد نيستن.
من اگر استاد بودم :
دو سوم نمره كلاسم رو به تحليل درست دانشجو ها چه سر كلاس و پروژه ها و چه تو جواب دادن به سوال ها اختصاص ميدادم. حالا پروژش كپي هم بود بود مهم اينه كه اون كپي رو حداقل درست بفهمه و يادبگيره.بقيه نمره هم تو ورقه ملاكم اين بود كه مباني درس رو خوب يادگرفته باشه نه اينكه حالا واو به واو بنويسه (البته تو دوره ليسانس ) اما اگر اين كار هم نتونه بكنه ميندازمش چون به خودش مديون ميشم.
 
بالا