برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من گریه نخواهم کرد من اشک نخواهم ریخت
من خسته نخواهم شد افسرده نخواهم شد
فریاد زنم فریاد:
من عشق نمی خواهم...
معشوق نمی خواهم…
می خندم و می رقصم
فریاد زنم فریاد:
اینگونه خزانم را در عشق نهان کردم
من درد جدا بودن بر گور عیان کردم
افسوس نخواهم خورد، افسانه نمی بافم
بر شانه هر بادی کاشانه نمی سازم
من زشت نمی گویم بر چهره معشوقم
او خوب و وفادار است! ، من خسته و رنجورم
امروز چنان دیروز افسوس نخواهم خورد
من یاد گرفتم عشق، بیگانه نمیداند
لیکن به دل شادم سرمشق کنم امروز
دنیای خودم گرم است
« من دوست نمی خواهم »
فقط رفت


بدون كلامي كه بوي
اشك دهد...


فقط رفت


بدون نگاهي كه رنگ
حسرت داشته باشد


فقط رفت


و من شنيدم كه توي دلش گفت:
"راحت شدم ..."
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دستــهایمــــ را بـــرای تـــو می نویســــم

بـــرای تـــو !

کـــه در تیــــر راســــ نگاهتــــ نیســتمــــ

بـــــرای تـــــو !

کـــه چشمانتــــ افقــــ را رجـــ می زنـــد

مــــرا مــــی خوانـــــی ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من را همچون تک تک آدم های دور و بر خودت
نگاه کن !
همه ی دل نگرانی هایم
مثل تمامی زن هایی است
که تو می شناسی
شاید کمتر . شاید بیشتر !
دل نگرانی هایی که
گاهی مرا تا سر حد بی خود شدن می برد
و گاهی هم باز نمی گرداند
از نبودنت می ترسم
از بودنت دلهره دارم
و باز هم می مانم میان بودن و نبودن تو
ای کاش می شد نفست باشم ...

براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 700x700 مي باشد
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است ...
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگذار شاهزاده نازنین

بگذار قبل از رفتنت برای اولین و آخرین بار در آغوش دریایی تو غرق شوم تا حسرت به دل نباشم

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی برای تو مینویسم اشک از چشمانم جاریست بغض میکنم تا بتوانم از حسم بنویسم ولی هیچ فایده ای ندارد وقتی تو برای بودن با یکی دیگه لحظه شماری میکنی و من تنها میتوان دعا کنم تا شاد باشی
 

جین ایر

عضو جدید
بادهای 120 روزه سیستان می داند
من تحمل پریشانی گیسوان تورا ندارم
به تو که می رسد نسم میشود.
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کوک نا میزون ضربان قلبت

آرشه ویلون وجودت

نت های ناهماهنگ صدایت

همه همه یک ملودی را می نوازند

جداییییییییی

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی میروم به کنار پنجره وقتی قطرات باران گونه هایم را نوازش میکند و نمیگذارد کسی اشکهایم را که از دل تنگی جاریست نظاره کند تنها به تو فکر میکنم و باران را که چه مهربانانه و عاشقانه نمیگذارد کسی اشکهایم راببیند را نمیبینم
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم
این شعر،تا ابد با تو خواهد زیستحتی وقتی که من دیگر نباشمیا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشدشعر عاشقانه،بیشتر از آدمها می ماندعاشقانت تو را ترک می کننداما شعر عاشقانههمیشه با تو خواهد بودپس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!شعری از اعماق جان،که مرا به یاد تو آورد...شعری که همیشه با تو بماند.
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
و میان من و تو فاصله جا میگیرد
من در این دشت جنون تنهایم
من از این فاصله ها بیزارم
و در این گستره فاصله ها می میرم
من میان شب و روزدر تن خشک زمین
من میان صحراهمه جا یکه و تنهاخسته از جور زمان
با تنی خورده به جان زخمی چندمیزنم بانگ
که وااااااای
هستی ام رفته به بادضجه ام را که شنید؟
جای دل تنگ تر از مشت من است نفسم می گیرد
می گشایم نفسی پنجره را
تا تمامیت تن خود را به هوا بسپارم



 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خوام یه پاک کن دستم بگیرم و همه ی روزای گذشته و خاطرات تلخشو پاک کنم
هم از ذهنم هم از زندگیم... گرچه دنیا کارش برای به خاک افتادن آدماش هیچ وقت
تموم نمیشه...اما من می خوام بایستم... جلوی همه ی ناملایمت هاش... جلوی همه ی
بد بیاری هاش... همه ی اتفاقای تلخش ...دنیا گرچه میزبان خوبی برام نبوده و نیس ولی
همه ی تلاشم رو واسه پابرجا بودنم می کنم... بشنو دنیا ... من خم میشم ولی نمیشکنم...
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نه من دیگر به روی ناکسان هرگز نمیخندم
[/FONT]​
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
دِگر پیمان عشق جاودانی با شما معروفه های پست هر جایی نمیبندم شما کاینسان در این پهنای محنت گستر ظلمت
ز قلب آسمان جهل و نادانی
به دریا و به صحرای امید عشق بی پایان این ملت تگرگ ذلت و فقر و پریشانی و موهومات می بارید شما٬کاندر چمن زار بدون آب این دوران طوفانی بفرمان خدایان طلا٬تخم فساد و یاس می کارید.. شما رقاصه های بی سرو بی پا که با ساز هوس پرداز و افسون ساز بیگانه چنین سرمست و بی قید و سراپا زیور و نعمت به بام کلبه فقرو به روی لاشه ی صد پاره زحمت سحر تا شام می رقصید قسم:بر آتش عصیان ایمانیکه سوزانده است تخم یاس را در عمق قلب آرزومندم که من هرگز به روی چون شما معروفه های پست هر جایی نمیخندمپای می کوبید و می رقصید
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
لیکن من...
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
به چشم خویش می بینم که می لرزید می بینم که می لرزید و می ترسید از فریاد ظلمت کوب و بیداد افکن مردم که در عمق سکوت این شب پر اظطراب و ساکت و فانی خبرها دارد از فردای شور انگیز انسانی و من... هر چند مثل سایر رزمندگان راه آزادی کنون خاموش دربندم ولی هرگز به روی چون شما
غارتگران فکر انسانی نمی خندم
[/FONT]
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو را دوست می دارم٬نمی دانم چرا٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شاید این طبیعت ساده و بی آلایش من٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حد و مرزی برای دوست داشتن نمی شناسد.
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ولی سخت در این مکتوب فرو نشسته ام
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چه کسی مرا دوست می دارد؟
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای فرشته نازل شده بر چشمانم٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای شقایق زندگی ام٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای تنها ستاره آسمان قلبم٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای زیباترین زیباییهای محبت٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای بهانه شبهایم٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای تنها نیاز زنده بودنم٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای آغاز روز بودنم٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای نیمه ژنهان من٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و تو ای معشوقه من٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو را با تمام وجود٬
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دوست دارم و
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] می پرستم.
[/FONT]​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی میخواهم برایت بنویسم دوستت دارم یا حتی به زبان اورم اما میدانی من حتی با دیدن تو دیگر خودم را فراموش میکنم پس چگونه بگویم دوستت دارم
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]رهایم کنید....میخواهم عشق بورزم به من عشق بورزند
میخواهم دوست بدارم و دوست داشته شوم
میخواهم لمس کنم دستانی را که برایشان بیقرارم
میخواهم در اغوش بکشم کسی را که برای بوئیدن عطرش دلتنگم
میخواهم ببوسم لبانی را که تنها بوسه میتواند ارامم کند
برای ان کسی که تنها امید زندگیم است
میخواهم خیره شوم به چشمانی که مرا به ارامش میخوانند......
پمیخواهم نفس بکشم با کسی که نفسم است
نمیخواهم با شما نفس بکشم
نمیخواهم عمرم را با شما سپری کنم
میخواهم اشک بریزم
های های گریه کنم
ضجه بزنم
مثل دیوانه ها سرم را به دیوار بکوبم
به صورتم چنگ بیاندازم
میخواهم فریاد بزنم واسمش را در میان همه به زبان بیاورم
میخواهم اهی بکشم به سنگینی تاریخ
مخواهم با اه هایم جگرتان را سوزانم
میخواهم اهم دامان همه تان را بگیرد
میخواهم نفرینتان کنم
با شمام...............
با شما که به بی ستاره بودن اسمانم خندیدید
شما که نگذاشتید اه بکشم
شما که بدجور متنفرم کرده اید از خودتان
شما که زندگی را برایم جهنم کرده اید
شما که دلتنگی هایم را به تمسخر میگیرید
شما که ابریزش بینی سوزش چشم سیاهی رفتن چشم به زور قورت دادن دهانم
را به حساب سرماخوردگی میگذارید
شما که به خونتان تشنه ام
وحتی از دیدن لحظه شما
در فرارم
با شمام...................
رهایم کنید................
[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای توی مینویسم که تمام هستیم هستی
نفسهایی که میکشم به یاد تو میکشم اگر نباشی یادم میرود نفس کشیدن چگونه هست
نگاه کردن به تو را دوست دارم اخر زیباترین نگاه دنیا را خدا به تو داده اه چقدر نگاهت با من بیقرار بی رحم هست
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه چیز تمام شد!!!!
رویای شیرین من
عطر حضور تو
ومن باز هم در این دنیای بی رحم تنها ماندم تا تو به ارزویت برسی.
برو عزیزم.
نازنین
هر روزبا دل شکسته اش برایت دعا میکند تا خوشبختی را در اغوش بگیری.
پس خواهش میکنم خوشبخت شو تا من هم به ارامش برسم

این گل های رز هم یادگاری من به تو
 
آخرین ویرایش:

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز


کوچه ها را بلد شدم

رنگهای چراغ راهنما

جدول ضرب

دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم

اما گاهی میان آدمها گم میشوم

آدم ها را بلد نیستم.!

 

جین ایر

عضو جدید
[FONT=times new roman,times,serif]کاش می شد
در چشمانم تنها یی ام را پنهان می کنم
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]در دلم ، دلتنگی ام را[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]در سکوتم ، حرفهای نگفته ام را[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]در لبخندم ، غصه هایم را[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]دل من چه خردسال است ، ساده می نگرد[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ساده می خندد ، ساده می پوشد[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]دل من از تبار دیوارهای کاهگلی ست[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ساده می افتد، ساده می شکند ، ساده می میرد[/FONT]
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از وقتی تو رفتی چشمانم همیشه در حال بهانه گرفتن است ،
و دستهایم همیشه لرزان!
اخه از وقتی تو رفتی هیچ حسی در وجودم نیست ،
و تنها آروزی تورا از خدای خویش دارم!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی هستی شادم ولی وقتی از من دور میشوی دلم انقدر زود دل تنگت میشود که تنها اشکهایم جاریست گاهی از اشکهایم نیز خجالت میکشم کی برمیگردی
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
کیستی که من این گونه
به اعتماد
نام خود رابا تو می گویم
کلید خانه ام رادر دستت می گذارم
نان شادی هایم رابا تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم و
بر زانوی تو
این چنین آرام
به خواب می روم ؟
کیستی که من این گونه به جد
در دیار رؤیاهای خویش
با تو درنگ می کنم ؟
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی میخواهم فریاد بزنم نه از عشق تو از بی تفاوتی تو به عشق خودم
دیگر طاقت ندارم که هر روز تو به من میگویی دوستم نداری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روبروی بهشت نشسته ام...

و جهنمی از دلـ ـتنگـ ـی با من است...!

تا پل دستانت فرسنگها فاصله دارم

بـ ـی تابم و خسته....

نسیم صبحگاهی همیشگی گونه خیسم را مچاله می کند...!

بهشت کم کم روشن می شود...

سایه ها و سنگها یادت هست؟

آرامـ ـش را از یاد برده ام دراین جهنم هیاهو

می آیی آیـ ـا؟؟

قایقبان منتظر ماست گویی...

تا بهشت آن سوی آب,

تنهـ ـا چند بـ ـوسه

و دقیقه ای آغـ ـوش گـ ـرم تـ ـ ـو راه است...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مهربانم انقدر دوستت دارم که حتی وقتهایی که توجهی به من نمیکنی باز هم دوستت دارم
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
سـعــی نکــن مــتفـــاوت باشـــی !

فقطــ خـــــــوب بــاش ........

ایــــن روزهــــــا "خــــــــوب بودن" بــه انـــدازه کــــافی "مــــــتفـــــاوت" اســــت ....!

 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا