مشاعرۀ سنّتی

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
 
آخرین ویرایش:

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویشبیان کند که چه بودست ناشکیبا را

ای برتر از خیال محالی که داشتم
بالاتر از توهم بالی که داشتم
طوفان رسید و برگ و برم را به باد داد
پیش از رسیدن دل کالی که داشتم
این کوره رودهای گل آلود از کجاست
کو چشمه ی عمیق و زلالی که داشتم ؟
حال غزال بود و مجال غزل مرا
آن حال کو ؟ کجاست مجالی که داشتم ؟
کی میشود به روی تو روشن چراغ چشم ؟
روشن نشد جواب سوالی که داشتم
باری مگر ز شرق نگاه تو بردمد
آن آفتاب رو به زوالی که داشتم

قیصر امین پور
 
آخرین ویرایش:

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای برتر از خیال محالی که داشتم
بالاتر از توهم بالی که داشتم
طوفان رسید و برگ و برم را به باد داد
پیش از رسیدن دل کالی که داشتم
این کوره رودهای گل آلود از کجاست
کو چشمه ی عمیق و زلالی که داشتم ؟
حال غزال بود و مجال غزل مرا
آن حال کو ؟ کجاست مجالی که داشتم ؟
کی میشود به روی تو روشن چراغ چشم ؟
روشن نشد جواب سوالی که داشتم
باری مگر ز شرق نگاه تو بردمد
آن آفتاب رو به زوالی که داشتم

قیصر امین پور
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر انست که این قصه فراموش کنید
عاشقانرا بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از باد خزان در چمن دهر مرنچ/ فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست?
..تپش های قلبم به شماره می افتد...

..دم می رود و بازدم به سختی باز می گردد...

..دلم سخت می گیرد..

..چشمم سخت می گرید..

..باران که می آید...

..لحظه هایم سالها زنده اند..
 

Mythical

کاربر بیش فعال
..تپش های قلبم به شماره می افتد...

..دم می رود و بازدم به سختی باز می گردد...

..دلم سخت می گیرد..

..چشمم سخت می گرید..

..باران که می آید...

..لحظه هایم سالها زنده اند..
در خطاب تو انگشتهای من از هوش رفتند
امشب
دستهایم نهایت ندارند
امشب از شاخه های اساطیری
میوه میچینند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در خطاب تو انگشتهای من از هوش رفتند
امشب
دستهایم نهایت ندارند
امشب از شاخه های اساطیری
میوه میچینند
.دلم سخت می گیرد..

..چشمم سخت می گرید..

..باران که می آید...

..لحظه هایم سالها زنده اند..
 

اخر شیطونی

عضو جدید
میرسد روزی که بی هم میشویم
یک به یک از جمع هم کم میویم

میرسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم میشویم
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از خم ابروي توام هيچ گشايشي نشد
وه كه درين خيال كج عمر عزيز شد تلف

تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست//بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست
دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست//سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا