گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)
- شروع کننده موضوع نسیم
- تاریخ شروع
ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاده کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است
خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است
تنها گناه ما طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گنه کار کرده است
چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است!
خدایا:
بت بود،بت شکن فرستادی!!!
من پر از بغضم،
بغض شکن هم داری؟؟؟
بت بود،بت شکن فرستادی!!!
من پر از بغضم،
بغض شکن هم داری؟؟؟
vajiheh.kh
عضو جدید
خدایا یاریم کن اگر روزی چیزی را شکستم دل نباشد.
خدای من!
خواندمت، پاسخم گفتی؛
از تو خواستم، عطایم کردی؛
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛
خدایا!
از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز .
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش،
آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده….
خواندمت، پاسخم گفتی؛
از تو خواستم، عطایم کردی؛
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛
خدایا!
از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز .
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش،
آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده….
یکی نیست
از خدا بپرسه این ضربه هائی که از زندگی میخوریم...
چند امتیازیه ؟
از خدا بپرسه این ضربه هائی که از زندگی میخوریم...
چند امتیازیه ؟
خدايا شكرت به اندازه شنهاي بيابان
خدايا شكرت به اندازه ماسه هاي ساحل درياها
خدايا شكرت به اندازه برگهاي درختان
خدايا شكرت به اندازه مولكول هاي هستي
خدايا شكرت به اندازه اتم هاي موجود
.
.
.
.
خدايا شكرت به اندازه اي كه در فهم و ذهن من نمي گنجد و فقط تو از ميزان آن باخبري
خدایا
الودگی ادمها از حد هشدار گذشته،دنیارو چند روز تعطیل نمیکنی؟!
الودگی ادمها از حد هشدار گذشته،دنیارو چند روز تعطیل نمیکنی؟!
خدایا قسمت میدهم به روز تولدم
خدایا قسمت میدهم به اولین کلمه هایم
خدایا قسمت میدهم به اولین قدم هایی که برداشتم
قسمت میدهم به اولین زمینی که خوردم
قسمت میدهم به اولین گریه ای که کردم
قسمت میدهم به اولین قطره ی شیری که نوشیدم
قسمت میدهم به اولین خنده ای که کردم
قسمت میدهم به اولین دندانی که در آوردم
قسمت میدهم به اولین فریادی که زدم
قسمت میدهم به اولین لقمعه نانی که خوردم
به اولین آغوش گرم مادرم
به اولین نوازش های پدر بزرگم
به اولین طلوعی که شاهدش بودم
به آخرین جرعه ی آب سحری ام
به اولین جرعه ی آب افطاری ام
تشنه ام کن به عبادتت!!!
خدایا قسمت میدهم به اولین کلمه هایم
خدایا قسمت میدهم به اولین قدم هایی که برداشتم
قسمت میدهم به اولین زمینی که خوردم
قسمت میدهم به اولین گریه ای که کردم
قسمت میدهم به اولین قطره ی شیری که نوشیدم
قسمت میدهم به اولین خنده ای که کردم
قسمت میدهم به اولین دندانی که در آوردم
قسمت میدهم به اولین فریادی که زدم
قسمت میدهم به اولین لقمعه نانی که خوردم
به اولین آغوش گرم مادرم
به اولین نوازش های پدر بزرگم
به اولین طلوعی که شاهدش بودم
به آخرین جرعه ی آب سحری ام
به اولین جرعه ی آب افطاری ام
تشنه ام کن به عبادتت!!!
خدایا تمام روزهای سختم را شمرده ام . . .
دونه به دونه . . .
صفحه به صفحه دردهایم را نوشته ام . . .
و خط به خطش را حفظم . . .
گریه ها و التماس هایم از خودت را
کلمه به کلمه به یاد دارم . . .
همه اینها را با خود می آورم
در کوله بارم به اندازه کافی جا دارم . . .
همه اش را به خودت تحویل می دهم و می پرسم:
" امانت دار خوبی بوده ام . . . ؟!! "
دونه به دونه . . .
صفحه به صفحه دردهایم را نوشته ام . . .
و خط به خطش را حفظم . . .
گریه ها و التماس هایم از خودت را
کلمه به کلمه به یاد دارم . . .
همه اینها را با خود می آورم
در کوله بارم به اندازه کافی جا دارم . . .
همه اش را به خودت تحویل می دهم و می پرسم:
" امانت دار خوبی بوده ام . . . ؟!! "
خدایا
تو را دوست دارم
می خواهم تو را بیشتر و بیشتر
دوست داشته باشم
می خواهم تو رابیشتر از هر چیز
در دنیا دوست بدارم
به من عشق و ایمانی ناب
در خور درگاه نیلوفرینت
به من عطا کن
چنان متبرکم گردان
که توهمات سحر انگیز
این دنیا
نتواند مرا به گمراهی بکشاند
چنان متبرکم کن
ای استاد مبارک
که وسیله تو در راه کمک و التیام بخشیدن
در این دنیا باشم
تو را دوست دارم
می خواهم تو را بیشتر و بیشتر
دوست داشته باشم
می خواهم تو رابیشتر از هر چیز
در دنیا دوست بدارم
به من عشق و ایمانی ناب
در خور درگاه نیلوفرینت
به من عطا کن
چنان متبرکم گردان
که توهمات سحر انگیز
این دنیا
نتواند مرا به گمراهی بکشاند
چنان متبرکم کن
ای استاد مبارک
که وسیله تو در راه کمک و التیام بخشیدن
در این دنیا باشم
خدایــــــــــــا
میوه کدام درختت را گاز بزنم تا از زمین رانده شوم ؟؟؟؟
میوه کدام درختت را گاز بزنم تا از زمین رانده شوم ؟؟؟؟
[h=2]
[/h]
هر وقت غمگين مي شوم. هر وقت پر مي شوم از ترس و دلشوره ياد اين آيه مي افتم " آگاه باشيد
كه دوستان خدا ترسي ندارند و غمگين نمي شوند." و به خودم مي گويم « يادت باشد با اين قلب
مچاله شده و ابروهاي گره كرده نمي تواني جز دوست هاي خدا باشي.
خدا آدم ها غرغرو و ترسو و بي حوصله را دوست ندارد. »
آن وقت هركجا كه باشم اسمت را صدا مي كنم و شروع مي كنم با تو حرف زدن.
راستي تو اين جور وقت ها صداي مرا مي شنوي؟
اين چه سوالي است كه مي كنم مطمئنم كه ميشنوي.
تو قوي ترين دوست دنيا هستي، مهربان ترين و دلسوزترين هر كاري از دست تو بر مي آيد و تو هميشه
بهترين ها را براي من مي خواهي. پس چرا با يد بترسم براي چي بايد غصه بخورم؟
تو اينجايي، همين جا كه من هستم.
من دستم را مي گذارم توي دستت تو لبخند مي زني و من گرم مي شوم.
باد مي آيد و همه غم و غصه هايم را با خود مي برد. پشتم هميشه به تو گرم است و خيالم جمع جمع
كه تو هستي، كه كمكم مي كني، كه مواظبي.
خدايا! همين جا پيش من بمان تو خود خود خوشحالي و خود خود آرامشي.
عرفان نظرآهاری
ممنون...خداي مهربونم...
كه دوستان خدا ترسي ندارند و غمگين نمي شوند." و به خودم مي گويم « يادت باشد با اين قلب
مچاله شده و ابروهاي گره كرده نمي تواني جز دوست هاي خدا باشي.
خدا آدم ها غرغرو و ترسو و بي حوصله را دوست ندارد. »
آن وقت هركجا كه باشم اسمت را صدا مي كنم و شروع مي كنم با تو حرف زدن.
راستي تو اين جور وقت ها صداي مرا مي شنوي؟
اين چه سوالي است كه مي كنم مطمئنم كه ميشنوي.
تو قوي ترين دوست دنيا هستي، مهربان ترين و دلسوزترين هر كاري از دست تو بر مي آيد و تو هميشه
بهترين ها را براي من مي خواهي. پس چرا با يد بترسم براي چي بايد غصه بخورم؟
تو اينجايي، همين جا كه من هستم.
من دستم را مي گذارم توي دستت تو لبخند مي زني و من گرم مي شوم.
باد مي آيد و همه غم و غصه هايم را با خود مي برد. پشتم هميشه به تو گرم است و خيالم جمع جمع
كه تو هستي، كه كمكم مي كني، كه مواظبي.
خدايا! همين جا پيش من بمان تو خود خود خوشحالي و خود خود آرامشي.
عرفان نظرآهاری
ممنون...خداي مهربونم...
می دانم که یادم بـودی و یادم بود که یـادم هستی و یادم رفت که یـادت بمانم خدای نازنینم
می دانم بهانه هایم تکراری است می دانم تکراری هایم فقط یک بهانه است
می دانم که بار ها آمدم و هزاران بار ها بیـشتر نیــامدم
می دانم همه جا هستی و بینائی ولی گاه چشمانم را میبندم تا تو مرا نبینی
می دانم که چشم هایت را می بندی تا شرمنده بودنم را به رحمانیت بزرگت بپوشانی وقتی از خودم
جدا میشم
وقتی جدائی همنشین راهم میشه خدایا بیدارم کن با یه نسیم بایه تلنگر بیدارم کن
می دانم بهانه هایم تکراری است می دانم تکراری هایم فقط یک بهانه است
می دانم که بار ها آمدم و هزاران بار ها بیـشتر نیــامدم
می دانم همه جا هستی و بینائی ولی گاه چشمانم را میبندم تا تو مرا نبینی
می دانم که چشم هایت را می بندی تا شرمنده بودنم را به رحمانیت بزرگت بپوشانی وقتی از خودم
جدا میشم
وقتی جدائی همنشین راهم میشه خدایا بیدارم کن با یه نسیم بایه تلنگر بیدارم کن
Miss.Leyla
عضو جدید
خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته.!!
بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم…
بیا تا دل کوچــــــــــکم را
خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم..!
خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره..
که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم!!
بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن..
که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم!!!
خدایـــا کمـــک کـــن :
که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد..
کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش…
مبـــادا بمیـــرد…!!!
خــــدایــا دلــــــم را
که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت..
اگر چه شــــــکســــــته!!!
شبــــی می فرســــتم بــرایــت…!!!
به ســــــوی او مالکیت آســمـــان را به نام کسانی نوشته اند که به زمین دل نبسته اند
قصه آدم، قصه يك دل است و يك نردبان. قصه بالا رفتن، قصه پله پله تا خدا.
قصه آدم، قصه هزار راه است و يك نشانی.
قصه جست و جو.
قصه از هر كجا تا او.
قصه آدم، قصه پيله است و پروانه، قصه تنيدن و پاره كردن. قصه به درآمدن، قصه پرواز...
من اما هنوز اول قصه ام؛
قصه همان دلی كه روی اولين پله مانده است، دلی كه از بالا بلندی واهمه دارد، از افتادن.
پايين پای نردبانت چقدر دل افتاده است!
دست دلم را مي گيری؟ مواظبی كه نيفتد؟
من هنوز اول قصه ام؛ قصه هزار راه و يك نشانی.
نشاني ات را اما گم كرده ام. باد وزيد و نشانی ات را بُرد.
نشانی ات را دوباره به من میدهی؟ با يك چراغ و يك ستاره قطبی؟
من هنوز اول قصه ام.
قصه پيله و پروانه، كسی پيله بافتن را يادم نداده است. به من میگويی پيله ام را چطوری ببافم؟
پروانگی را يادم ميدهی؟
دو بال ناتمام و يك آسمان
من هنوز اول قصه ام. قصه...
قصه آدم، قصه يك دل است و يك نردبان. قصه بالا رفتن، قصه پله پله تا خدا.
قصه آدم، قصه هزار راه است و يك نشانی.
قصه جست و جو.
قصه از هر كجا تا او.
قصه آدم، قصه پيله است و پروانه، قصه تنيدن و پاره كردن. قصه به درآمدن، قصه پرواز...
من اما هنوز اول قصه ام؛
قصه همان دلی كه روی اولين پله مانده است، دلی كه از بالا بلندی واهمه دارد، از افتادن.
پايين پای نردبانت چقدر دل افتاده است!
دست دلم را مي گيری؟ مواظبی كه نيفتد؟
من هنوز اول قصه ام؛ قصه هزار راه و يك نشانی.
نشاني ات را اما گم كرده ام. باد وزيد و نشانی ات را بُرد.
نشانی ات را دوباره به من میدهی؟ با يك چراغ و يك ستاره قطبی؟
من هنوز اول قصه ام.
قصه پيله و پروانه، كسی پيله بافتن را يادم نداده است. به من میگويی پيله ام را چطوری ببافم؟
پروانگی را يادم ميدهی؟
دو بال ناتمام و يك آسمان
من هنوز اول قصه ام. قصه...
به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
سپاس اول ، به حکم حق شناسی
خلاف آنچه کردم ناسپاسی
به تنها حاکم بالا و پستی
وجود مطلق دنیای هستی
به یکتای حق از باطل جدا کن
قدیر عزت و ذلت عطا کن
به معنای خرد ، تنها خردمند
قلم زن قادر یکتا هنرمند
به پیش دیدۀ اهل طریقت
فروزانندۀ نور حقیقت
خبردار از دل دانیّ و عالی
طبیعت آفرین لایزالی
به بیچون قادر حیّ مجرد
به جمع جامع مجموع مفرد
به نور علم در آفاق گستر
به کلّ کامل ذرات پرور
به آنکس ، کو پس از تکوین عالم
سرشت از گِل گُلی مانند آدم
درون سینه اش ، دل را مکان داد
بر آن یک مشت گِل ، آنگاه جان داد
که عالم را به دست او سپارد
اگر شکرانۀ نعمت گزارد
ولی شکرانه ، تنها نیست گفتار
ره حق را چنین آسان مپندار
سبکباران به دامن پا کشیدند
به بی پایی به صد منزل رسیدند
حقیقت را جدا کردند ز اوهام
نه سوی دانه رو کردند نه دام
در اول منزل صحرای هستی
کشیدند از جگر فریاد مستی
به شوق نعمت دم بر کشیدن
ز ذوق گفت و رفت و آرمیدن
کنون منهم که مست جام اویم
بدین نام آوری از نام اویم
خلاف آنچه کردم ناسپاسی
به تنها حاکم بالا و پستی
وجود مطلق دنیای هستی
به یکتای حق از باطل جدا کن
قدیر عزت و ذلت عطا کن
به معنای خرد ، تنها خردمند
قلم زن قادر یکتا هنرمند
به پیش دیدۀ اهل طریقت
فروزانندۀ نور حقیقت
خبردار از دل دانیّ و عالی
طبیعت آفرین لایزالی
به بیچون قادر حیّ مجرد
به جمع جامع مجموع مفرد
به نور علم در آفاق گستر
به کلّ کامل ذرات پرور
به آنکس ، کو پس از تکوین عالم
سرشت از گِل گُلی مانند آدم
درون سینه اش ، دل را مکان داد
بر آن یک مشت گِل ، آنگاه جان داد
که عالم را به دست او سپارد
اگر شکرانۀ نعمت گزارد
ولی شکرانه ، تنها نیست گفتار
ره حق را چنین آسان مپندار
سبکباران به دامن پا کشیدند
به بی پایی به صد منزل رسیدند
حقیقت را جدا کردند ز اوهام
نه سوی دانه رو کردند نه دام
در اول منزل صحرای هستی
کشیدند از جگر فریاد مستی
به شوق نعمت دم بر کشیدن
ز ذوق گفت و رفت و آرمیدن
کنون منهم که مست جام اویم
بدین نام آوری از نام اویم
الهی ، حسرتی دیرینه دارم
غمی سنگین درون سینه دارم
دلم امشب غمی محسوس دارد
هوای عشق "یا قدوس"دارد
میان پیله های غم،اسیرم
خطا کارم،گنه کارم،حقیرم
در این آشفتگی های خیالی
در این دلبستگی های وبالی
در این فصل خزان نا امیدی
در این زخم زبان نا امیدی
فضایی باز و آهنگ توکل
نمازی تازه با قد قامت گل
هوس دارد دلم عاشق شدن را
به عشق آشنا عاشق شدن را
خدایا از دلم آوار بردار
نگاهم را از این دیوار بردار
برای من فقط،یک آشنا هست
که در دل نام او،وقت دعا هست
غمی سنگین درون سینه دارم
دلم امشب غمی محسوس دارد
هوای عشق "یا قدوس"دارد
میان پیله های غم،اسیرم
خطا کارم،گنه کارم،حقیرم
در این آشفتگی های خیالی
در این دلبستگی های وبالی
در این فصل خزان نا امیدی
در این زخم زبان نا امیدی
فضایی باز و آهنگ توکل
نمازی تازه با قد قامت گل
هوس دارد دلم عاشق شدن را
به عشق آشنا عاشق شدن را
خدایا از دلم آوار بردار
نگاهم را از این دیوار بردار
برای من فقط،یک آشنا هست
که در دل نام او،وقت دعا هست
خدایا دلم معجزه میخواهد
از آن معجزه هایی که
به هنگامه ی وقوعش
"خدایا دوستت دارم" خدایا شکرت"
میان هق هق ِ گریه هایم
گم شود
خدایا دلم معجزه میخواهد
معجزه ای در حد "خــــــــــدا "بودنت
از آن معجزه هایی که
به هنگامه ی وقوعش
"خدایا دوستت دارم" خدایا شکرت"
میان هق هق ِ گریه هایم
گم شود
خدایا دلم معجزه میخواهد
معجزه ای در حد "خــــــــــدا "بودنت
