«*» آرزوهای محال «*»

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
بدو بیا محال بازاره




محاله مثل بچگی هامون با کوچکترین چیز شاد بشیم


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیم دستمون رو بگیرن ببرنمون حموم



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیم اشتباه میکنیم بگیم ببخشید



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیم خوب بخوابیم



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیم خواسته هامون رو بلند بگیم



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیم دلمون با چند تا اسباب بازی خوش باشه



 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار

محاله من و تو توپمون رو یه سمت بفرستیم


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیم با هم قاقالی هامون رو مساوی تقسیم کنیم



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


محاله مثل قدیم با هم تفاهم داشته باشیم


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیم پروانه ها در کنارمون باشن



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محاله مثل قدیما بشینیم نقاشی بکشیم




ولی
.
.
ولی محال نیست که باهم زشتیهای دنیا رو دور بریزیم



اونوقت

از سر و روی دنیا واسمون خوشبختی میباره




شما بگین چی محاله چی محال نیست .. فراموش نکنین با عکس جواب بدین


 

دکتر مهدیه

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کاش هنوزم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم
بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم

اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم

کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش

را از نگاهش می توان خواند

کاش برای حرف زدن

نیازی به صحبت کردن نداشتیم

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلبها در چهره بود

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد

و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم

دنیا را ببین...

بچه بودیم از آسمان باران می آمد

بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!

بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن

بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه

بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم

بزرگ شدیم تو خلوت

بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست

بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه

بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم

بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی

بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم

بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن

بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که

اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه

کاش هنوزم همه رو

به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتیم

بچه که بودیم اگه با کسی

دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت

بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم

بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم

بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه

بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود

بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه

بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود

بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم

بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم

بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی

بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند

بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم... هیچ کس

نمی فهمد

بچه بودیم دوستیامون تا نداشت

بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره

بچه که بودیم بچه بودیم

بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ؛ دیگه همون بچه هم نیستیم!











 
آخرین ویرایش:

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محاله مثه بچگیامون اسه شکستن یه مداد گریه کنیم...

محاله یه شب بدون فکر بخوابیم...

محاله موقعی که میخوایم یه جایی رو ببینیم و قدمون نمیرسه روی کول بابا بشینیم و از اون الا همه جا رو نگاه کنیم...

محال نیس ک از ته دل قهقهه بزنیم
محال نیس که شاد باشیم
محال نیس که دوست داشته باشم....
محال نیس که با هم باشیم....

محال بودن یه چیز رو خودمون تعین میکنیم:cool:
 

jiji nanaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
محالههه دیده تو کوچه با کللللی جیغ جیغ کلدن بادبادک باژی تونیم
 

jiji nanaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
محااله دیده علوسکامون لو وسط سالن
پخش تونیم و مامانی تلللی نق بژنه
 

Similar threads

بالا