رد پای احساس ...

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم شبی به خاطره ها تبدیل می شوم..
خط میخورم ز هستی و تعطیل میشوم...
مرا به خاطره ها نه... به خاطرت بسپار
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه هستی و
هیچگاه نیستی....
نمیدانم محوبودنت شوم!
یا
دلتنگ نبودنت...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرچه هستی باش!
اما کاش...
نه! جز اينم آرزويی نيست.
هرچه هستی باش!
اما باش
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز باران بارید
خیس شد خاطره ها

مرحبا بر دل ابری هوا
هر کجا هستی باش
اسمانت آبی و تمام دلت از غصه دنیا خالی...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تو خود میدانی چگونه قلبم را تسخیر کرده ای
ذره ذره عاشقم کردی
ذره ذره در لا به لای دریچه های قلبم رخنه کردی
همین حالا که مینویسم چقدر دلتنگتم
دلتنگ نگاه کردنت
دلتنگ بوییدنت
اما تو همین جایی
درست وسط نیمکره های قلب من
امشب تا صبح در آغوش تو می خوابم
و حرفهای دلم را در گوش تو همچون لالایی زمزمه میکنم
آغوش گرمت را برویم باز کن
آغوشت امن ترین جای دنیاست برای من
من مال توام فقط مال تو
تو مال منی فقط مال من
دوستت دارم فرشته ی زمینی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به اندازه*ی تو کسی نیست.. که بتونه غممو کم کنه
بدونه یه وقتایی لازمه.. که تنهام بذاره و ترکم کنه

کسی نیست مثل تو با صداش.. بخوابم و رو ابرا بیدار شم
همیشه بلد باشه چیزی بگه که.. تو اوج دلتنگی خوشحال شم

تو همونی که صدام کرد.. اسممو به یادم آورد
منو آغوشش گرفت و.. صد دفعه با من زمین خورد


 

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه سخت است دلتنگ قاصدکی بودن
در جاده ای که در آن بادی نمیوزد...
 

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایم ای خدایم ای خدایم
صدایت میکنم بشنو صدایم
شکنجه گاه این دنیاست جایم
نمیدانم چرا این شد سزایم؟
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز



عبور تو از حوالی چشم های من

تنها اتفاق غیر منتظره ی زندگیم بود

چراکه من

همیشه منتظر نیامدنت بودم ... !
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد

از لبان تو شنید


زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان

از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو

هر دو بیزار از این فاصله هاست

قصه ی شیرینی ست

کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد

قصه ی نغز تو از غصه تهی ست

باز هم قصه بگو

تا به آرامش دل

سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم

گل به گل ، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تو اند

رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ

در تمام در و دشت
سوکواران تو اند

در دلم آرزوی آمدنت می میرد

رفته ای اینک ، اما ایا
باز برمی گردی ؟

چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد

 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
فريادها مرده اند ،
سكوت جاريست
تنهايي حاكم سرزمين بي كسي است.
ميگويند خدا تنهاست
ما كه خدا نيستيم
پس چرا ازهمه تنهاتريم؟
 

Relampago

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]خوبــم
باور کنیــد...
اشکها را ریخته ام
غصه ها را خورده ام
نبودن ها را شمرده ام .
این روزها که می گذرد .
خالــی ام .
خالــی ام از خشم ،
دلتنگــی ،
نفرت ،
و حتی از عشق ،
خالــی ام از احساس !
خوبــم ،
اما تــو باور نکن...!
[/FONT]
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
مترسک ناز می کند

کلاغ ها فریاد می زنند

و من سکوت می کنم....

این مزرعه ی زندگی من است


خشک و بی نشان



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راه می روم روی برف هایی که از دیشب باریده است ...

اشک هایم صورتم را داغ می کند ...

خوبی برف این است که هر کس چهره ی سرخ مرا ببیند ،

می گوید :
هوا بیرون خیلی سرد بود ؟؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنقــدر مرا سرد کرد ؛

از خودش .. از عشق ..

کــه حالا بــه جای دلبستن ،* یخ بسته ام!

آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..

لیز می**خوریــد .!



 

Miss World

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ميبخشم كساني را كه هر چه خواستند با من ، با دلم ، با احساسم كردند
و مرا به دور دست خودم تنها گذاردند
و من امروز به پايان خودم رسيدم!
پروردگارا به من بياموز:
در اين فرصت حياتم آهي نكشم براي كساني كه دلم را شكستند!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مـَرا میـان ِ بازُوانتـــ بپیــ چ .

بگـذار تمام ِ آغوشــ ت را جمــع کنــَم برای ِ نبودنـ ـهایت !

مـن همیـشه تـُرا کـم مـی آورم ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در هــــر جغــــرافیـــایے کــــــه بـــــــاشم

"جهــــــــــت هـــــــا"


تفاوتے نـــــــدارند...

تمــــــــام دامنـــــــــــه هــــــــاے دلـــــــــــم

رو به سمت"خنــــــــــده هـــــــاے " توست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای بعضـــی درد هـا نه میتوان گریــــــه کَــرد

نه میتوان فریــــــآد زد

برای بعضـــی دردـها

فقـــط میتوان

نگــــآه کَرد و

بی صـــــدا شکست...
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر نیستم

امابرایتان10 دقیقه راه رفتن روی

جدول های کنارِ خیابان راتجویز می کنم

تا بدانید تعادل چیزِ مهمی است

امادیوانه بودن قشنگ تر است...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گــ‌اه مـــے تــوان تمــ‌امـِ زنـــدگــے را

دَر آغوش گِـرفـتــــ ،

اگـــَــــــــ‌ر ...

تَمــامـِ زنــدگیـتــــــ " یکـــ نَفـَـ‌ر " بــاشـــ‌د . .

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز

این روزا که میگذرد احساس می کنم

یکی از جاده های پر و پیچ و خم و مه آلود

زندگی منو به سوی خود می خواند.....

برای پیدا کردنش همه جا را می گردم

از هر پنجره بازی به امید اینکه اورا ببینم

سرک می کشم ولی نیست......

روزها منتظر یه قاصدک تا خبری برایم بیاورد

ولی قاصدکها هم نشانی من را گم کرده اند......

شبها آسمان را نگاه می کنم تا شاید بتوانم نشونیشو

از ستاره ها بگیرم ولی ستاره ها هم یادشون

رفته نیم نگاهی به زمین بندازن تا نگاه یه منتظر

را ببینند.....
تنهایی رو بیشتر از همیشه احساس می کنم .

خسته تر و دلتنگ تر از همیشه به دنبال پناهگاه امن و

مطمئن خود می گردم تا با رسیدن بهش کمی

آرامش بگیرم ولی مثل اینکه مهربونی که اون بالاست

به تنهایی محکومم کرده.....

مهربون عالم اگر تو اینطور میخوای باشه

من که حرفی ندارم همه ی دلتنگیها و بی کسی ها

برای من ولی ازت میخوام اونی که دوست ندارم

هیچ وقت غمشو ببینم بخنده و شاد باشه.

اونو تنهاش نذار و همیشه باهاش باش .

فقط ای کاش بهم می گفتی تا کی چشمهای

منتظرم باید به جاده ی زندگی باشه....؟؟؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و تو خاک میشوی...

بی انکه حس کنی من بالای این خاک...
جان میدهم در نبودنت...

من بی تو شب را صبح میکنم...
اما همیشه پنجره ی رویاها باز است...
شاید خیالت را باد به سوی من بیاورد....

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز


برای دل منــــ
همیشهـــ "تــو" خواهــــی ماند...
حتی اگر ..............
مخاطبـــــــ تمامـــــــ این نوشته هایمــــ " او " شونــــد.


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




حالا که رفته‌اَم
هر روز پشت پنجره می‌ایستی
به « شاید دوباره برگردد! »
فکر می‌کنی.

چه فایده!
هیچ‌کس حتا به اشتباه دو بار به کوچه‌ی بُن‌بست نمی‌رود!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

فقط کوبه زنانه بر در

همین
برای آمدن تو کافیست
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
خدایا.... دهانم را بو کن....!!
ببین....بوی سیب نمی دهد....!!
من هیچ وقت حوایی نداشتم که برایم سیب بچیند!
میدانی یک آدم بدون حوایش چقدر تنها میشود؟!!

میدانی محکوم به تنهایی بودن چقدر سخت است؟!!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیرگاهیست
بالهایمان را آویخته ایم به جالباسی
عادت کرده ایم به زمین
زمین جای گرم و نرمیست
چه خیال اگر چشمهایمان را خواب
چه خیال اگر دلهایمان را آب برده است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا