عمليات ها

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]
عملیات كربلای 5[/h]
عملیات کربلای 5


"نبرد شرق بصره"
با شروع عملیات کربلای 4 ، در سوم دی 1365، مشخص گردید که عملیات لو رفته، و ناگزیر دستور توقف عملیات صادر شد. عراق تحت شرایط جدید در صدد حملهبه فاو و بازپس گیری آن بر آمد تا اوضاع سیاسی – نظامی را به نفع خودتغییر دهد. حفظ برتری سیاسی – نظامی جنگ و مقابله با هرگونه رکود در جبهههای نبرد ، ایجاب می کرد که عملیات نظامی با هدف کسب پیروزی ادامه یابد.بنابراین عملیات جدیدی طرح ریزی گردید.
منطقه عمومی شرق بصره ، نظر به اهمیت سیاسی و نظامی آن ، همواره جایگاهقابل توجهی در اندیشه طراحان نظامی داشته است ؛ دشمن با توجه به اهمیتمنطقه ، زمین شرق بصره را مسلح به انواع موانع و استحکامات کرده بود و بارها کردن آب در این منطقه ، انجام هرگونه عملیاتی را غیر ممکن ساخته وفضای امنی را برای خود ایجاد کرده بود تا بتواند حرکت هر نیروی مهاجم راقبل از دستیابی به خط مقدم خود سرکوب کند.
زمان آغاز عملیات
ساعت شروع حمله 2 بامداد روز 19/10/1365 ، تعیین شده بود. اما نظر بهمحدودیت زمانی برای شکستن خط ، مقرر شد که نیروها با استفاده از نور مهتابحرکت کنند. و در پشت مواضع دشمن در انتظار صدور فرمان حمله بمانند.
بالاخره عملیات آغاز شد و رزمندگان حمله خود را به عظیم ترین و پیچیدهترین استحکامات دشمن در شرق بصره آغاز کردند. و پس از هشت شبانه روز نبرددر منطقه شرق نهرجاسم ، دشمن از منطقه شرق نهرجاسم عقب نشینی کرد. و سپاهاسلام به پیروزی نائل گردید.
نتایج عملیات کربلای 5
1- مناطق و تأسیسات آزاده شده :
-12 کیلومتر پیشروی به طرف بصره و آزاد کردن جزایر بوارین ، فیاض و ام الطویل.
-پاسگاههای بوبیان ، شلمچه ، کوت سواری و خیّن .
-آزاد سازی شش روستا.
-عبور از کانال ماهیگیری، نهر دوعیجی و جاسم .
2- تجهیزات منهدم شده دشمن:
-بیش از 80 فروند هواپیما.
-700 دستگاه تانک و نفربر.
-250قبضه توپ صحرایی و ضد هوایی.
-صدها قبضه انواع ادوات نیمه سنگین و مقدار زیادی سلاح سبک و مهمات.
-1500 دستگاه خودرو و 400 دستگاه انواع ادوات مهندسی و رزمی.
در این عملیات 81 تیپ و گردان مستقل دشمن منهدم و 24 تیپ و گردان مستقلنیز آسیب کلی دیدند ، تعداد 40 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته یا زخمیشدند و 270 نفر نیز به اسارت نیروهای اسلام در آمدند.
بازتاب عملیات کربلای 5
پیشروی در شرق بصره ، تواناییها و قابلیتهای نظامی عراق را بار دیگر زیرسوال برد ، به طوریکه روزنامه " آبرزور" چاپ پاریس به نقل از کارشناسانغربی نوشت:" برای اولین بار از آغاز جنگ تاکنون ، ناظران و کارشناسان غربیدر مورد امکانات دفاعی عراق دچار تردید شده اند."
همچنین تأکید بر توانایی نظامی ایران ، چنانکهBBC طی تحلیلی درهمین زمینه، با توجه به تجربه سپاه در عملیات فاو و عبور از رودخانه اروند ، ضمناشاره به عبور از منطقه آبگرفتگی و کانال پرورش ماهی درکربلای 5 گفت: "موفقیت ایران در عبور از دریاچه ماهی ، یک بار دیگر توانایی ایراندرعبوراز آبراهها رانشان می دهد. "
هفته نامه نیوزویک نیز نوشت : " تهاجم ایرانیها در نزدیکی بصره ، حداقل یکمسئله را درخصوص جنگ ایران و عراق تغییر داده و آن این مسئله است که برایاولین بار طی چند سال گذشته ، این احتمال را که یک طرف حقیقتا" بر دیگریپیروز شود ، مطرح ساخته است."
" یاد این آزاد مردان و حماسه رادمریشان گرامی باد."​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]لشكر 10 حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) در عمليات كربلاي 5[/h]
لشگر10 سيد الشهداء (ع) همانند ديگر يگانها در اين عمليات ، حماسه جاودانهاز خود به يادگار گذاشت كه همواره نام عمليات كربلاي 5 با نام لشگر سيدالشهداء و نام رزمندگان اين لشگر به ويژه شهداي گرانقدر آن و فرمانده شجاعو خستگي ناپذير آن سردار حاج علي فضلي به خاطر اينكه شروع عمليات با شكستنخط دشمن و تصرف دژ پنج ضلعي و مواضع نوني دشمن توسط اين لشگر بود فراموشناشدني است.
لشگر10سيد الشهداء در اين عمليات در چندين مرحله وارد عمل شد :
مرحله اول : گردانهاي غواص حضرت علي اكبر (ع) و حضرت زينب (س) درآب وارد عمل شدند و قسمتي از كمينها و موانع را از ميان برداشتند و سپسگردان امام سجاد (ع) از پد ضلع غربي منطقه عمليات اولين دژ منطقه را موردهجوم قرار داد و با شكست خطوط اوليه و باز شدن خط ، گردانهاي لشگر ويگانها و لشگر هاي ديگر سپاه براي حمله به خطوط ديگر دشمن از اين نقطهعبور و وارد عمل شدند .
مرحله دوم : تيپ يكم ثار ا... لشگر به فرماندهي برادر جانباز تقيدليلي وارد عمل شد و گردانهاي زهير ، حضرت قاسم (ع) قمر بني هاشم (ع) ونيز گردانهاي كربلا، علي اكبر (ع) ، حضرت زينب (س) ، امام سجاد (ع) ،المهدي (ع) و گردانهاي زرهي وارد عمل شدند و حدود 2 كيلومتر از دژكانالهاي ماهي را تصرف كردند .
مرحله سوم : لشگر در پشت رودخانه اروند و بر روي دژ دو ئيجي و شهركدوعیجي عراق ، عمليات خود را با 2 گردان علي اصغر (ع) و حضرت زينب (س)آغاز نمودند و در حين عمليات گردانهاي قاسم (ع) ، مسلم (ع)‌و گردان زرهيوارد عمل شدند و ضمن تصرف ، عمليات پدافندي را بر روي اين دژ به اجرا درآوردند .

مرحله چهارم : پيشروي 3 كيلومتري در جزيره شلحه و 4 كيلومتري بر روي دژ نهر جاسم .

مرحله پنجم : در اين مرحله مجدداً لشگر به منظور تصرف جزيره شلحهاقدام نمود كه در چندين حمله بخشي از جزيره را تصرف و اقدام به پدافند آننمودند .

لشگر 10 سيد الشهداء در اين عمليات تنهااز شهرستان کرج 239 شهيد را تقديم اسلام نمود كه از جمله فرماندهان شهيد به شرح زير مي باشد​


نام و نام خانوادگي
مسئوليت در اين عمليات

تاريخ شهادت

علي آملي
جانشين گردان علي اكبر (ع)

19/10/65

حاج غلامرضا كيانپور
جانشين اطلاعات

19/10/65

داود آجورلو
فرمانده گردان علي اصغر

22/10/65

حاج حسين مير رضي
مسئول عمليات در مرحله اول

23/10/65

سيد ابراهيم كسائيان
جانشين تيپ سوم كربلا

22/10/65

رسول كشاورز
جانشين گردان امام سجاد (ع)

25/10/65

حاج يدا... كلهر
قائم مقام لشگر

25/10/65

مصطفي زواره اي
فرمانده مهندسي

14/12/65

احمد عراقي
مسئول اطلاعات

14/12/65

شهيد محمدي
فرمانده گردان مسلم

14/12/65

حاج علي رسولي
جانشين گردان زرهي

14/12/65

داود حيدري
فرمانده گردان زهير

14/12/65

مسعود غفاري
فرمانده پدافند و توپخانه

سيد علي مير كاظمي
جانشين تيپ يكم ثار ا...

حاج علي اسحاقي
فرمانده محورعملياتي

حسن اسلامي
سرتيم اطلاعات

عليرضا رحماني
مسئول تعاون

حسين رضائيان
معاون گردان حضرت علي اصغر

محمود كاشيها
فرمانده گردان المهدي (عج)​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]عمليات کربلاي 5[/h]

مقدمه:


سنگيني شرايط دشوار پس از عمليات کربلاي 4 ضرورت انجام عمليات ديگريرا ايجاب مي کرد. عملياتي که پيروزي آن تضمين شده باشد و ضمنا از جنبهنظامي و سياسي بسيار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلاي 4 راجبران نمايد.


ناحيه‌ي‌ مرزي‌ِ استراتژيك‌ شلمچه‌ در منطقه‌ي‌ شمال‌ غربي‌خرمشهرواقع‌ شده‌ كه‌ از جنوب‌ با اروند رود، از شمال‌ با منطقه‌ي‌عمومي‌ اهوازو از غرب‌ با مرزهاي‌ بين‌ المللي‌ ايران‌ و عراق، محصورگرديده‌ است‌.وجود اروند رود در جنوب‌ آن‌، درياچه‌ي‌ ماهي‌ و جزايربوبيان‌، ويژگي‌نظامي‌ خاصي‌ را در اين‌ منطقه‌ به‌ وجود آورده‌ است‌ وبه‌ خاطر نزديكي‌جغرافيايي‌ آن‌ با شهر صنعتي‌ بصره‌، از نظركارشناسان‌ نظامي‌، داراي‌اهميت‌ فوق العاده‌اي‌ بوده‌ است‌.


ارزشمند ترين منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکم ترين مواضعو موانع را داشت، به طوري که عبور از آن ها غير ممکن مي نمود و با توجه بهاصول نظامي شناخته شده و محاسبات کمي، ضريب موفقيت بسيار ناچيز بود وبالطبع تضمين پيروزي از سوي فرماندهان عمليات را غير ممکن مي ساخت؛ ليکنضرورت غير قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعيت و لزوم تسريع در تصميم گيريپس از عمليات کربلاي 4 سبب گرديد که صرفا براي انجام تکليف و با اميد بهنصرت الهي، تمامي نيروهاي خودي اعم از رزمنده و فرمانده براي عمليات بزرگکربلاي 5 آماده شوند.


هنگام انتخاب منطقه عمليات کربلاي 5، آنچه اوضاع را پيچيده تر مي کرد، اين بود که:


تنها انجام يک عمليات نمي توانست موثر باشد.

به علاوه عمليات بايد با پيروزي توام باشد.
هم چنين سرعت عمل نيز نقش تعيين کننده اي در اين عمليات داشت.

دشمن با توجه به اهميت منطقه، زمين شرق بصره را مسلح به انواع موانعو استحکامات کرده بود و با رها کردن آب در منطقه، انجام هرگونه عملياتي راغير ممکن ساخته و فضاي امني را براي خود به وجود آورده بود تا بتواند حرکتهر نيروي مهاجم را قبل از دستيابي به خط اول خود سرکوب کند.


رزمندگان‌شجاع‌ سپاه‌ اسلام‌ در مرحله‌ي‌ اول‌ عمليات‌، با هجومي‌مرگبار وغافل‌گيرانه‌ به‌ قلب‌ دشمن‌، در تاريخ‌ فرداي‌ آن‌ روز، شلمچه‌را آزادمي‌نمايند و با گسترش‌ عمليات‌ خود، هر لحظه‌ فاصله‌ي‌ خود رابابصره‌ كم‌ مي‌كنند؛ به‌ طوري‌ كه‌ صداي‌ شليك‌ مسلسل‌ها مردم‌ شهرراسراسيمه‌ به‌ خيابان‌ها مي‌ريزد.


در دومين‌ مرحله‌ي‌ اين‌ عمليات‌،رزمندگان‌ اسلام‌ با عبور از موانع‌ايذايي‌ و بسيار محكم‌، هجوم‌ سنگين‌خود را عليه‌ مواضع‌ دشمن‌ شروع‌مي‌كنند كه‌ پاسگاه‌هاي‌ شلمچه‌،بوبيان‌ و كوت‌ سواري‌ در اين‌ هجوم‌،آزاد مي‌شود. رزمندگان‌ اسلام‌ باهجوم‌ ديگري‌ چندين‌ كيلومتر از جاده‌ي‌آسفالته‌ شلمچه‌ ـ بصره‌ را آزادمي‌كنند و به‌ عمق‌ مواضع‌ دشمن‌ نفوذكرده‌، خود را به‌ دژ فولادين‌بصره‌ مي‌رسانند.


اين‌ دژ توسط‌ كارشناسان‌ خارجي‌ احداث‌ شده‌ بودكه‌ داراي‌خاكريزهاي‌ مثلثي‌، هلالي‌، سنگرهاي‌ مستحكم‌ بتوني‌ وموانع‌ ايذايي‌سنگين‌ بود و ساخت‌ آن‌ پنج‌ سال‌ طول‌ كشيده‌ بود.


اولين خط دفاعي دشمن دژي بود که در يک سمت آن سنگرهاي بتوني براياستراحت نيرو و در سمت مقابل، سنگرهاي ديده باني و تيربار با مهمات آمادهو سنگرهاي تانک احداث شده بود. اين دژ، دشمن را از موقعيت ممتازي براياشراف و تسلط کامل بر منطقه برخوردار مي کرد. در پشت خط اول چند موضعهلالي شکل احداث، که قطر هر يک به 300 الي 400 متر و ارتفاع آن به 5 تا 6متر مي رسيد.


در پشت مواقع هلالي، براي تردد و استقرار تانک، جاده ساخته شده بود وبه اين وسيله تانک مي توانست با استقرار روي مواضع مشخص شده، کل منطقهدرگيري را زير پوشش گلوله مستقيم و تيربار قرار دهد.

دومين خط دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن احداث، و سيلبندي بود به عرض 205 و ارتفاع 4 متر که داراي موضع پياده، کانال مواصلاتيو مواضع تانک بود. اين سيل بند از جنوب جاده شروع مي شد و به سمت اروندادامه داشت.

سومين خط دشمن، خاکريزي بود به موازات خط دوم و داراي مواضع پياده وتانک که در جلوي آن کانال َمتروکه اي به عرض 4 و عمق 2 متر احداث شده بود.چهارمين رده دشمن در پشت نهر دوعيجي قرار داشت و شامل نهر، دژ و چندينموضع هلالي پي در پي، که بر توانايي دشمن براي مقابله و دفاع مي افزود.


پنجمين رده دشمن در پشت نهر جاسم قرار داشت. ضمن آن که در حد فاصل خطچهارم و پنجم، قرارگاه دشمن، خصوصا قرارگاه تاکتيکي سپاه سوم (مقرفرماندهي لشکر11)، داراي مواضع مستحکمي بود و پدافند مستقل داشت. پس از خطجاسم تا کانال زوجي، مرکز توپخانه، لجستيک و عقبه لشکر 11 قرار گرفته بودو رده ششم و هفتم دشمن شامل کانال زوجي و مثلثي هاي غرب کانال زوجي بود.در منطقه شلمچه، دشمن زمين را به شکل پنج ضلعي درآورده بود. که ازاستحکامات بسيار پيچيده اي بر خوردار بود.


گارد رياست‌ جمهوري‌ عراق با فرماندهي‌ صدام‌ به‌ منطقه‌ اعزام‌مي‌شود وبي‌ درنگ‌ پاتك‌هاي‌ سنگين‌ خود را آغاز مي‌كند؛ اما هر بار باتحمل‌شكست‌هاي‌ سنگين‌ وادار به‌ عقب‌ نشيني‌ مي‌شود. در مرحله‌ي‌ سوم‌عمليات‌، رزمندگان‌ اسلام‌ از كنار اروند به‌ مواضع‌دشمن‌ در محور نهرجاسم‌ هجوم‌ برده‌، يگان‌هاي‌ سر در گم‌ دشمن‌ را درعمليات‌ گاز انبري‌گرفتار كرده‌ و تعدادي‌ از آن‌ها را كشته‌ يا زخمي‌مي‌كنند و با عبور ازنهر جاسم‌ و تسلط‌ بر پل‌هاي‌ ارتباطي‌، به‌ عمق‌مواضع‌ دشمن‌ نفوذمي‌كنند.

19 دی ماه سالروز عمليات كربلاي 5 در سال 1365

رزمندگان‌ سپاه‌ اسلام‌ براي‌ آزاد سازي‌ مناطق‌ تحت‌ اشغال‌و دفع‌ *****دشمن‌ و به‌ منظور دست‌يابي‌ به‌ اهداف‌ والاي‌ خود، اقدام‌به‌ انجام‌عمليات‌ كربلاي‌ پنج‌ در اين‌ منطقه‌ نمودند. اين‌ عمليات‌ در تاريخ‌نوزدهم‌ دي‌ ماه‌ 1365 با رمز مبارك‌ يازهرا(ع) در منطقه‌ي‌ شلمچه‌ و شرقبصره‌ آغاز مي‌شود.


اهداف عمليات

منطقه شلمچه به لحاظ اهميت سياسي و نظامي آن، به عنوان يکي از معابر وصوليشهر بصره، همواره در زمره اهداف قواي نظامي جمهوري اسلامي ايران قرارداشت. در صورت تسلط بر اين منطقه، جمهوري اسلامي مي توانست برتري خود درجنگ را به اثبات برساند.


منطقه عمليات

منطقه عملياتي شلمچه که در جنوب شرقي شهر مهم بصره قرار گرفته و تقريبانزديک ترين محور وصولي به اين شهر به شمار مي آيد، به مناطق و محورهاي زيرمحدود مي باشد:

از شمال، به آب گرفتگي جنوب زيد.

از شرق، به دژ مرزي ايران و عراق.
از جنوب، به رودخانه اروند و اروند صغير.
از غرب، به کانال زوجي و شهرهاي تنومه و الحارثه.
اين منطقه از تعداد زيادي نهر، کانال، خاکريز، جاده و .... تشکيل شده استکه همه آن ها در بخش شمالي اروند قرار دارند. هم چنين، آب گرفتگيهايمتعددي در اين منطقه وجود دارند که از سوي ارتش عراق به عنوان موانعي درمقابل هر گونه نفوذ قواي جمهوري اسلامي ايجاد شده اند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نتايج عمليات کربلاي 5

عبور از موانع نفوذ ناپذير دشمن در شرق بصره و حضور در حومه اين شهر به گونه اي اهميت يافت که متعاقب اين عمليات:

موقعيت سياسي و نظامي عراق تضعيف شد و در نتيجه حملات گسترده اينکشور به مراکز اقتصادي، صنعتي و مسکوني ايران بار ديگر آغاز شد.

اوضاع جبهه هاي نبرد به سود قواي نظامي ايران تثبيت شد و سپاه پاسدارانيکي از ارزنده ترين تجارب نظامي خود را کسب کرد.
تلاش هاي بين المللي براي پايان دادن به جنگ افزايش يافته و به تصويب قطعنامه 598، که در آن براي اولين بار تا حدودي نظريات جمهوري اسلامي ايرانلحاظ شده بود، در شوراي امنيت سازمان ملل انجاميد.
حضور گسترده نظامي امريکا و متحدين او در خليج فارس آغاز شد و يکي ازهواپيماهاي مسافربري ايران توسط ناوگان امريکا ساقط گرديد.
تعدادي از حجاج بي دفاع ايران توسط رژيم سعودي به شهادت رسيدند.

آخرين آمار انهدام نيروي دشمن از شروع عمليات کربلاي 5 تا پس از عمليات تکميلي کربلاي 5 به شرح زير است:




آزاد سازي پاسگاه هاي بوبيان، شلمچه، کوت سواري و خين.
آزاد سازي 14 کيلومتر از جاده آسفالته شلمچه – بصره.
آزاد سازي جزاير بوارين، فياض و ام الطويل.
آزاد سازي 11 قرارگاه تيپ ارتش عراق.
آزاد سازي روستاهاي خرنوبيه، سعيديه، حنين، سليمانيه، هسجان، جاسم.
عبور از کانال ماهي گيري، نهر دوعيجي و جاسم.
استقرار در 10 کيلومتري بصره.
تصرف درياچه بوبيان و بخشي از کانال ماهي.



بيش از 80 فروند هواپيما.


صدها قبضه انواع ادوات نيمه سنگين.


مقدار زيادي سلاح سبک و مهمات.

دراين عمليات 81 تيپ و گردان مستقل دشمن منهدم و 24 تيپ و گردان مستقل نيزآسيب کلي ديدند و تعداد 40 هزار نفر کشته يا زخمي و 270 نفر نيز اسيرشدند.


بازتاب عمليات کربلاي 5

شکستن خطوط و استحکامات و پيشروي در شرق بصره، توانايي ها و قابليت هاينظامي عراق را بار ديگر، زير سؤال برد، چنان که روزنامه آبزِرِور چاپپاريس به نقل از کارشناسان غربي نوشت: «براي اولين بار از آغاز جنگتاکنون، ناظران و کارشناسان غربي در مورد امکانات دفاعي عراق دچار ترديدشده اند.»

هم چنين تاکيد بر توانايي نظامي ايران، بخشي ديگري از تحليل هايارايه شده در رسانه هاي خبري بود، چنان که راديو بي. بي. سي طي تحليل درهمين زمينه، با توجه به تجربه سپاه درعمليات فاو و عبور از رودخانه اروند،ضمن اشاره به عبور از منطقه آب گرفتگي و کانال پرورش ماهي در عملياتکربلاي 5 گفت: «موفقيت ايران در عبور از درياچه ماهي، يک بار ديگر تواناييايران در عبور از آبراه ها را نشان مي دهد.»


هفته نامه نيوزويک نيز ضمن تاکيد بر پيروزي ايران در عمليات کربلاي5، بر شرايط پيروزي ايران بر عراق اشاره کرد:


«تهاجم ايراني ها در نزديکي بصره، حداقل يک چيز را در خصوص جنگ ايرانو عراق تغيير داده و آن اين مساله است که براي اولين بار طي چند سالگذشته، اين احتمال را که يک طرف حقيقتاً بر ديگري پيروز شود، مطرح ساختهاست.»
1- مناطق و تاسيسات آزاد شده: 12 کيلومتر پيشروي به طرف بصره و آزاد کردن150 کيلومتر مربع. 2- تجهيزات منهدم شده دشمن: 700 دستگاه تانک و نفربر.250 قبضه توپ صحرايي و ضد هوايي. 1500 دستگاه خودرو. 400 دستگاه انواعادوات مهندسي و رزمي.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عمليات‌ كربلاي5؛ انهدام‌ قوي‌ترين‌ دژ دشمن‌

به‌ دليل‌دست‌ نيافتن‌ ايران‌ به‌ اهداف‌ پيش‌بيني‌ شده‌ در عمليات‌ كربلاي‌4،بحران‌ بزرگي‌ براي‌ فرماندهان‌ جنگ‌ به‌ وجود آمده‌ بود. به‌ همين‌ سبب‌با توجه‌ به‌ آمادگي‌ يگان‌ها و نيروهاي‌ داوطلب‌ براي‌ انجام‌ عملياتي‌ديگر، طرح‌ عمليات‌ «كربلاي5» در مدتي‌ اندك‌ يعني‌12 روز، ريخته‌ شد.

چيزي‌ كه‌اوضاع‌ را به‌ هنگام‌ انتخاب‌ منطقه‌ عملياتي‌ پيچيده‌ و دشوار مي‌ساخت،اين‌ بود كه‌ در چنين‌ شرايطي‌ تنها انجام‌ يك‌ عمليات‌ نمي‌توانست‌راهگشا باشد، بلكه‌ در عين‌ حال‌ عمليات‌ مي‌بايست‌ از شرط‌ تضمين‌پيروزي‌ و همچنين‌ شرايط‌ و ويژگي‌هاي‌ لازم‌ مناطق‌ آزاد شده‌ به‌ سودجمهوري‌ اسلامي‌ بهره‌مند باشد.

هشت‌ ماه‌ واندي‌ وقت‌ و سرمايه‌گذاري‌ نسبتا وسيع‌ جمهوري‌ اسلامي‌ (نيروي‌ انساني،امكانات‌ و غيره) براي‌ طراحي و انجام‌ عمليات‌ گسترده‌ و بخصوص‌ شيوه‌تبليغاتي‌ و طرح‌ مساله‌ عمليات‌ سرنوشت‌ساز، تا حد زيادي‌ توقع‌ همگان‌را نسبت‌ به‌ دستاوردهاي‌ عمليات‌ آينده‌ بالابرد و تلقي‌ خاصي‌ را نسبت‌به‌ سرنوشت‌ جنگ‌ در بين‌ مردم‌ پديدآورد. توقف‌ نبرد در كربلاي‌4 واعلام‌ آن‌ به‌ عنوان‌ يك‌ عمليات‌ محدود، ابهاماتي‌ را مي‌توانست‌ دراذهان‌ به‌ وجود آورد كه‌ تبليغات‌ ناخوشايندي‌ را در پي‌ داشت.

ولي‌ عمليات‌كربلاي‌5 كه‌ در ساعت‌1 و30 دقيقه‌ بامداد19 دي‌ ماه‌1365 با رمز «يازهرا(سلام‌ الله‌ عليها») آغاز شد، تا اندازه‌اي‌ انتظارات‌ مردم‌ رابرآورده‌ ساخت. اين‌ عمليات‌ تا پايان‌ سال‌1365 ادامه‌ يافت‌ و به‌ لحاظ‌مقاومت‌ و جنگندگي‌ نيروهاي‌ ايران‌ در شرايط‌ بسيار مشكل‌ و پيچيدگي‌دژهاي‌ مستحكم‌ دشمن، يكي‌ از بزرگترين‌ نبردهاي‌ تمام‌ دوران‌ جنگ‌تحميلي‌ محسوب‌ مي‌شود. منطقه‌ عمومي‌ شرق‌- بخاطر اهميت‌ سياسي‌ و نظامي‌آن‌- همواره‌ جايگاهي‌ قابل‌ توجه‌ در انديشه‌ طراحان‌ جنگ‌ داشته‌ است.

پس‌ از فتح‌خرمشهر، تسلط‌ بر شلمچه‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از معابر وصولي‌ شهر بصره، درزمره‌ اهداف‌ قواي‌ نظامي‌ ايران‌ قرار گرفت‌ و عمليات‌ كربلاي‌ پنج‌بهترين‌ موقعيت‌ براي‌ عملي‌ ساختن‌ اين‌ ايده‌ بود. پيشروي‌ سريع‌ نيروهااز سيل‌بند و مواضع‌ دشمن‌ در شرق‌ «كانال‌ ماهي» بسته‌ و سپس‌ عبور ازاين‌ كانال‌ و توسعه‌ وضعيت‌ نيروهاي‌ خودي، نشانگر غافلگيري‌ دشمن‌ دراين‌ محور بود. اخبار و اطلاعات‌ واصله‌ نيز حكايت‌ از وضعيت‌ نسبتامناسب‌ و خوب‌ نيروها مي‌كرد. ادامه‌ اين‌ تلاش‌ها در روز نخست‌ منجر به‌تصرف‌ مثلث‌ غرب‌ «كانال‌ زوجي» شد.

همچنين‌ درمحور «پنج‌ ضلعي»، تلاش‌ دشمن‌ منحصرا مقاومت‌ در يك‌ قرارگاه‌ فرماندهي‌تيپ‌ بود و نيروهاي‌ رزمنده‌ و زرهي‌ سپاه توانستند بيشتر پايگاه‌هاي‌موجود در اين‌ محور را به‌ تصرف‌ خود درآورند. درگيري‌ در جزيره‌ «بوارين»در ساعات‌ نخستين‌ عمليات، بيشتر بدين‌ منظور بود كه‌ دشمن‌ احساس‌ كند درسراسر خط‌ درگيري‌ وجود دارد تا فرصت‌ تمركز نيرو را نداشته‌ باشد.

همچنين‌ درپاسگاه‌ «بوبيان» كه‌ جناح‌ راست‌ عمليات‌ بود، رزمندگان‌ توانستند آن‌ رابه‌ تصرف‌ خود درآورند. در روزهاي‌ بعد، پاتك‌هاي‌ سنگين‌ دشمن‌ در منطقه‌از محورهاي‌ مختلف‌ آغاز شد و از طرفي‌ عمليات‌ و درگيري‌ نيروهاي‌ خودي‌نيز ادامه‌ پيدا كرد. در مجموع، مقاومت‌ و ايستادگي‌ نيروها زير آتش‌ شديددشمن، با وجود كمبود مهمات‌ و بسته‌ شدن‌ چند راه‌ تداركاتي‌ و كمك‌رساني، بي‌نظير بود. در محور كانال‌ پرورش‌ ماهي‌ اين‌ درگيريها به‌ اوج‌خود رسيد و تنها جاده‌ ارتباطي‌ كه‌ به‌ رزمندگان‌ مستقر در اين‌ محورآذوقه‌ و مهمات‌ مي‌رساند، بي‌وقفه‌ زير آتش‌ سنگين‌ عراق‌ بود. گذشته‌ ازنقش‌ اساسي‌ عمليات‌ كربلاي‌5 در پيدايش‌ يك‌ امكان‌ تازه‌ براي‌ اجراي‌آتش‌ پي‌ در پي‌ بر روي‌ شهر بصره‌- همزمان‌ با جنگ‌ شهرها- تلاشي‌وسيع‌تر براي‌ انهدام‌ قسمت‌ ديگري‌ از ارتش‌ عراق، (حتي‌ بيشتر از فاو)از جمله‌ دستاوردهاي‌ مهم‌ نظامي‌ كربلاي‌5 بود.

انهدام‌ دشمن‌در كربلاي‌5 بمراتب‌ بيشتر از والفجر8 بود، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ حتي‌تحليلگران‌ غرب‌ ناچار به‌ اعتراف‌ گوشه‌اي‌ از اين‌ مساله‌ شدند. شلمچه‌به‌ منزله‌ يكي‌ از قويترين‌ دژهاي‌ دشمن‌ محسوب‌ مي‌شد و اين‌ براي‌ارتش‌ عراق‌ بمنزله‌ ديواري‌ غير قابل‌ نفوذ بود و همين‌ اعتماد بيش‌ ازاندازه‌ نسبت‌ به‌ منطقه، تاثير بسزايي‌ در غافلگيري‌ دشمن‌ داشت. اين‌عمليات‌ با انجام‌ چندين‌ عمليات‌ محدود كه‌ بعدها «عمليات‌ تكميلي» نام‌گرفت، كامل‌ شد. اين‌ عمليات‌ باعث‌ تثبيت‌و ترميم‌ خطوط‌ پدافندي‌نيروهاي‌ ايراني‌ گرديد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در راس‌ اهداف‌ عمليات‌ تكميلي، پنج‌ هدف‌ عمده‌ قرار داشت:

1- تكميل‌ و ترميم‌ خط‌ پدافندي‌ خودي‌ در نهر جاسم. 2-توسعه‌ و تثبيت‌ نهايي‌ سر پل‌ منطقه‌ غرب‌ نهر جاسم‌ و پيشروي‌ عمده‌به‌ سوي‌ كانال‌ زوجي‌ 3- تصرف‌ مجدد سر پل‌ غرب‌ كانال‌ ماهي‌ و گرفتن‌جناح‌ اساسي‌ از دشمن. 4- حضور موثر و تهديد منطقه‌ استراتژيك‌ شرق‌كانال‌ زوجي. 5-انهدام‌ بخشي‌ وسيع‌ از امكانات‌ و نفرات‌ دشمن.


در عمليات‌ كربلاي‌5 بيش‌ از80 فروند هواپيما،700 دستگاه‌ تانك‌ ونفربر،250 قبضه‌ توپ‌ صحرايي‌ و ضدهوايي، صدها قبضه‌ انواع‌ ادوات‌ نيمه‌سنگين،1500 دستگاه‌ خودرو، دستگاه‌ انواع‌ ادوات‌ مهندسي‌- رزمي، مقدارزيادي‌ سلاح‌ سبك‌ و مهمات‌ دشمن‌ منهدم‌ شد.

همچنين‌ در اين‌ عمليات‌81 تيپ‌ و گردان‌ مستقل‌ دشمن‌ منهدم‌ و34تيپ‌ و گردان‌ نيز آسيب‌ كلي‌ ديد. تعداد كشته‌ و زخمي‌ها و اسراي‌ عراق‌بالغ‌ بر42700 تن‌ بود. علاوه‌ بر آن‌220 دستگاه‌ تانك‌ و نفربر،500دستگاه‌ خودرو،85 قبضه‌ انواع‌ توپ، هزاران‌ قبضه‌ سلاحهاي‌ سبك‌ و سنگين‌و مقدار زيادي‌ مهمات‌ نيز به‌ غنيمت‌ نيروهاي‌ خودي‌ درآمد.


در اين‌ عمليات‌ بزرگ‌ و طولاني‌ كه‌ با سنگين‌ترين‌ و بيشترين‌پاتك‌هاي‌ دشمن‌ توام‌ بود، چندين‌ تن‌ از فرماندهان‌ برجسته‌ ايراني‌مانند «حسين‌ خرازي» فرمانده‌ لشكر14 امام‌ حسين‌(7) از اصفهان، «يدالله‌كلهر» قائم‌مقام‌ لشكر27 محمد رسول‌ الله(9) از تهران، «حجت‌الاسلام‌والمسلمين‌ عبدالله‌ ميثمي» مسؤ‌ول‌ حوزه‌ نمايندگي‌ حضرت‌ امام(4) درقرارگاه‌ خاتم‌ الانبيأ9))، اسماعيل‌ دقايقي‌ فرمانده‌ لشكر9 بدر، هاشم‌اعتمادي‌ فرمانده‌ تيپ‌ امام‌ حسن(7) محمدعلي‌ شاهمرادي‌ فرمانده‌ تيپ‌44قمر بني‌هاشم، حاج‌ قاسم‌ ميرحسيني‌ قائم‌مقام‌ لشكر41 ثارالله، محمدفرومندي‌ قائم‌مقام‌ لشكر5 نصر و... به‌ شهادت‌ رسيدند.



نام‌ عمليات: كربلاي‌5 و عمليات‌ تكميلي‌

زمان‌ اجرا: 10/19 /1365
مدت‌ اجرا:70 روز
تلفات‌ دشمن‌: 42700(كشته، زخمي‌ و اسير )
رمز عمليات: يا زهرا(سلام‌ الله‌ عليها)
مكان‌ اجرا: منطقه‌ عمومي‌ شرق‌ بصره‌ -سراسر محور جنوبي‌ جنگ‌
ارگان‌هاي‌ عمل‌كننده: سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌
اهداف‌ عمليات:
انهدام‌ ماشين‌ جنگي‌ دشمن، گشودن‌ راه‌ براي‌ سرنوشت‌ جنگ‌ طولاني‌ وپاسخ‌ به‌ انتظارات‌ مردم‌ و تهديد شهر بصره‌
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]
:عملیاتh3،بزرگترین وبی سابقه ترین عملیات هوایی جهان:[/h]
**************
طرح افتخار آمیز بدین صورت بود :
یک فروند هواپیمای تانکر جامبو جت نیروی هوائی ، از تهران به مقصد سوريه اجازه پرواز مي گيرد . در درخواستي كه مي گيرند اصلآ قيد نمي شود كه هواپيماي مذكور سوخت رسان است . بلكه آن را هواپيماي مسافر بري قلمداد مي كنند . در نتيجه تمام دستگاه هاي كنترل كننده ي اين مسير ، نمي توانند تشخيص دهند كه حامل مسافر نيست .
با اين ترفند ابتدايي ، هواپيماي جامبو جت سوخت رسان ، با پر نمودن مخازن سوخت راهي سوريه مي گردد . از طرفي تعدادي هواپيماي جنگنده شكاري ، با تجهيزات كامل شامل موشك و..... به فاصله خيلي نزديك در زير جامبو جت پهن پيكر ، قرار مي گيرند و به سوي عراق روانه مي شوند . در نزديكي هاي مرز ايران و عراق ، تمام اين هواپيما ها كه سوختشان تقليل يافته بود ، از جامبو جت فوق كامل سوخت دريافت مي كنند. . توجه داشته باشيد كه رادار هاي دشمندر مانيتور خود ، تنها يك هواپيماي غير مسلح مسافربري را مي بينند ! وجنگنده شكاري هاي ما با خيالي آسوده و دور از چشم دشمن با امنيت كامل تانزديكي هاي مرز به پيش مي روند . البته با باك هاي مملو از بنزين !
جامبو جت راهش را كج مي كند و با خاموش كردن سيستم هاي ارتباطي ( جهت عدم پاسخگويي به مراكز كنترل بين المللي ) ، راهي مقصد خود سوريه مي گردد . و در آن جا منتظر بازگشت افتخار آميز پرنده هاي جنگي مي شود .
از طرفي جنگنده بمب افكن ما ، با رسيدن به لب مرز سرعت خود را افزايش مي دهند و از بالاي خاك عراق به سمت پايگاهي مهم در غرب كشور دشمن پيش مي روند . از سويي نيرو هاي پدافندي عراق با توجه به اين كه رادار هيچ جسم پرنده اي را غير از هواپيماي مسافر بري نشان نمي داد ، در يك لحظه غافلگير مي شوند . زماني متوجه جنگنده هاي ما مي گردند كه آن ها مايل ها دور شده بودند .
در اين زمان پايگاه مهم و استراتژيك عراقآسوده از هر حمله اي ( همان طور كه اشاره كردم ، به خاطر دوري مسير و عدمسوخت كافي جنگنده ها ) در خواب خر گوشي به سر مي بردند . { مثل اين ميماند كه هواپيما هاي عراق بخواهند از روي خاك ايران عبور كرده و پايگاهيرا در مشهد بزنند .! كه تقريبآ غير ممكن است .}......... در لحظه اي جهنم واقعي به پا شد ..... جنگنده بمب افكن هاي ما بدون دغدغه تمام هواپيما هاي مدرن دشمن را با همه تجهيزاتي كه داشتند منهدم كردند . همچنين با انداختن چند بمب ناقابل بر روي انبار مهمات، تمام موشك ها ، فشنگ هاي جنگي و غيره را با اقتدار از بين بردند . و چوندر همان ابتداي ورود ، تنها سنگر پدافند مستقر در پايگاه را منهدم كردهبودند ، بدون واهمه راهي كشور گرديدند . از آن طرف هم مجددآ جامبوي مادربه مقصد تهران به پرواز در آمده ، و پس از رسيدن به مرز هاي تركيه، عراق وايران ، با اعلام شرايط اظطراري { براي اغفال نمودن مراكز كنترل و مراقبتهاي پرواز } و با خاموش كردن سيستم مخابراتي ، راه خود را كج كرده به سويوعده گاه راهي مي شود . و با پناه دادن به شكاري هاي فاتح ما در زير بدنه خود ، همگي به سلامت به ايران بر مي گردند . و برگي ديگر بر صفحات افتخار آميز خود مي افزايند .
البته لازم به ذكر است ، ماجرا را من به طور خلاصه شرح دادم . در حالي كهاين طرح مشكلات و پيچيدگي هاي خودش را داشت . و از نظر اصول هوا نورديتقريبآ غير ممكن بود . براي مثال جريان هوا در پشت هواپيما هاي جامبو، خيلي كم است . و هيچ هواپيمائي نمي تواند در پشت آن قرار گيرد چون بخاطرنبودن هوا ، سقوط مي كنند . به همين دليل است در تمام فرودگاه هاي دنيابعد از نشستن هر هواپيماي جامبو جت ، تا ۳ دقيقه باند فرودگاه تعطيلمي گردد و به هيچ هواپيمائي اجازه فرود داده نمي شود . يكي ديگر از شاهكارهاي اين گروه ، خراب شدن يكي از جنگنده ها در مسير رفت بود . كه چيزي به لو رفتن نقشه نمانده بود . اما با شجاعت و ابتكار خلبانان هواپيما ها ، جملگي طوري ارتفاع را كم مي كنند تا هواپماي خراب قادر به نشستن شود .....
اين عمليات تحسين تمام كارشناسان مسائل جنگي را بر انگيخت . و آن ها را به تعجب وا داشت .

شرح عملیات:

هدف بسيار دور بود وتا آن زمان هيچ هواپيماي مسافربري ايران هم از آن مسير عبور نكرده و هيچ اطلاعي از مواضع پدافندي آن در دست نبود.
سه پايگاه هوايي با هواپيماهاي پيشرفته در طول مسير قرار داشت،پايگاهالرشيد در حومه بغداد، پايگاه جمجال در كركوك و پايگاهي در كنار شهركحديثه در استان الانبار، هر يك از موانع و پايگاه هاي موجد عواملي بودندكه محاسبات طراحان را مخدوش و افكارشان را در هاله اي از ابهام فرو مي برد.
طراحان عمليات بزرگ مورد نظر، نمي دانست هدف به چه نوع موشكي مجهز است و اين كار را سخت مي كرد.
بعد از اين عمليات بود كه هشتاد درصد از هواپيماهاي شكاري و ترابري عراق وادوات مربوط به آنها از بين رفت و مدتي جبهه ها و شهرها از گزند حملاتهوايي در امان ماندند و عراق بعد از آن با پرتاب موشك هاي زمين به زميناسكات به شهر دزفول، در صدد تلافي بود.

روز پانزدهم فروردين 1360، هشت فروند هواپيما آسمان شهرها و روستاهاي غرربسرزمين عزيزمان را طي كردند تا به دو فروند هواپيماي سوخت رسان در كنارةجنوبي كوهاي اروميه رسيدند.دو فروند هواپيماي اف-5 شكاري كه هر دو خلبانشاز نفرات ورزيده و كاركشتة پايگاه تبريز بودند ، به جمع گروه 8 فرونديديگر ملحق شدند.

وقتی هواپیماهای (اف-5) به محل قرار رسیدند که آخرین هواپیمای (اف-4) سوختگرفته بود. هر دو تانکر کارشان را به نحو احسن انجام داده بودند و بهعلامت موفقیت و پیروزی دستشان را حرکت داده و راه پایگاه شان را درپیشگرفته بودند. دو فروند هواپیمای شکاری به صورت زوجی شکاف کوه های شمالعراق و جنوب شرقی ترکیه را در پیش گرفتند و رفتند.آنان می باید در 350کیلومتری (الحسکه) روی خط مرزی سوریه و عراق سوخت بگیرند و دو فروندهواپیمای (اف-5) هم در همان جا از سایر همکاران خود جدا شوند.
دو فروند هواپیمای سوخت رسان هم که قرار بود از دمشق پرواز کنند و راهتهران را درپیش بگیرند ، لازم بود راس زمان مقرر در میعاد گاه حاضر باشند. هیچ گونه تعلل و وقفه ای پذیرفتنی نبود.
همه برنامه ریزی ها طبق زمان بندی تنظیم و می باید همه چیز به همان گونهکه برنامه ریزی شده ،انجام گیرد.اگر کوچک ترین وقفه ای در حرکت یکی ازگروه ها ایجاد می شد ، همه چز به هم می ریخت و رشته های بافته شده پنبه میشدند.
کارها در سکوت محض در حال انجام بود . فقط ساعت و دقیقه از چهار جهت طبقدستور طراحان باید تنظیم می شد و به اجرا در می آمد. خوان اول ودوم رابدون مشکل و در زمان تعیین شده پشت سر گذاشته بودند.
هواپیماهای تانکر وقتی به محل قرار رسیدند که به هیچ عنوان نه تاخیرداشتند و نه تعجیل . شکاری های (اف-5) تبریز نیز بدون ذره ای فوت وقت درزمان معین حاضر شدند. خوشبختانه سوختگیری به موقع انجام گرفت و هر گروهراه خود را در پیش گرفتند و رفتند. اما این سه گروه در کشور خود حرکت راآغاز کردند و مسئولان امنیت و پرواز و برج مراقبت هر پایگاه اگرچه نمیدانستند که مقصد آنها کجاست و ماموریتشان چیست، اما طبق دستور هرگروه سروقت مقرر از روی باند فرود گاه خیزش کردند و به پرواز درآمدند، اما وضعیتگروه چهارم با سه گروه دیگر کاملا متفاوت بود. زیرا امکان آنکه فرودگاهدمشق ترافیک سنگین داشته باشد و اجازه پرواز حتی به اندازه 10 دقیقه دیرتربه آنها بدهد وجود داشت و این فاجعه خواهد بود ، زیرا آنها نمی توانستندبه برج مراقبت اعلام کنند که راس زمانی مقرر باید سوخت به چند هواپیمابرسانند
از آن گذشته نمی توانستند زود تر از موعد هم پرواز کنند و در فضای کشوربیگانه خود مسیرشان را تغییر دهند و از دالان هوایی تعیین شده منحرف شوندو یا در فضای کشور غیر خودی سرگردان در حرکت باشند.قوانین بین المللی چنیناجازه ای را به هیچ کشوری نمی دهد.
بعد از سوختگیری دو فروند (اف-5) ، هر دو به سمت شرق وبه درون فضای عراقبه پرواز درآمدند. اوج گرفتند و مسیر جنوب شرقی خود را پیمودند تا به شهرکدهوک رسیدند. در حالی که آن دو فروند هواپیماها شجاعانه خود را نمیاندند وپس از آن به بمباران اهداف مورد نظر پرداختند . هواپیماهای دیگر دو به دوزیر تانکر ها می رفتند و سوخت می گرفتند.
کارشان پایان یافت و دو هواپیمای تانکر رفتند تا طبق دستورعمل کنند. آخرینهواپیماها را سرهنگ قاسم گلچین و فرج الله براتپور هدایت می کردند که سوختگرفتند.ارتفاع را بازهم پایین آوردند ودر سطح زمین در در فاصله چند متریاز زمین حرکت کردند تا ماموریت تاریخی خود را به انجام برسانند.گرچه ترس ودلهره آزارشان داده بود ، اما موفقیت کلی نصیبشان شد، زیرا خوان های متعددرا به موقع پشت سر گذاشته و از این بابت بسیار خشنود بودند. دیگر برایآنان در هم کوبیدن پایگاه اچ-3 نیمه راهی بیشتر نبود و خوان مهمی محسوبنمی شد ، زیرا خوانها ایجاد شده بود تا آنها به اچ-3 نرسند، اما اینک اچ-3در مشتشان بود.
بیشتر از 20 دقیقه در سطح زمین پرواز کردند تا نشانه هایی از مناطق سرسبزو آبادان نمایان شد. مختصات جغرافیایی هم نشان دهنده این بود که پایگاهاچ3 پیش رویشان است . تاسیسات نظامی و علامتهای مشخصه پایگاه هوایی نمایانشد.
4 فروند اولی برروی اهداف شیرجه رفتند. بمب ها برروی هواپیماها ریخته شد وآتش و دود و انفجارهای پیاپی ، جهنمی واقعی ایجاد کرد. آنها میدان را خالیکردند تا دسته دوم هم ماموریتشان را به خوبی انجام دهند . گروه دوم با هدفقرار دادن تجهیزات دیگری در سطح پایگاه اچ3 عملیات گروه اول را کامل کرد.اوج گرفتن ها و شیرجه زدن ها هفت دقیقه طول کشید. هرچه بمب ،راکت، موشک وگلوله در ترکش داشتند ، بر سر دشمن فرو ریختند . در یک چشم به هم زدنپایگاه اچ 3 به قبرستان هواپیماهای سوخته تبدیل شد. آن مقدار از تجهیزات وهواپیماها هم که دچار حریق نشده بودد ، با اصابت ترکش های متعدد از حیزانتفاع خارج می شدند.
تیز پروازان قهرمان با اطمینان از اتمام کار به سوی شمال شرقی پرواز کردند.

سوخت گیری سوم هم در فضای بین آسمان عراق وسوریه با موفقیت انجام گرفت .تیز پروازان قهرمان ایران زمین،برای دریافت مرحله چهارم سوخت به سویکوههای سربه فلک کشیده ارومیه اوج گرفتند .
دوفروند هواپیمای (اف-5) و دو فروند تانکر سوخت رسان مشتاقانه در انتظار بودند تا از آنها به خوبی استقبال کنند.


منبع: از كتاب اچ3 بزرگترين و بي سابقه ترين عمليات هوايي جهان


جاداره درهمینجا یادی کنیم از فرمانده مقتدر ،ساعی وزیرک این عملیات شهید فکوری روحش شاد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]
حمله به h3 - شگفت انگيزترين عمليات هوايي جهان[/h]
خلاصه مطلب

در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدامافتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت ونفوذ ناپذیری اش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدلشده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودنداینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودندکه اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به این سو وآنسو می دویدند. پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترینعملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خودبینظیر بود. پیش از این اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانسته بودندعملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشتاین است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بودبگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمننبودند.

عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست کهبه نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده وتحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید درمجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلینابود کردند. در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمبافکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند در این عملیات ازبین رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هواییجهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرارمی گیرد. این عملیات در سال 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران ازبرتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.
می دانیم که در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگو حمله ی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترینعملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فرازعراق انجام شد.
این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آنیکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار میرود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهایارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتیایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برایدور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر رویباند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛به یکی از پایگاههای سه گانه اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تاآنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطه ی خاک عراق و درنزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله ی جنگندههایایرانی قرار گیرد.
هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست ازمرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری ازشهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس ازانجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند.
در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهایضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، باتوجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههایایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه ی خاک این کشور مسئله اینبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمالیک حمله ی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما درآنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند.
خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریقممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه ی همدان آبستن یکی ازرویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی ازشگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.
تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هواییاسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طیجنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میانبرداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگرمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیلموفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میانبردارد.در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریهرا در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم بهپایگاههایشان بازگشتند).
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانندکه در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. درطراحی عملیات به گونه ا ی عمل شد که در وهله ی اول به یک داستان علمی،تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماهاباید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می کردندو پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا درمواقعی نیز مستلزم ***** به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمب هایشان بر سر هواپیماهای عراقیمیبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند.
عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تالحظه ای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانه ای از یک حمله یهوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقی ها که دیگر از حملهآگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند وهواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند.در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری)پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند.
در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارتبسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقه ای کوهستانیتقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهده ی خلبانانی بر میآید کهدارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنینکاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معادل 200کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهده ی مانعی در مقابلخود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد.
زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود میشود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر رویترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا بهمانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصورکنید که خلبان ناگهان با دیدن قله ای در مقابل خود سعی در بالا کشیدنهواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهددر حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح میتواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازه یکافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئله ی دیگری وجود داشت که مهمترین چالشپیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنینمسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق کهنفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یکبویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگمیتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعتهواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه اینهواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگندههای عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسطعراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟
اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراقو رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا درهمان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟ طبقبرنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبرمیکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت(که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هواییرا انجام می داد.
در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندیبرای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشتفانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلاتو برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجامنشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها وبرنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، ازپایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند.
روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی ازباند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهیمشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای اینمنطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکادر قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتیقبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می­شد تابدون مسافر به تهران باز گردد
قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو ماموراطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودندبه داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند.
خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محضبود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظرمیرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟

این نقشه به فیلمنامهی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت وفقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقرهای امکان تحقق داشت. حتیخیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتیرا به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنینچیزی دیده باشد.
از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از اینمساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یکعملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطنیکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرداو بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاعمسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمتتهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت.برنامه ریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمایبویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقاتمیکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمودکرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکرسوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد.فانتومهاتوانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دیدرادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقیو ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق بهنیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایناشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما کهسوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیاتسوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند کهبیصبرانه انتظارشان را می­کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغولگشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی بهفانتومها را انجام دهد.
در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتیکه خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلحببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان برفراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهایشرقی هیچگاه تصور نمی کردند هدف هیچ نوع حمله ی قرار گیرند در ابتدا بهتصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. برفراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دوگروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند.
لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظمبر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها رادر همان لحظات اولیه ی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی توانستاز باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را درقلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدنآشیانه های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند.
در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همهجا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیری اش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی بهتلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را ازبین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکارسربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودندو بی هدف به این سو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبارگلوله به سمت هر هدف جنبنده ای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجسادسربازانی بود که بر روی بازمانده های خرابه ها افتاده بودند.
فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنهی عملیات را ترک کردند.

پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چنددقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امنبرای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتشاز آنها زبانه می­کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانیبر صحنهی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان رافرو می ریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتشعراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدنفانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند. در بازگشت،فانتومها باز به همان شیوهی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهانکرده و در نقطه ی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمتایران ادامه دادند.
هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود باخروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبلاز عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهایایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرارگرفت به گونهای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامهدهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب وغریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمیننشست.
بقیه ی هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایانبردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردنتوجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیاتایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند.
هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهایایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می­کشیدند و سپس بهسمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصورکردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکیاسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشوررا بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفتهباشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانستهباشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دونوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند

اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترین عملیاتهایهوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بینظیر بود. پیشاز این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانستهبودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دورداشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بودبگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمننبودند.

در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا ازاسرائیل نیز در جنگهای 67 و 73 فقط همین نکته بس که در 1973 امریکاییها درتمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال بهاسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیلسرازیر کردند بطوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسطموشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ اینهواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنانحفظ شود
اما لازم به گفتن نیست که ایران در طول جنگ همواره ازپشتیبانی اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب محروم بود و آمریکاییها حتی لوازمیدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمیدادند. اغراق نیستاگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامیغرب را موجب شده بود یکی از شگفت انگیزترین و قاطع ترین نبردهای هواییجهان بدانیم.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]عمليات «مرواريد» به روايت عرشيان[/h]
شب گذشته در حمله رزمندگان نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بهسكوهاي «البكر و الاميه»، تعداد 10 نفر از نيروهاي دشمن را به هلاكترساندند و 10 نفر را به اسارت گرفتند. در اين درگيري يك فروند ازناوچه‌هاي مدرن عراقي منهدم شد.»
اين، بخشي از اطلاعيه شماره 320 ستاد مشترك ارتش بود كه در روز هفتمآذرماه سال 1359 منتشر شد، اين روز پاياني بود بر عمليات "مرواريد" وآغازي بر محبوس شدن بازمانده‌هاي توان دريايي ارتش عراق.

عمليات مرواريد يكي از بزرگ‌ترين و مهم‌ترين عمليات‌هاي دوران هشت سال جنگتحميلي به شمار مي‌آيد. اين عمليات با محوريت ناوچه پيكان از سوي نيرويدريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و با همكاري نيروي هوايي ارتش انجام شدكه طي آن بيش از دو سوم توان دريايي ارتش عراق منهدم و باقي مانده آن نيزدر شمال خليج‌فارس و در منطقه "ام القصر" محبوس شد.

در عمليات مشترك دريايي و هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران كه از بامدادروز هفتم آذر 1359 تا بعدازظهر آن روز ادامه داشت، خسارات جبران‌ناپذيريبه ارتش عراق وارد شد. در اين عمليات كه به منظور جلوگيري از استقرارنيروهاي دشمن در سكوي نفتي "البكر" واقع در منطقه "فاو" انجام شد، ششفروند از ناوچه‌هاي دشمن شامل چهار فروند ناوچه مدرن موشك‌انداز "اوزا" ودو فروند ناوچه اژدرافكن منهدم شد و تعدادي از موشك‌هاي پرتاب شده ازناوچه‌هاي دشمن نيز در هوا مورد هدف قرار گرفته و نابود شدند. در اينعمليات ضمن پاكسازي سكوي نفتي "البكر" و اسارت تعدادي از نيروهاي عراقيمستقر در آن، سه فروند "ميگ" عراقي توسط ناو‌هاي نيروي دريايي وهواپيماهاي جنگنده نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران سرنگون شد.

با انجام عمليات مرواريد، خسارات انساني و مالي فراواني به ارتش عراق واردشد ولي آنچه اهميت اين عمليات را بيشتر مي‌كند، قطع خطوط مواصلاتي عراق وجلوگيري از تجارت دريايي اين كشور است كه در همان روزهاي ابتدايي جنگ صورتگرفت چرا كه بدين ترتيب ضربه اقتصادي مهلكي به عراق وارد شد آنچنانكه بهگفته دريادار سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، اگركمك‌هاي مالي كشورهاي ديگر نبود، عراق نمي‌توانست بيش از شش ماه جنگ راادامه دهد.

تجارت از طريق آبهاي آزاد و واردات و صادرات كالاهاي مختلف به وسيلهكشتي‌هاي غول پيكر تجاري از جمله مهم‌ترين شاهراه‌هاي اقتصادي كشورها بهحساب مي‌آيد و كارشناسان، يكي از عوامل تاثيرگذار در توسعه كشورها را بهميزان دسترسي آن‌ها به آبهاي آزاد وابسته مي‌دانند.

بر همين اساس، عراق كه تنها راه ارتباطي‌اش با آبهاي آزاد به "خورعبدالله"محدود مي‌شد، يكي از اهداف اصلي حمله خود به ايران را گسترش ارتباط بااقيانوس مي‌دانست بنابراين در همان روزهايي ابتدايي جنگ قصد از كارانداختن نيروي دريايي ارتش ايران را داشت ولي با اتخاذ تاكتيك‌هاي مناسباز سوي نيروي دريايي كشورمان و انجام عملياتي همچون مرواريد، طي 68 روز نهتنها بيش از دو سوم توان دريايي خود را از دست داد بلكه با محصور شدن درمنطقه "ام‌القصر" و كنترل خليج‌فارس و تنگه هرمز توسط نيروي دريايي ايران،صادرات نفت خود را از دو سكوي نفتي استراتژيك "البكر"‌ و الاميه" از دسترفته ديد.

* "مرواريد" به روايت كاربر مخابرات عمليات رادار ناوچه پيكان

ناوسروان مجتبي مسيحي، كاربر مخابرات عمليات رادار ناوچه پيكان در عملياتمرواريد، در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، درباره روزهاي عمليات مرواريد درسال 59 مي‌گويد: پنجم مهرماه سال 59 به ما امريه دريانوردي دادند كه بهدريا برويم. يك روز بعد به ما پيام دادند كه سكوي الاميه توسط پرسنل ويژهتكاور پاكسازي شده است و گفتند كه حدود 10 نفر را هم به اسارت گرفته‌اند.بدين ترتيب سمت جنوب سكوي الاميه پاكسازي شد و ما به آن منطقه رفتيم.

در همين حين من دو هدف را بر روي صفحه رادار مشاهده كردم. بلافاصله بهشهيد همتي فرمانده ناوچه پيكان اين مساله را اطلاع دادم و سپس به سمت آندو هدف حركت كرديم. چون نمي‌خواستيم با موشك درگير شويم، با توپخانه درگيرشديم و هر دو هدف را مورد اصابت قرار داديم و سپس به اسكله برگشتيم.اسيراني كه توسط تيم ويژه گرفته شده بودند به ناوچه منتقل شدند. وقتيآخرين نفر به ناوچه آمد من دو هدف ديگر بر روي رادار مشاهده كردم و باز همبلافاصله به همتي خبر دادم. منطقه جنگي اعلام كرديم و به سمت دو هدف جديدحركت كرديم؛ يكي از آن‌ها را با توپخانه از بين برديم و يكي هم به سمت خودعبدالله فرار كرد و به گل نشست.

تقريبا ساعت 4 يا 5 صبح بود كه يك هدف ديگر را مشاهده كردم كه به سمتاسكله البكر مي‌رفت. وقتي به اسكله رسيد، غواصاني كه در آنجا حضور داشتندرا سوار كرد و هنگام برگشت به سمت "خورعبدالله" به طرف آن حركت كرديم و آنرا مورد اصابت قرار داديم و بدين ترتيب يك ناوچه ديگر عراق هم از بين رفت.

مسيحي از نور شديدي كه در آن زمان بر روي رادار ديده بود سخن گفت و افزود:در حال برگشت به اسكله بوديم كه نور بسيار شديدي بر روي صفحه رادار مشاهدهكردم كه با سرعت زياد به سمت ما مي‌آمد. بلافاصله با توپ 76 ميليمتري آنهدف نوراني كه يك موشك بود را هدف قرار داديم و آن موشك را بر روي هوامنهدم كرديم. يكي از بچه‌ها به نام ناواستوار پيرسياه‌كل كه كنار شيشهمخابره بود به دليل شكستن شيشه بر اثر انفجار موشك بر روي هوا، به شدتزخمي شد فرمانده به او گفت كه با هليكوپتر به منطقه دوم اعزام شود ولي اوگفت من با همين ناوچه آمدم و با همين ناوچه برمي‌گردم. هميشه بچه‌هايناوچه پيكان اين ازخود گذشتگي را نشان مي‌دادند.

در همين حال بوديم كه موشك ديگري بر روي صفحه رادار مشاهده كردم و به شهيدهمتي خبر دادم. به دستور وي، اسكله را دور زديم و موشك آن‌ها به اسكلهعراقي‌ها اصابت كرد. سپيده دم از پست شنود به ما خبر دادند كه 5-6 هواپيمابه سمت ما حمله‌ور شده‌اند. بلافاصله همتي منطقه جنگي اعلام كرد و نفراتپشت توپ قرار گرفتند و سه فروند از هواپيماهاي جنگي دشمن را هدف قراردادند. تقاضاي پشتيباني هوايي كرديم و نقطه طول و عرض جغرافيايي 5 هدفموجود بر روي رادار را به عقاب‌هاي تيز پرواز نيروي هوايي داديم و‌ آن‌هااهداف مورد هدف هواپيماهاي خودي قرار گرفتند.

حدود ظهر بود كه عمليات ما تمام شد و به سمت منطقه دوم دريايي برمي‌گشتيمپنج مايل كه از سكوي الاميه جدا شديم، همتي فرمانده ناوچه پيكان من را صدازد و پس از تشكر به خاطر موفقيت‌آميز بودن عمليات، دستور برگشت داد. درحال گفت‌وگو بوديم كه بچه‌ها داد زدند: موشك، موشك. موشك اول به پاشنهناوچه اصابت كرد و شفت، موتور و پروانه ما از كار افتاد و به يك هدف ثابتبراي ناوچه‌هاي عراقي تبديل شديم.

وي ادامه داد: موشك دوم به بدنه ناوچه برخورد كرد ما به درون آب افتاديموقتي در آب بوديم، ميگ‌هاي عراقي بر روي ما رگبار بستند بچه‌ها از نيروهايشنود شنيده بودند كه عراقي‌ها گفته بودند بايد به هر طريق ممكن، ناوچهپيكان و پرسنل آن را از بين ببريم. ناوچه عراقي كه ما را هدف قرار دادهبود به سمت ما آمد كه ما را دستگير كند كه توسط يكي از عقاب‌هاي تيز پروازنيروي هوايي هدف قرار گرفت و از بين رفت. بدين ترتيب جنگ هوايي ادامه داشتو ما از درون آب مي‌ديديم كه ميگ‌هاي عراقي توسط نيروهاي ما از بينمي‌روند.

مسيحي در مورد نجات يافتن خود و برخي هم‌رزمانش مي‌گويد: پس از پاك‌سازيمنطقه توسط هواپيماهاي f14 خودي، هليكوپترهاي نيروي دريايي ما را از آبگرفتند و من هم آخرين نفر نجات پيدا كردم. از آنجايي كه چشم راست من بهشدت مجروح شده بود، شب در بيمارستان خوابيدم و صبح به تهران منتقل شدم. بهدليل سنگين بودن جراحت چشم راست، هشت ماه در بيمارستان نيروي دريايي بستريبودم و پنج بار مورد عمل جراحي قرار گرفتم.

وي به نقش نيروي دريايي ارتش در جنگ تحميلي اشاره كرد و افزود: نيرويدريايي ارتش ايران، نيروي دريايي عراق را در همان اوايل جنگ منهدم كرد بهطوري كه نيروي دريايي عراق در ادامه جنگ نتوانست عرض‌اندام كند و كاملافلج شد و منطقه خورموسي و خورعبدالله در بالاي خليج‌فارس و نيز تنگه هرمزكاملا در اختيار نيروي دريايي بود.

* شهيد همتي بزرگ، استثنايي، عاشق و آزادمرد بود

برادر شهيد محمدابراهيم همتي فرمانده ناوچه پيكان در عمليات مرواريد درسال59 هم مي‌گويد: هر كسي با هر نژاد و مذهبي كه باشد وقتي براي رسيدن بههدفش از جان خود مي‌گذرد و خود را قرباني مي‌كند، اين مايه شگفتي و حيرتاست.

حميدرضا همتي در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، درباره ويژگي‌هاي برادر شهيدخود مي‌گويد: ويژگي‌ها و خاطرات شهيد همتي فراموش شدني نيست. او انسانيبزرگ، استثنايي، عاشق و آزاد مرد بود.

وي به روزهاي آغاز جنگ و حضور داوطلبانه شهيد همتي در عمليات مرواريداشاره كرد و گفت: در آن زمان ما در تهران بوديم و برادر من در مرخصي بود وبه طور داوطلبانه براي انجام عمليات عازم بوشهر شد. ما در تهران منتظربوديم كه با توجه به موفقيت‌آميز بودن عمليات، برادرم برگردد.

كوچك‌ترين برادر شهيد همتي از لحظه شنيدن خبر شهادت برادر خود سخن گفت وافزود: ما در تهران منتظر او بوديم و يك مراسم مهماني برگزار شده بود تااينكه خبر شهادت برادرم به ما رسيد و در آن مهماني قيامتي به پا شد.

حميدرضا همتي درباره زمان اعزام شهيد همتي به جبهه اظهار كرد: زماني كهجنگ شروع شد، برادرم، من و پسر عمويم را به پارك برده بودند ظهر كه بهخانه رسيديم، سفره ناهار پهن بود كه به او پيغام دادند كه از بوشهر تماسگرفته‌اند يادم هست كه شهيد همتي همانجا با ناراحتي گفت: بالاخره جنگ شروعشد و بعد هم ناهار نخورده به سمت بوشهر حركت كرد و با توجه به اينكهپروازي صورت نمي‌گرفت، خود را با اتوبوس به شيراز و از آنجا به بوشهررساند.

* هفتم آذر، روز انهدام نيروي دريايي بعثي عراق است

يكي از بازماندگان ناوچه پيكان نيز درباره عمليات مرواريد در آذر سال 59معتقد است كه روز هفتم آذر يعني روز نيروي دريايي، همان روز انهدام نيرويدريايي بعثي عراق است.

دريادار دوم ناصر سرنوشت در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، گفت: وقتي صداماعلام كرد كه سكوهاي نفتي ايران را مورد اصابت قرار داده و تمام بنادر مارا تسخير كرده، بلافاصله يك تيم هفت نفره كه من هم جزو آن‌ها بودم باهليوكوپتر بر روي سكوهاي نفتي البكر و الاميه پياده شديم و ضمن به اسارتگرفتن تعداد زيادي از نيروهاي عراقي، توانستيم با همكاري نيروهاي دريايي وهوايي، تعداد زيادي از هواپيماهاي دشمن، واحدهاي شناور، ناوچه‌هاي "اوزا"و نيروبرهاي دشمن را منهدم كنيم يا به اسارت در بياوريم.

وي افزود: ‌اين حركت موجب شد كه بتوانيم تسلط خود را بر شمال خليج‌فارساعلام كنيم و با انهدام دو سكوي نفتي «البكر» و «الاميه» دشمن ساقط شد بهطوري كه عراق ديگر نتوانست در طول جنگ از اين دو سكو نفت صادر كند و بدينترتيب نتوانست بسياري از عمليات‌هاي خود را سازماندهي كند و در تمام هشتسال دفاع مقدس سعي كرد كمبود نيروي دريايي خود را با استفاده از خلبانانمزدور، هواپيماهاي "****اتاندارد" و هليكوپترهاي "**** فرئون" جبران كندكه در اين زمينه هم موفق نشد.

سرنوشت با بيان اينكه در تمام مراحل جنگ، نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلاميايران سيادت دريايي خود را حفظ كرد، يادآور شد: اين سيادت دريايي را مرهونشهيدايي مي‌دانيم كه با فدا كردن جان خود يعني عزيزترين مايه هستي خودموجب بقاي ما شدند و اين حقايق هميشه جاويد آنچنان خود را نشان دادند كهآرامش و صلح امروز منطقه خليج‌فارس مديون از خودگذشتگي اين عزيزان است.

اين بازمانده عمليات مرواريد بر تدريس دروس تخصصي در زمينه نيروي درياييدر دانشكده‌هاي دريايي كشور تأكيد كرد و افزود: تدريس اين دروس مي‌توانديك مبنا و حركت بزرگ در منطقه باشد. امروز از نظر دريايي در منطقه بر تمامكشورهاي همجوار خود برتري كامل داريم و توانسته‌ايم اين شرايط حياتي راهميشه باز نگه داريم.

وي با يادآوري ياد و خاطره شهداي جنگ تحميلي به ويژه نيروي دريايي گفت:دريادلاني كه جان خود را در اين دريا فدا كرده‌اند هميشه براي ما عزيزبوده و هستند و ما هم از خانواده‌هاي آن‌ها متشكر هستيم كه اين عزيزان راطوري پرورش داده‌اند كه در آغاز جنگ در حد بسيار ممتازي وحدت خود را حفظكرده بودند.

سرنوشت با بيان اينكه همواره عظمت خداوند را در دريا مي‌بينيم، اظهار كرد:ما همواره با علم و دانش نسبت به دريا هميشه توانسته‌ايم برتري خود را دردريا حفظ كنيم چرا كه از جذر و مد استفاده مي‌كنيم كه هر روز اتفاقمي‌افتد و از تمام وضعيت دريا اطلاع كامل داريم. ما در دريايي حركتمي‌كنيم كه غروب آفتاب آن به همان اندازه زيباست كه طلوع آن زيباست.

* وظيفه نيروي دريايي ارتش، حفاظت و باز نگه‌داشتن خطوط مواصلاتي ايران

به گزارش ايسنا، فرمانده اسبق منطقه دوم دريايي بوشهر، وظيفه نيروي درياييارتش در سواحل بوشهر و آبهاي جنوب را حفاظت و باز نگه‌داشتن خطوط مواصلاتيايران دانست و گفت: در عمليات مرواريد حضور دشمن از صحنه خليج‌فارس به طوركامل محو شد و منابع عمده اقتصادي خود يعني سكوهاي "البكر" و "الاميه" ازبين رفت.

اميردريادار علي پورحسين‌زاده در ادامه اظهار كرد: علي‌رغم اينكه جزيرهخارك به طور مداوم زير آتش عراق بود ولي هيچ‌گاه صدور نفت از ايران قطعنشد و اين يكي از افتخارات بزرگ نيروي دريايي ارتش است.

وي همچنين از اينكه كمتر در رسانه‌ها به نقش ارتش پرداخته شده است انتقاد كرد.

* افتخار نيروي دريايي ارتش اين است كه مسئوليت خود را به بهترين شكل انجام داد

فرمانده منطقه دوم دريايي بوشهر در زمان عمليات مرواريد (1359) نيز باتقدير از رشادت‌هاي سربازان نيروي دريايي در ابتداي جنگ تحميلي عنوان كرد:با شروع جنگ تحميلي تمام اختلاف‌ها كنار گذاشته شد و همگي با فداكاري درآمادگي صددرصد و آماده انجام عمليات بودند.

دريادار غلامعلي رزمجو همچنين گفت: يكي از افتخارات نيروي دريايي ارتش ايناست كه مسئوليت حفظ و حراست از خليج‌فارس را به عهده داشت و اين مسئوليترا به بهترين شكل ممكن انجام داد.

وي ادامه داد: تا روز ششم آذر 59 بخش قابل توجهي از توان دريايي ارتش عراقاز بين رفت و متاسفانه در روز هفتم آذر پس از انجام عمليات مرواريد، ناوچهپيكان توسط موشك‌هاي ناوچه‌هاي دشمن مورد هدف قرار گرفت كه البته آن ناوچهعراقي بلافاصله توسط تيزپروازان ارتش ايران نابود شد.

دريادار سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران معتقد استكه عمليات مرواريد ضمن وارد كردن ضربه‌هاي انساني و اقتصادي بر پيكرهدشمن،‌ روح اعتماد به نفس و روحيه توانمندي و غرور را در كالبد نيروهايمسلح ايران دميد.

در پايان اطلاعيه شماره 320 ستاد مشترك ارتش كه در هفتم آذرماه سال 1359منتشر شده بود، پس از ذكر خسارات وارد شده به ارتش عراق آمده است: « ستادمشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران ضمن تقدير از فرد فرد پرسنل رزمنده و باكفايت نيروي دريايي و هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، كه با هماهنگي كاملعمليات مزبور را با پيروزي صددرصد پايان دادند، موفقيت لشكريان اسلام رابه ملت مسلمان و مبارز ايران تبريك مي‌گويد.»​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مقدمه
عملیاتدریایی غرورآفرین مروارید در هفتم آذر سال 1359 توسط دریادلان جان برکفنداجا در شمال خلیج فارس و علیه نیروی دریایی دشمن انجام گرفت و در اینعملیات ضربات سنگین و جبران ناپذیری بر پیکر دشمن وارد شد. این عملیات رامی توان مهم ترین جنگ دریایی در پهنه خلیج فارس دانست .
براساس طرحی از پیش تهیه شده به طور روزانه و مستمر منطقه شمال خلیج فارستوسط بالگردهای نداجا مورد گشت و بررسی در دو نوبت صبح و بعدازظهر قرار میگرفت . ناوچه های موشک انداز نیروی دریایی ارتش ج .ا.ا نیز ماموریت داشتندتا با حضور در این منطقه علاوه بر مراقبت از سکوی نفتی ایران در صورت حضوریگان های دریایی دشمن نسبت به انهدام آن ها اقدام نمایند. در دو ماه نخستجنگ نبردهای دشمن به وقوع پیوست که با پیروزی ناوچه های موشک انداز نیرویدریایی و انهدام یا فرار واحدهای دشمن خاتمه یافت . در نتیجه این نبردهایگان های دریایی دشمن از رویارویی با ناوچه موشک انداز ا.ج .ا.ا. پرهیزنموده و به مخفی گاه های خود خزیده بودند. در آبان ماه سال 1359 با اجرایدو عملیات اشکان و شهید صفری علیه سکوهای البکر والامیه که ترمینال هایبزرگ نفتی دشمن برای صدور نفت آن کشور می باشد تاسیسات سکوهای مذکور منهدمشدند. به این ترتیب دشمن از امکان صدور نفت از طریق این سکوها محروم و ازنظر اقتصادی در تنگنا قرار گرفت .

منطقه عملیات
عملیاتمروارید به مدت 10 روز (از تاریخ 1359 9 1 ) در منطقه ای به طول تقریبی400 کیلومتر و به عرض 50 کیلومتر (به مساحت 20000 کیلومترمربع ) از شمالیترین نقطه خلیج فارس تا محدوده عملیاتی نیروی رزمی 421 در منطقه دومدریایی بوشهر را دربرمی گرفت .
وضعیت دشمن
درمدت سه هفته پس از انجام عملیات موفقیت آمیز شهید صفری که بر روی ترمینالهای نفتی البکر و الامیه انجام گرفت دشمن تلاش مضاعفی را در جهت بهکارگیری و بهره برداری مجدد از سکوهای یاد شده به عمل آورده بود و تعدادیاز نظامیان عراق جهت حفاظت از سکوها و اقدامات شنودی بر روی آن ها مستقرشده بودند به طوری که تحرکات نیروهای دریایی عراق روبه افزایش نهاده بوداما به دلیل وارد شدن خسارت سنگین به تاسیسات سکوها نیروهای عراقی نیاز بهپشتیبانی آمادی بیشتری داشتند که به دلیل ناامنی منطقه این کار با دشواریانجام می شد و روحیه دشمن نیز بسیار متزلزل گردیده بود.
وضعیت خودی
بارزترینمشخصه نیروهای خودی روحیه ایثارگری و شهادت طلبی بود که به واسطه انجامموفقیت آمیز 2 عملیات گسترده توسط نیروهای خود تقویت هم شده بود . نیرویرزمی 421 مستقر در بوشهر هماهنگی لازم جهت انجام یک عملیات برون منطقه ایمشترک با نهاجا را به عمل آورده بود و تمرینات لازم هم که در این رابطهپیش بینی شده بود به توسط f 4 e اجرا درآمد و در عمل موجب موفقیت در بهکارگیری کنترل و هدایت 13 فروند هواپیمای جنگنده واحدهای شناور نداجا و درنتیجه اجرای یک عملیات منسجم گردید.
به کارگیری هم زمان نیروهای تکاور واحدهای شناور و یگان های پروازی نهاجاو نداجا به صورت گسترده ناشی از آمادگی قابل توجه نیروها و مناسب بودن طرحریزی ها در زمان اجرای عملیات بود.

اهداف عملیات
نابودی بخش قابل توجهی از نیروی دریایی عراق .
محبوس نمودن باقیمانده نیروی دریایی دشمن در بندر ام القصر.
اعمال سیادت دریایی جمهوری اسلامی ایران در تمام خلیج فارس .
جلوگیری از صدور نفت عراق به منظور اختلال در نظام اقتصادی دشمن .
قطع ارتباط دریایی دشمن و مسدود نمودن خطوط مواصلاتی بین المللی آن کشور.
محروم بودن کشور عراق در بهره برداری از سکوهای مذکور به عنوان یک نقطه آفندی علیه واحدهای سطحی و هوایی جمهوری اسلامی ایران .
ایجاد پست دیده بانی در سکوی البکر برای نیروی خودی جهت اعمال کنترل بر ترددهای احتمالی و آتی دشمن .

علل انتخاب منطقه عملیات
جهتوارد نمودن ضربه اساسی و قطع کامل خطوط مواصلاتی دریایی و به ویژه قطعصدور نفت کشور عراق و نظر به تمرکز قوای نیروی دریایی دشمن در منطقه شمالغرب خلیج فارس که دربرگیرنده حساس ترین و حیاتی ترین تاسیسات کشور عراق دردریا یعنی ترمینال های نفتی البکر و الامیه می گردید علت اصلی انتخاب اینمنطقه جهت انجام عملیات مروارید بود.
آغاز عملیات
نیرویدریایی ارتش ج .ا.ا. به منظور خارج ساختن یگان های دشمن از پناه گاه وانهدام آن ها اقدام به طراحی عملیات مروارید نمود. در این طرح عملیاتیبرنامه ریزی شده بود که یک تیم عملیات ویژه توسط بالگردهای نداجا بر رویسکوی البکر پیاده شده و آن را تسخیر کنند. پیش بینی شده بود که حملهدلاورمردان نیروی دریایی ارتش ج .ا.ا به این سکوها برای بار سوم پس ازعملیات اشکان و شهید صفری و آن هم در کمتر از یک ماه برای حکام رژیم بعثیقابل تحمل نخواهد بود. لذا برای مقابله با آن دست به اقدامات عجولانهخواهند زد و یگان های دریایی و هوایی خود را به صحنه خواهند فرستاد.
تیمعملیات ویژه شامل فرمانده تیم افسر اطلاعات افسر مخابرات و 4 نفر تکاورانزبده دریایی در شامگاه مورخه ۶ آذرماه ١٣۵٩ توسط بالگرد بر روی سکوی البکرپیاده شده و بلافاصله با نیروهای مستقر بر روی سکو درگیر شدند. یک نفر ازنیروهای دشمن مستقر بر روی سکو به همراه 9 نفر دیگر از آنان به اسارتنفرات تیم عملیات ویژه درآمدند . بقیه نفرات دشمن با جنگ و گریز به قسمتشمالی سکو گریخته و از آنجا توسط یک فروند شناور فرار کرده و به سکویالامیه رفتند.
نبرد قهرمانانه ناوچه پیکان
پساز تسخیر سکو توسط تیم عملیات ویژه دو فروند ناوچه موشک انداز دشمن که درحال خروج از خورعبدالله بودند بر صفحه رادار ظاهر شدند ناوچه پیکان از سکوجدا و برای انهدام آنها به طرف شناورهای دشمن حرکت کرد. اولین ناوچه دشمنرا با شلیک یک فروند موشک سطح به سطح منهدم و سپس به سوی ناوچه دوم تغییرجهت داد. ناوچه عراقی که شاهد انهدام ناوچه اول بود بلافاصله بازگشته و باسرعت زیاد از منطقه خارج و به داخل خورعبدالله گریخت . ناوچه قهرمان پیکانبه طور مکرر با یگان های دشمن درگیر و تعدادی یگان شناور و هواپیمایجنگنده نیروهای خصم را منهدم نمود زیرا همان گونه که قبلا پیش بینی شدهبود دشمن یگان های خود را یکی پس از دیگری برای مقابله با ناوچه پیکانبیرون می فرستاد. اما هماهنگی بین نیروهای دریایی و هوایی ارتش ج .ا.ا.موجب گردید که تعداد زیادی از هواپیماهای جنگنده و یگان های شناور دشمندراین عملیات منهدم گردند. نیروی هوایی در عملیات مروارید همدوش نیرویدریایی حضوری چشمگیر و موثر داشت و چندین شناور دشمن را به قعر آبهاینیلگون خلیج فارس فرستاد .
ناوچهپیکان علاوه بر درگیری مستقیم نیروهای دشمن با هدایت هواپیماهای تیزپروازنیروی هوایی ارتش ج .ا.ا. بر روی واحدهای دشمن موجب انهدام تعداد دیگری ازآنها شد. در ظهر روز هفتم آذر خاتمه عملیات توسط فرماندهی عملیات اعلامگردید.
هدف قرار گرفتن پیکان
براساسگشت هوایی انجام شده بر فراز منطقه نبرد آن منطقه خالی از یگان های دشمناعلام و ناوچه قهرمان پیکان عازم بازگشت به پایگاه خود گردید. پس از طیچند مایل یک فروند ناوچه موشک انداز دشمن که در زیر سکوی الامیه مخفی شدهبود از مخفی گاه خود خارج و سه فروند موشک پیاپی به طرف ناوچه پیکان شلیکمی کند به دلیل مانور سریع ناوچه پیکان موشک اول به آن اصابت ننمود و درنزدیکی ناوچه در آب منفجر شد لیکن بلافاصله موشک دوم به پاشنه ناوچه اصابتو نیروی محرکه آن را از بین می برد.
متعاقبا موشک سوم نیز به ناوچه اصابت و موجب غرق شدن ناوچه و شهید شدنتعداد زیادی از کارکنان ایثارگر و حماسه آفرین آن می گردد. پس از مدتکوتاهی ناوچه دشمن که ناوچه پیکان را هدف قرار داده بود نیز توسط یک فروندهواپیمای نهاجا هدف قرار گرفته و منهدم شد. فرماندهی ناوچه پیکان را دراین عملیات شهید محمد ابراهیم همتی بر عهده داشت که همراه با پیکان در دلآبهای گرم خلیج فارس آرام گرفت.

نتایج عملیات
نتیجهاین عملیات انهدام بخش اعظم توان دریایی رژیم بعثی و از بین رفتن تعدادزیادی از هواپیمای دشمن بود و موجب گردید سیادت دریایی ج .ا.ا. در خلیجفارس به طور کامل کسب و تا پایان جنگ استمرار یابد. دشمن بعثی که متوجه شددیگر امکان مقابله با دلاورمردان نیروی دریایی ج .ا.ا. را از طریق یگانهای سطحی خود ندارد تغییر تاکتیک داده و برای تهدید خطوط مواصلات دریاییجمهوری اسلامی ایران به استفاده از یگان های هوایی و موشک های هوا به سطحو ساحل به دریا روی آورد که ایثارگران نداجا در طول مدت دفاع مقدس دشمن رادر استفاده از این روش نیز ناکام گذاردند.
ضربات و تلفات وارده به دشمن
درطول عملیات غرورآفرین مروارید تعداد زیادی از نیروهای دریایی و هوایی کشورعراق به کلی منهدم گردیدند. خسارات و تلفات وارده به دشمن به شرح زیر میباشد :
ناوچه موشک انداز اوزا :5 فروند
مین جمع کن : 1 فروند
نیروبر : 1 فروند
ناوچه تندرو : 3 فروند
یگان صدمه دیده : 3 فروند
شناورهای متفرقه : 2 فروند

تعدادیاز نفرات و کارکنان دشمن مستقر در سکوها و شناورهای منهدم شده نیز بهاسارت نیروهای خودی درآمد که به سرعت از منطقه عملیات تخلیه شدند.
روایتی از عملیات مروارید از زبان امیر دریادار دوم ناصر سرنوشت
مابه طور داوطلبانه یک تیم ویژه هفت نفره که اکثراً هم دوره و هم درجه بودیمتشکیل دادیم. با استفاده از گشت هایی که با هلیکوپتر انجام دادیم، تماماطلاعات مورد نظر را جمع آوری کردیم. طرح عملیاتی را نوشتیم و به تصویبرساندیم. در این عملیات شهید ناوسروان محمود کوشا نیز حضور داشت. ما برروی سکوهای البکر و الامیه رفتیم تا آن ها را منهدم کنیم.
خوشبختانهاین کار را انجام دادیم و از هفت نفری که رفتیم دو نفر دیگر با مابرنگشتند و شهید شدند. در این عملیات غرورآفرین ما از تیزپروازان و دلیرمردان نیروی هوایی نیز کمک گرفتیم. نفوذ ما در این عملیات، در ساعت 14 روزپنجم آذر بود. ما نقطه کور نفوذ را پیدا کرده بودیم و مسیری کههلیکوپترهای عراقی می آمدند و گشت می زدند را شناسایی کردیم با هلیکوپتریکه یکی از خلبانان آن ناوسروان حشمت معتمدی و یکی دیگر امیر حسین آشتیانیبود با همه تجهیزات به سکوها رفتیم.
پساز ورود به سکو توانستیم با پرتاب یک گلوله آرپی جی توسط تکاوری که همراهما بود به نام رحمن الفتی، مقر فرماندهی را که آنتن های مخابراتی را همشامل می شد، مورد اصابت قرار دهیم و ارتباط سکو را قطع کنیم. بعد از ورودبه اتاق فرماندهی تمام فرکانس های مخابراتی را از روی دستگاه ها یادداشتکردم و در نهایت بعد از در اختیار گرفتن کنترل سکو، آمادگی جهت پهلو گرفتنناوچه پیکان که به عنوان پشتیبان ما بود، به مرکز فرماندهی اعلام کردیم.
ناوچهپیکان در مسیر حرکت به سمت سکو با یک ناوچه عراقی درگیر می شود. بعد ازانهدام ناوچه عراقی به ناوچه پیکان جهت پهلو گرفتن در قسمت جنوبی سکویالبکر موقعیت داده شد. در این زمان من که یک پرچم ایران به همراه داشتم ازدکل مخابراتی بالا رفتم و پرچم ایران را در بالای سکو به اهتزاز در آوردم.در این زمان سکوی الامیه را که در فاصله حدود سه کیلومتری سکوی البکر قرارداشت دیدم و متوجه شدم که در کنار آن یک ناوچه دشمن پهلو گرفته است.همزمان هواپیمای نیروی هوایی به سکو نزدیک شده بود. به سرعت از سکو پایینآمدم و با ناوچه پیکان و با افسر نیروی هوایی که رابط عملیات در داخلناوچه پیکان بود تماس گرفتم و مخفی شدن ناوچه دشمن در سکوی بالایی رااطلاع دادم که پس از آن با درگیری که انجام شد این ناوچه منهدم شد.
روزبعد ناوچه دیگری آمد تا پشت این ناوچه منهدم شده پهلو بگیرد. این ناوچه ایبود که روز بعد ما را مورد اصابت قرار داد. در صبح روز دوم با روشن شدنهوا ناوسروان محمود کوشا در برج دیدبانی سکو بود که فریاد زد دود، موشک!به سمت خور عبدالله که نگاه کردیم موشک را دیدیم. این چهارمین موشک sty
بود که آن روز به سمت ما شلیک شده بود. بعد از آنکه من برای پناه گرفتن به بخش پایین سکو پریدم، اصابت موشک به زیر برج دیده بانی را دیدم! به سمت دیده بان دویدم خوشبختانه سلامت بود. این شخص داوطلبانه وارد تیم ویژه ماشده بود در لحظات آخر عملیات ما بعد از آنکه ناوچه پیکان مورد اصابت قرارگرفت، در اثر ورود یک ترکش به جمجمه سر دچار خونریزی مغزی شده بود. در آنلحظه روی دستان من بدون حرکت و شناور بود، با تلاش زیاد با اولین هلیکوپتربه بوشهر منتقل شد، اما متأسفانه در مسیر به شهادت رسید.

پس از اصابت موشک به سکو درگیری ها آغاز شد در بالای سکو هواپیماها خودی وعراقی بودند. حوالی ظهر به ما اطلاع دادند که مرحله آخر عملیات را که شامل تخریب، انهدام و تخلیه است اجرا کنید. بعد از جمع آوری مدارکی که به لحاظ اطلاعاتی دارای اهمیت بود از سکو وارد ناوچه پیکان شدیم. علت این فرمان اطلاع یافتن از تصمیم عراق به باز پس گیری این سکو و ارسال دو ناو نیرو برعراقی به همراه دو اژدر افکن به سمت ما بود. دو ناو نیروبر توسط هواپیماهای ما در مسیر آمدن به تأسیسات منهدم شد. بعد از فاصله گرفتن ازدو سکوی منهدم شده در فاصله حدود 8 مایلی دو موشک به سمت ناوچه پیکان شلیک شد. مانور به موقع ناوسروان حفیظی باعث شد اولین موشک styx در فاصله سه متری وارد آب شد. دومین موشک مسیر خود را با ناوچه اصلاح کرد و در کنارپاشنه در آب منفجر شد و تقریباً می توان گفت یک سوم ناوچه از بین رفت. ماسعی کردیم با استفاده از تیربار ام ژ3 موشک های بعدی را هدف قرار بدهیم ودر لحظه آخر به آب بپریم. در این حین دو موشک بعدی شلیک شد که با انفجارموشک سوم و چهارم من در حال پریدن به داخل آب بودم که یک تکه از روکش توپ سینه به سمت راست صورت من پرت شد و من بیهوش به داخل آب پرت شدم.
دراثر خنکی آب به هوش آمدم و احساس کردم کور شده ام. عمق آب در آن منطقه درحدود دوازده متر بود. به دلیل تجهیزات سنگینی که داشتم به زیر آب رفته بودم، با استفاده از آموزش های غواصی که در دوره زیردریایی دیده بودم پاهای خودم را باز کردم تا بدنم جهت بگیرد و با تمام تلاش خودم را به بالا رساندم. متوجه شدم چشم سمت چپ من بینایی خودش را حفظ کرده و از نوری که دیدم متوجه شدم زیر ناوچه هستم. به روی آب رسیدم و برخی از افرادی کهتوانسته بودند خود را نجات دهند، پیدا کردم. چون من جلیقه نجات نداشتم بااستفاده از چاقویی که از سعید کیوان شکوهی گرفتم بندهای پوتین ام را کهخیلی سنگین شده بود بریدم .
وقتیشنا می-کردم متوجه شدم مجرای هر دو گوش من باز شده و از آن ها آب به درونمعده ام وارد می شود. با جهت یابی که انجام دادم سعی کردم به سمت چراغدریایی و در نهایت به سمت سکوی نوروز حرکت کنیم. بقیه نیروها را فرماندهی کردم. با ذکر یا علی (ع) و مدد از وی و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) باقیمانده نفرات را که بیش از 13 نفر بودند، تشویق به شنا و حرکت بطرف اولین بویه1 نمودم.
درنزدیکی چراغ دریایی هلیکوپترها آمدند. در حین بالا فرستادن مجروحان ونفرات، میگ عراقی وارد صحنه شد، از شدت حملات هوایی هر دو نفری که با یک هلیکوپتر اعزام می شدند، هلیکوپترها به دلیل تهدید راکت و موشک های میگهای عراقی مجبور به ترک منطقه می شدند. آخرین هلیکوپتر به دلیل تشدیدحملات و غروب آفتاب منطقه را ترک نمود و همه نیروها بجز من و یک اسیرعراقی که یک افسر دریایی تحصیل کرده انگلیس بود ماندیم. در خلال شب تصمیم گرفتم همراه اسیر عراقی شنا کنان به پشت ادامه مسیر بدهم، به دلیل وجودخطر حمله کوسه و سرمای شدید برای بیدار نگه داشتن خودم مجبور بودم به طورمداوم شنا کنم. در مسیر با اسیر عراقی هم صحبت می کردم و در نهایت در غروب روز بعد به لطف خدا توسط هلیکوپتر گشتی نجات پیدا کردیم.
هیچگاهنواخت تیر شهید ناو سروان حسین حفیظی را فراموش نمی کنم. نواخت تیر این افسر سه گلوله بود. یک گلوله بالای هدف، یک گلوله تصحیح هدف و یک گلوله روی هدف. دشمن همیشه می دانست، زمانیکه سه گلوله در حال آمدن است، بایدشناور خود را ترک کند. در جایی این واحد موشک انداز، واحد دشمن را درکانال خورموسی ردگیری و تعقیب می کرد بعد از آنکه نفرات دشمن به آب میپریدند، واحد رو منهدم می کرد و جالب اینکه بعد از انهدام واحد، نفرات دشمن را جمع و از غرق شدن آن ها جلوگیری می کرد. این شجاعت و ایثارگری دروجود تمام اعضای این ناوچه به حدی رسیده بود که زبان زد عام و خاص شده بود.وقتی که این ناوچه در عملیاتش موفق ظاهر شد، دو ماه بیشتر از جنگ نگذشته بود. زمانی ناوچه پیکان مورد اصابت قرار گرفتن بقیه ناوچه ها بلا استثناءتبدیل شدند به p22 و رقم آخر خود را رنگ آمیزی کردند. در عکس های زمان جنگ اگر دقت شود این مسئله مشخص است. دشمن هر جا وارد می شد، یک ناوچه موشکانداز پیکان را در آنجا آماده می دید، و پیکان بود که جاوید شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

کربلای 5 به روایت دشمن

آن چه خواهید خواند روایتی از عملیات کربلای 5 به زبان یک افسر عراقی است که حاوی نکات بسیار تکان دهنده ای است:

درمنطقه جسر خالد، افسران، سربازان خود را به سرقت از منازل مردم بصره وادارمی‌کردند. سرهنگ ستاد اسماعیل الشطری از این راه بیش از پنجاه دستگاهتلویزیون رنگی دزدید! کارهای ناشایست زیادی توسط افسران در بصره صورتگرفت.

این فجایع و پستی‌ها به حدی رسید که فرمانده سپاهمنطقه جنوب به فرماندهان لشکر یازده گفت: خوب می‌دانم که شما مردان جنگ ومقاومت نیستید ولی از شما می‌خواهم در مقابل حمله ایرانی‌ها تنها یک ربعساعت مقاومت کنید تا ما بتوانیم گلوله‌ها و بمب‌های شیمیایی خود را برسرشان بریزیم!
در روز 22/12/86 عملیات ایرانی‌ها از ام‌الرصاص شلمچه، کوت سواری، الجزیره و نهر جاسم آغاز شد.
شبی تاریک و ظلمانی بود. آسمان را ابرهای پرپشت وسیاه پوشانده بود. فرماندهان احتمال حمله به بصره را ضعیف می‌دانستند وحرکات ایرانی‌ها را یک مانور زودگذر می‌پنداشتند!
به علت حرکات مانوری وسیع رزمندگان اسلام در تماممحورهای عملیاتی، هیچکس نمی‌توانست هدف آنها را پیش بینی کند. آنان تمامحسابگری‌ها و پیش بینی‌های نظامی را از کار انداخته بودند. نمی‌توانستیمبفهمیم چه قصد و منظوری دارند!
در ساعت 9:30 همان شب ناگهان فریادهای «الله اکبر»در فضا پیچید. یکی از سربازان عراقی با هراس و دلهره فریاد زد:«....آمدند...آمدند....»
این کلمه بارها کمر ارتش عراق را شکسته بود کلمه ای که یکباره توان نظامی نیروهای عراقی را از بین می‌برد!
سرباز وظیفه سالم البصری نام داشت. پس از این فریادفرمانده گردان 2 تیپ 429 منطقه کوت سواری، سرهنگ عبدالسلام السامرایی بابیرحمی تمام، سی گلوله در بدن سرباز بیچاره خالی کرد و او را نقش زمینساخت زیرا در تجمع افسران در هفته قبل به آنان گفته شده بود که در صورتشنیدن این کلمه بلافاصله گوینده آن را بکشید و منتظر دستور و محاکمهنمانید!
رزمندگان اسلام پیش می آمدند. ضعف و سستی ما کاملاً مشهود بود.

توان ذره‌ای مقاومت نداشتیم!
ترس و وحشت عجیبی سراسر وجودم را پر کرده بود. بهیاد دخترم افتادم. احساس جداشدن و کنده شدن از دنیا برایم سخت بود؛خوشی‌های بغداد هتل الحمراء و... خود را در آخر خط می‌دیدم!
ناگهان صدای زنگ تلفن مرا به خودم آورد.
گوشی را برداشتم. سرهنگ ستاد سامرالدلیمی بود مردیکه حقد و کینه عجیبی نسبت به شیعیان داشت پیش تر از او شنیده بودم که اگرفرماندهی سیاسی را به من می‌دادند تمام شیعیان را در آتش می‌سوزاندم و بهدریا می‌ریختم تا ماهیان آنها را ببلعند!
تاساعت یازده شب، اوضاع کاملاً به نفع رزمندگان اسلام بود. بالای برجدیده‌بانی و با دوربین مخصوص دید در شب منطقه را از نظر گذراندم.

آتش سهمگین و شجاعت و مردانگی رزمندگان دلاور اسلام، اسطوره‌ای باور نکردنی را به نمایش گذاشته بود.
گویا فیلمی جنگی در مقابل دیدگانم به نمایش درآمده وهمه این انفجارها و گلوله ها بدلی و مشقی بود؛ زیرا جوانان دلاور سرزمیناسلامی ایران ما را با صلابت و پایمردی به عقب می‌راندند و با وجودبمباران های هوایی و منورهای فراوانی که از زمین و هوا بر سر آنهامی‌ریختیم، راستی قامت و ابهت فریادشان، زانوان ما را به لرزه درآورده وتاب و توان را از ما گرفته بود.
گلولهباران متقابل ایرانی‌ها با دقت صورت می‌گرفت. یکی از این گلوله‌ها به مقرلشکر اصابت کرد و پنج نفر از نیروهای اطلاعات عملیات و سرهنگ ستاد فلاحالدلیمی افسر رکن یکم طراح عملیات کشته شدند!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آمادگی نهایی


درآن اوضاع سخت برای آخرین بار گردان را از جهت آمادگی برای اجرای عملیاتبررسی کردم. اول سیستم مخابراتی و بی‌سیم‌ها را بازرسی کردم و به افراددستور دادم به بازدید سلاح‌های خود بپردازند و نقایص موجود را فوراً برطرفکنند.

تجهیزات و وسایل لازم برای پشتیبانی هم بررسی شد. همگی لباس رزم پوشیدند و کمربندها را محکم کردند.
تجهیزات انفرادی هر شخص به او تحویل شد. همه افرادکوله پشتی خود را مرتب کرده به پشت بستند. هشدارهای لازم به همه داده و بهفرماندهان گروهان ها دستورهای لازم ابلاغ شد. همچنین ماسک‌های ضدگاز رابازرسی و آماده کردند!
اماروحیات افراد چگونه بود؟ باید بگویم که روحیه سربازان بد نبود؛ اما خوب همنبود! افسران نیز با خیال ارتقای درجه و غارت اموال در عالمی دیگر سیرمی‌کردند!

سروان ستار ناصر و سروان فلاح عسبح با هم رقابتداشتند زیرا سروان ستار ناصر، عاشق نطامی‌گری بود و آن را تقدیس می‌کرد.وی در حالی که هنوز جوان بود آرزو داشت به سرعت ارتقای درجه پیدا کند وحاکم و فرمانده مطلق شود! اما من سعی داشتم دلهره و هراس و آشوب درونم راکه از ترس و وحشت سرچشمه گرفته بود پنهان سازم در حالی که افراد را به جلومی فرستادم خود در آخرین و امن‌ترین نقطه قرار گیرم!
با خودروهای نظامی به سوی منطقه کوت سواری درحرکت بودیم. سربازان آتش عملیات را که دیدند نگرانی به سراغشان آمد.

پنج نفر از آنها که نوجوان می نمودند از ماشین بیرونپریدند و قصد فرار از معرکه را داشتند که بلافاصله توسط جوخه اعدامتیرباران شدند و در خون خود غلتیدند. البته تیرباران آنها از جانب واحددستیگری و اعدام فراریان صورت پذیرفت و من هیچ نقشی در آن نداشتم!
تانک های سوخته و بعضا در حال عقب نشینی و افراددرگیر درعملیات را در راه خود می دیدیم. خدایا چه می‌دیدم؟ این یک نبردواقعی بود و ما وارد صحنه درگیری شده بودیم تانک‌های ما از روی اجسادقربانیان می گذشتند! فرمانده لشکر با من تماس گرفت و موقعیت ما را پرسیدگفتم‌ قربان ما اکنون در نزدیکی کوت سواری هستیم.
گفت: چه می گویی؟ این ادعا نمی‌تواند درست باشد! کوت سواری به اشغال دشمنان درآمده!
گفتم: قربان ما در موازات آنها هستیم.
همین که فهمیدم تیپ مستقر در منطقه به کلی منهدم شدهدنیا بر سرم خراب شد! در نزدیکی دریاچه ماهی خودروها متوقف شدند. نمیتوانستند جلو بروند. افراد را پیاده کردم. فرماندهان گروهانها را بسیارمتحیر و گیج دیدم. سروان عسبح مشروب خورده و مست بود!
گردان با رزمندگان اسلام درگیر شد. افرادم را ناتوان می‌دیدم. پس در کمین فراری‌ها نشستم.
برایمغیرممکن بود که بپذیرم شخصی مانند سروان ستار الناصر به اسارت ایرانی‌هاتن در هد. او مصرانه به دنبال کسب شهرت و ترقی بود و آرزوی ریاست وفرماندهی داشت.

اما به هر حال مجبور بودم بپذیرم.

با فرمانده لشکر تماس گرفتم و گفتم: سروان ستارالناصر فرمانده گروهان یکم خود را تسلیم ایرانی‌ها کرده و هم اکنون روی خطبی سیم من است!
فرمانده لشکر با قاطعیت گفت: کلیه خیانتکاران را اعدام می‌کنیم! بعد از درگیریها در این مورد تحقیقات لازم انجام خواهد شد.
ساعت دو نصف شب تاریکی و ظلمت، وحشت جبهه را مضاعفکرده بود. توپخانه ما مواضع ایرانی‌ها را به شدت می کوبید. در همین حالتیپ 68 و 66 نیروهای ویژه، ضد حمله گسترده‌ای آغاز کردند.
نیروهای احتیاط و پشتیبانی نیز وارد منطقه شدند وبرای اجرای عملیات ضد حمله به سازماندهی و هماهنگی پرداختند و خطی بهموازات منطقه نبرد ساختند
درگیری


دستور حرکت را صادر کردم. خودم در خودروی اول در جلوی ستون بودم. ساعت 4:230 بعدازظهر به منطقه دریاچه ماهی رسیدیم.
هنوز ایرانی‌ها به این منطقه پا گذاشته بودند. در همین لحظه فرماندهی لشکر با من تماس گرفت و گفت: فورا به عقب برگردید!
برگشتیم.در حال عقب نشینی پیشروی منظم و حساب شده ایرانی ها را می دیدیم. واقعاحیرت انگیز بود! مهندسی رزمی پیشرفته آنها هم نشان از درایت و هوشیاریداشت.

آنانوضع و شکل سنگرها و خاکریز‌های ما را پس از گرفتن تغییر می دادند و موقعیتنظامی جدیدی به محور می‌بخشیدند. لودرها و بلدوزرها پا به پای رزمندگاناسلام کار می‌کردند و در صدد تغییر نقشه منطقه بودند. در این حال ما مجبوربه عقب نشینی تاکتیکی بودیم!
شلمچهرا مانند منطقه‌ای پر از ارواح می دیدم. منطقه وحشتناکی شده بود بوی مرگ ونیستی می‌داد! فریادها و سر و صداهای مهیب انفجارها و حمله هواپیماها همترس و وحشت را مضاعف کرده بود.
احساسکردم چقدر بی ارزش هستم. یا بهتر بگویم همه ما بی ارزش شده و در برخورد بااین مصایب جایگاه کرامت انسانیمان را از دست داده بودیم.
ایرانیها با مشاهده ما آتش توپخانه خود را به سوی ما روانه کردند. هدایت آن آتشدقیق ما رابه خاک ذلت کشاند. ما سرگرم عقب نشینی خود بودیم و تکرشها درحال درو کردن و به خاک و خون کشیدن ما!
جوانان بسیجی و رزمندگان دلاور اسلام بی واهمه به سوی ما می آمدند.
خدایا چهره آنها را می بینم جوانانی با سن کم اما با رشادتی غیرقابل تصور که در کنار تانکها و زرهپوشها به سمتجلو می دویدند.
اگر با چشمم نمی دیدم نمی‌توانستم باور کنم افسران و سربازان ماهم با ترس و هراس مانند گله رمیده می گریختند.

باخواهش و التماس از ما می خواستند و فریاد می زدند که آنها را بر خودروسوار کنیم اما ظرفیت خودروها محدود بود و اجازه توقف هم نداشتیم. البتهجرأت توقف هم نداشتیم زیرا ما هم ثل آنها سعی در ترک آن مهلکه رعب انگیزداشتیم.

منبع : خبرگزاری فارس








 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فتح خرمشهر، لحظه اوج دفاع مقدس









فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است. خرمشهر شهر لاله هاي خونين است. خرمشهر را خدا آزاد كرد."

فتح خرمشهر (سوم خرداد 1361) در تاريخ جنگ ايران و عراقاز اهميت ويژه اي برخوردار است. خبر آزادي خرمشهر آن چنان شگفت آور بود كهدر سراسر ميهن اسلامي ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهرمردم ايران بسان خانواده اي بزرگ كه فرزند از دست رفته خود را باز يافتهاست اشكهاي شادي و شعف خود را نثار روح شهداي حماسه آفرين صحنه هايشورانگيز اين نبرد كردند. براي پي بردن به عظمت اين نبرد حماسي كافي استبدانيم كه نيروهاي م***** عراق پيش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما برايآزادي خرمشهر در اطلاعيه اي به نيروهاي خود دستور داده بودند كه دفاع ازخرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهاي عراق محسوب دارند.همچنين تجهيزات و امكانات دفاعي دشمن در اين منطقه نشان مي داد كه عراقخرمشهر را به عنوان نماد پيروزي خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته استبه هر قيمت، اين شهر را در تصرف نيروهاي خويش نگهدارد.

هنگامي كه مرحله اول و دوم عمليات بيت المقدس به پايانرسيد و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، راديوي رژيم بعثي، ميكوشيد در تبليغات كاذب خود، حضور نيروهاي عراق را در خرمشهر به رخ بكشد تاتوجيهي براي ترميم روحيه نيروهاي شكست خورده و رو به هزيمت عراق باشد. فتحخرمشهر در زماني كمتر از 24 ساعت، موجب شد كه بخش قابل توجهي از نيروهايمهاجم عراقي به اسارت نيروهاي جمهوري اسلامي ايران درآيند.

نبرد بزرگ، سرنوشت ساز و غرورآفرين بيت المقدس كه برايرها سازي خرمشهر از سلطه نيروهاي مهاجم عراقي انجام شد، از دهم ارديبهشتماه تا چهارم خرداد ما 1360 به طول انجاميد. اين نبرد حماسي علاوه برپايان بخشيدن به 19 ماه اشغال بخشي از حساس ترين مناطق خوزستان و آزادسازيخرمشهر، ضربه اي سهمگين و كمرشكن به توان رزمي و جنگ طلبي هاي دشمن مهاجموارد ساخت.

كوتاه سخن اينكه عمليات بيت المقدس به عنوان برجستهترين عمليات پدآفندي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در تاريخ نظامي 8سال دفاع مقدس ثبت شده است.

اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهيدان گذر كنيمو تاريخ نقش بسته بر سنگرها را مرور كنيم، خواهيم ديد كه مجموعه شهيدانسوم خرداد 1360 الگويي كوچك از ملت مقاوم ايران است كه چونان سپهري پرستاره مي درخشد. شاديهاي به ياد ماندني خودجوش و سراسري پس از آزادسازيخرمشهر نيز برگ ديگري از اين حماسه ملي بود و نشان داد كه مردم سراسراقطار و بلاد ايران اعم از آن كه هرگز خرمشهر را به چشم ديده باشند يا نهچگونه از شنيدن خبر اين پيروزي ساعتها به دست افشاني و پايكوبي پرداختندوهزيمت دشمن اشغالگر را از خاك ميهن جشن گرفتند.

سوم خرداد يك حماسه ملي است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهههاي دفاع نبود، نه حماسه آن پيروزي تحقق مي يافت و نه حماسه حضور مردم درجشن پس از پيروزي. لذا به حق مي توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گروپاسداشت حضور مردمي در همه صحنه هاست.


مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود كه مي تپيد و تا بودمظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادري بود كه فرزندان خويشرا زير بال و پر گرفته بود و در بي پناهي پناه داده بود و تا بود مظهرماندن و استقامت بود و آنگاه نيز كه خرمشهر به اشغال م*****ان در آمد ومدافعان ناگزير شدند كه به آن سوي شط خرمشهر كوچ كنند باز هم مسجد جامع،مظهر همه آن آرزوهايي بود كه جز در پازپس گيري شهر برآورده نمي شد. مسجدجامع، همه خرمشهر بود.

خرمشهر از همان آغاز، خونين شهر شده بود. خرمشهر خونينشهر شده بود تا طلعت حقيقت از افق غربت و مظلوميت رزم آوران و بسيجيانغرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر اين آفاق مي تواننگريست؟ آنان در غربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيكرهاشانزير شني تانكهاي شيطان تكه تكه شد و به آب و باد و خاك و آتش پيوست. اما…راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا درنمي يابند. گردش خون در رگهايزندگي شيرين است اما ريختن آن در پاي محبوب، شيرين تر است؛ و نگو شيرينتر، بگو بسيار بسيار شيرين تر است.

راز خون در آنجاست كه همه حيات به خون وابسته است. اگرخون يعني همه حيات… و از ترك اين وابستگي دشوارتر هيچ نيست پس، بيشترين ازآن كسي است كه دست به دشوارترين عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب خودرا به كسي مي بخشد كه اين راز را دريابد. آن كس كه لذت اين سوختن را چشيددر اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگي هيچ نمي يابد.

آنان را كه از مرگ مي ترسند از كربلا مي رانند. مردانمرد، جنگاوران عرصه جهادند كه راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه آتشجسته اند. آنان ترس را مغلوب كرده اند تا فتوت آشكار شود و راه فنا را بهآنان بياموزد.

آنان را كه از مرگ مي ترسند از كربلا مي رانند. وقتي كهكار آن همه دشوار شد كه ماندن در خرمشهر معناي شهادت گرفت، هنگام آن بودكه شبي عاشورايي برپا شود و كربلائيان پاي در آزموني دشوار بگذارند…

كربلا مستقر عشاق است و شهيد سيد محمد علي جهان آراچنين كرد تا جز شايستگان كسي در آن استقرار نيابد. شايستگان، آنانند كهقلبشان را عشق تا آنجا آكنده است كه ترس از مرگ، جايي براي ماندن ندارد.شايستگان جاودانند؛ حكمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بي انتهاي نور نور كهپرتوي از آن همه كهكشانهاي آسمان دوم را روشني بخشيده است.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]عملیات ازاد سازی خرمشهر[/h]
درزمان سلطنت محمدشاه قاجار در محل تلاقي دو رودخانه اروند و کارون- انتهايجنوب غربي استان خوزستان فعلي- شهري پا به عرصه وجود گذاشت که محمرهناميده شد.

اين شهر بندري، در طول تاريخ کوتاه خود بارها به اشغال در آمد.

پس از جنگ جهاني دوم، همواره بين ايران و عراق بر سر خرمشهر و به ويژهاروند رود درگيري سياسي وجود داشت، اين شهر کوچک مرزي 6500 کيلومتر مربعمساحت دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندر ماهشهر، از جنوب بهآبادان و از غرب به مرز ايران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاباسلامي در سال 1357 ه.ش حدود 220 هزار نفر جمعيت داشته است.

صدام حسين رييس جمهور عراق، از همان ماه هاي ابتدايي تولد جمهوري اسلاميايران دست به تحرکاتي عليه ايران زد و در حقيقت جنگ اعلان شده اي را آغازکرد. او با توسل به افراد خود فروخته ضد انقلاب بمب گذاري و کشتار مردم بيدفاع خوزستان را در پيش گرفت. از مهر 1358 ه. ش تا شهر يور 1359 ه.ش کهجنگ رسماً آغاز شد، بيش از 20بار مردم بي دفاع خرمشهر، طعم تلخ بمب گذاريو کشتار بي رحمانه را چشيدند.

غروب روز 31 شهريور، از شدت گلوله هايي که بر سر خرمشهر مي ريخت کاسته شدهبود. گويي دشمن نفسي تازه مي کرد تا دوباره کشتار مردم را از سر بگيرد. تاآن ساعت ده ها تن از مردم بي د فاع کشته و صدها نفر مجروح شده بودند.بيمارستان ها مملو از مجروحين بود.

برخي از مردم، هر آنچه از ملزومات زندگي مي توانستند، بر مي داشتند و حتيبا پاي پياده به سوي اهواز و ديگر شهرهاي مجاور روانه مي شدند.

محمد جهان آرا، فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر دستور داده بود تا همهپاسداران شهر در مقر سپاه جمع شوند. آنها در سالن غذاخوري مقر سپاه دور همجمع شدند. جهان آرا لب به سخن گشود:

- بچه ها، تمام تعليماتي که ديده ايم براي چنين روزي بوده است.

پس از اين سخنان نيروهاي داوطلب روانه مرز شدند.

دو تيپ 26 و 6 زرهي عراق از سوي شلمچه به سوي جاده خرمشهر- اهواز در حرکتبود. پاسگاه ها شلمچه، حدود و خين زير آتش بود. مهمات و اسلحه مدافعين شهراندک بود. در سومين روز تهاجم عراقي ها پس از سقوط دژ مرکزي، از دو محورجاده شلمچه به پل نو و نهر عرايض، به سوي خرمشهر حرکت کردند تا جادهخرمشهر اهواز را اشغال کنند.

صبح چهارمين روز، تانک ها با آرايش هلالي شروع به پيشروي کردند، ايراني هابه موشک انداز آر، پي، جي هفت به جان تانک ها افتادند. در روزهاي پنجم،ششم و هفتم *****، دشمن موفقيت ها دندان گيري به دست نياورد. به همين خاطرفرمانده هان تيپ 33 عراق در هشتم مهر، قبل از طلوع آفتاب جلسه اي تشکيلدادند. در اين جلسه، بندر خرمشهر به عنوان محل پيشروي تعيين شد.

با طلوع خورشيد نبرد نابرابري در بندر آغاز شد. شصت کماندوي عراقي به داخلبندر نفوذ کردند. نيروهاي مدافع با اين که هشت نفرشان شهيد شده بود، دشمنرا به عقب راندند. روز دهم مهر جنگ تن و تانک در دروازه هاي ورودي خرمشهردر گرفت.

در اين روز بچه هاي آغازجاري در محور بندر مقاومت کردند. مدافعين شهر، آنروز 9 تانک، 3 خودروي حامل توپ 106 را منهدم کردند يا به غنيمت گرفتند. پساز اين مقاومت بود که نيروها به عقب بازگشتند تا دمي بياسايند. آسايشگاهآنان مدرسه «دريا بدرسايي» بود. شام خوردند و در حياط، مدرسه دراز کشيدند.تا اين که آرام آرام خواب شان برد. ساعت حدود ده شب بود که کسي وارد مدرسهشد. محمد نوراني را صدا زد و گفت:

- در بندر هيچ کس نيست. خودت را برسان آنجا.

نوراني دلش نيامد بچه ها را بيدار کند. بيرون رفت تا شايد کسان ديگري رابراي مقاومت در بندر بيابد. ناگهان صداي انفجار مهيبي به گوش رسيد. ستونپنجم گزارش مدرسه را به دشمن داده بود. گلوله توپي وسط بچه هاي خسته اي کهبه خواب رفته بودند، فرود آمد. چهار نفر در دم شهيد شدند و عده ديگريمجروح و بيهوش و بعضي با موج انفجار به اطراف پرت شدند.

عراقي ها تا 19 مهر همچنان در دروازه هاي شهر و حوالي آن متوقف شدند. 23مهر ماه براي خرمشهر روز سرنوشت سازي بود.خبرهايي که از پيشروي دشمن ميرسيد، نشان از قريب الوقوع بودن سقوط شهر مي داد. از مقاومت مدافعين بندرو پليس راه کاسته شد و پادگان دژ به طور کامل سقوط کرد.

نيروهاي دشمن با پيشروي در عمق شهر و در خيابان فردوسي به مسجد جامع نزديکشدند. در روز 29 مهر، عراقي ها طرحي را به اجرا درآوردند تا تصرف پلي کهخرمشهر را به آبادان متصل مي کرد، شهر را به جنگ در آورند.

در اولين دقايق بامداد 2 آبان ماه طرح هجوم نهايي به اجرا درآمد. سي تاچهل نفر از مدافعين شهر در مقابل انبوه سربازان عراقي مقاومت مي کردند.لحظه به لحظه از تعدادشان کاسته مي شد. جهان آرا تعدادي را که در نقطهديگر جنگيده و براي استراحت به مقر برگشته بودند، به خيابان فرا خواند. اوبا بي سيم به آنها گفت:

- بچه ها بياييد که شهر دارد سقوط مي کند.

اما تعداد نيروهاي مهاجم بيش از آن بود که توان مقاومت داشته باشند. 25سرباز و افسر پادگان دژ تا پاي جان در اين خيابان ايستادگي کردند اما تمامآنها به شهادت رسيدند يا به اسارت درآمدند.

دشمن با به کارگيري 5 گردان خود را به ساختمان فرمانداري رساند و بر پلخرمشهر مسلط شد. اوايل شب، ساختمان فرمانداري به محاصره نيروهاي ايراني درآمد. اواخر شب، عراقي ها يورش سنگيني را دوباره آغاز کردند و ساختمانفرمانداري را بازپس گرفتند.

حالا دشمن قصد تصرف آخرين نقطه اميد شهر را داشت. آنها خود را به مسجدجامع نزديک کردند. روز سوم آبان دشمن به نزديکي هاي مسجد جامع رسيد. شهردر آستانه سقوط کامل بود فرماندهان ارتشي دستور عقب نشيني دادند.

بچه هاي خرمشهري حاضر به تخليه شهر نبودند. پل در تسلط کامل عراقي ها بود.بچه هاي خرمشهري در خيابان 45 متري که به فلکه فرمانداري مي رسيد، سنگرگرفته بودند و آخرين گلوله هاي خود را شليک مي کردند.

شب مقاومت ها فروکش کرد و دشمن بر شهر مسلط شد. چند نفر که باقي ماندهبودند به گشت و گذار در شهر پرداختند تا کسي در شهر به جا نماند. آنهابراي آخرين بار سراغ مسجد جامع رفتند. در و ديوار آن را بوسيدند و با مسجدوداع کردند. تنها راه خروج از شهر، راه باريکي از زير پل بود. يکي از بچههاي خرمشهري با تيربار مواضع دشمن را هدف قرارداد تا شايد از حجم آتش آنهابکاهد و بقيه از زير پل عبور بگذرند و شهر را ترک کنند. او آنقدر مقاومتکرد تا همه از زير پل عبور کردند و دست آخر خود به شهادت رسيد. ساعت دهصبح چهارم آبان ماه شهر سقوط کرد. در آن سوي کارون، بغض يکي از بچه هاترکيد و بر لب رودخانه ايستاد و رو به شهرش فرياد کشيد:

- خرمشهر صداي مرا مي شنوي؟ خرمشهر، به بعثي ها بگو ما برمي گرديم! آزادتخواهيم کرد. ترس از هجوم چتر بازارها، دشمن را واداشت تا خودروهاي اسقاطيرا به حال ايستاده درآورد و در نقاط بسياري تيرآهن نصب کنند تا مانع ازفرود چتر بازها شود.

در آن ساعتي که «ارتشبد صدام حسين!» مست و ديوانه فرماندهان ارتش از همگسيخته اش را در صبح روز سوم خرداد سا ل1361- درست 575 روز پس از تصرفخرمشهر- زير شلاق ناسزا و فحش گرفته بود، صداي بي سيم در قرارگاه کربلابرخاست جواني بود با لهجه اصفهاني که علي صياد شيرازي را کار داشت. او باکد و رمز به فرماندهي قرارگاه کربلا گفت که مي تواند با نيروهايش که 70نفربيشتر نبودند خط عراق را ب***د و وارد خرمشهر شود. اين جوان، حسين خرازيفرمانده 25 ساله تيپ 14 امام حسين(ع) بود. گرما در راه بود. به همين خاطر،فرماندهان يگان هاي سپاه و ارتش، شبانه روز به طراحي حمله پرداختند تا هرچه زودتر عمليات آغاز شود. در پايان دو هفته، قرارگاه کربلا اهداف عملياترا چنين اعلام کرد:

اهداف:

1- انهدام نيروهاي دشمن حداقل با استعداد بيش از 2 لشگر

2- آزادسازي خرمشهر و هويزه و پادگان حميد

3-آزدسازي حدود 6000 کيلومتر مربع از سرزمين هاي اسلامي با بيرون راندن نيروهاي دشمن.

پس از جلسه هاي مختلف و بحث و بررسي و تبادل نظر بين فرماندهان سپاه وارتش عبور از رودخانه کارون بهترين شيوه غافلگيري انتخاب شد. پس از کاملشدن طراحي عمليات، سه قرارگاه قدس، فتح و نصر تشکيل شدند و قرارگاه مرکزيکربلا فرماندهي کل عمليات را به عهده گرفت.

تصوير کلي طرح عمليات چنين شد، از جبهه راست قرارگاه قدس، جبهه ميانيقرارگاه فتح و در جبهه چپ قرارگاه نصر بايد به دشمن حمله مي کردند.

پس از بحث هاي فراوان، قرار شد عبور از رودخانه کارون و ايجاد جبهه گستردهو حمله وسيع به عنوان طرح عمليات به يگان هاي مختلف اعلام شود.

24 ساعت قبل از عمليات، در هشتم ارديبهشت، مسوول اطلاعات قرارگاه کربلا در جلسه اي آخرين وضعيت دشمن را چنين بر شمرد:

در طول دو هفته، دو تيپ زرهي و يک تيپ پياده از پايين آب گرفتگي در طول2هفته، دو تيپ زرهي و يک تيپ پياده از پايين آب گرفتگي تا شمال خرمشهرآرايش گرفته است.

فرماندهان تصميم گرفتند که ظرف 48 ساعت بر روي رودخانه کارون پل احداثکنند و عمليات آغاز شود. اگر دشمن تحرکات خود را شدت مي بخشيد و تجمعنيروهاي خود را گسترش مي داد، قطعاً عمليات با شکست رو به رو مي شد.

در همين ايام مردم فلسطين مورد يورش رژيم صهيونيستي قرار گرفته بودند. بههمين خاطر، فرماندهي قرارگاه کربلا نام «الي بيت المقدس» را براي عملياتبرگزيد.

به سبب هم زماني عمليات با ميلاد حضرت اميرالمومنان(ع) رمز عمليات « علي بن ابيطالب(ع» در نظر گرفته شد.

نهم ارديبهشت 1361، 30دقيقه پس از ساعت 24 ناگهان صداي فرماندهي قرارگاه کربلا در بي سيم تمام يگان ها طنين انداخت:

«بسم الله الرحمن الرحيم، اذا جاء نصرالله و الفتح و رايت ناس... از قرارگاه مرکزي به کليه يگان ها... يا علي بن ابي طالب، يا علي بن ...»

يگان هاي عملياتي با شنيدن صداي محسن رضايي و سرهنگ علي صياد شيرازي به سوي اهداف تعيين شده يورش بردند.

روز اول که به پايان رسيد نيروهاي ايراني، زميني به مساحت 800 کيلومترمربع را در غرب رودخانه کارون به تصرف درآورده بودند. همين ماجرا کافي بودتا تعادل دشمن را بر هم زند.

قبل از عمليات، عراقي ها از يورش رزمندگان خبر داشتند اما پيش بيني نميکردند که آن ها بتوانند از رودخانه عبور کنند، بلکه مي پنداشتند از محورشمالي مورد حمله قرار بگيرند.

تا روز 16 ارديبهشت که 5 روز از عمليات مي گذشت، نيروهاي ايراني به ترميمرخنه ها و ايجاد جبهه اي واحد در مقابل عراق پرداختند. حسين باقري(افشردي) فرمانده قرارگاه نصر بعدها در مصاحبه اي درباره مرحله اول عملياتگفت:

برادران رزمنده ما توانستند آن شب (شب اول) در دل تاريکي با شناسايي هايدقيق که قبلاً انجام داده بودند، حتي از جاده آسفالت اهواز- خرمشهر هم ردبشوند.

ساعت 30/11 دقيقه شب 16 ارديبهشت، مرحله دوم عمليات آغاز شد نيروهايقرارگاه فتح (جبهه مياني) با يک خيزجانانه خود را به دژمرزي رساندند.

در اين مرحله رزمندگان ايراني به مرز بين المللي رسيدند و محاصره خرمشهررا شدت بخشيدند تا جايي که دشمن شروع به تخليه تدريجي نيروها يش کرد.

از سوي ديگر دشمن از هويزه، پادگان حميد و حومه اهواز عقب نشستند و جاده اهواز- خرمشهر آزاد شد.

با اين که نيروهاي ايراني 9 روز بي امان جنگيده بودند، مرحله بعدي در ساعت 10 شب نوزدهم ارديبهشت آغاز شد.

مرحله سوم عمليات با هدف آزادسازي خرمشهر توسط نيروهاي دو قرارگاه نصر و فتح آغاز شد.

مرحله سوم عمليات با هدف آزادسازي خرمشهر توسط نيروهاي دو قرارگاه نصر و فتح آغاز شد.

روز 20 ارديبهشت نيروهاي ايران کاري از پيش نبردند و تنها در 3 کيلومتري خرمشهر مستقر شدند.

علي صياد شيرازي و محسن رضايي دقايقي را در اتاق جنگ قرارگاه کربلا تنهاشدند. صياد گفت: اگر خرمشهر را محاصره کنيم، در گام بعدي، پس از آنکهگردان ها به بازسازي خود پرداختند، مي توانيم آن را تصرف کنيم.

محسن رضايي حرف او را تاييد کرد. اما چگونه بايد شهر محاصره مي شد؟ تنهاراه محلي بود بين شلمچه و خرمشهر که دشمن تمام توانش را به کار گرفته بودتا از آنجا با نيروهاي ايراني مقابله کند.

شامگاه يکشنبه اول خرداد 1361 با رمز يا محمد بن عبدالله (ص) مرحله چهارمعمليات آغاز شد يگان هاي قرارگاه فتح پس از درگيري با دشمن و پيشروي موفقشدند خود را به پليس راه خرمشهر برسانند. نيروهاي قرارگاه فجر نيز پل نورا تصرف و به سوي اروند پيشروي کردند. نيروهاي قرارگاه نصر نيز در امتدادمرز، ضمن پيشروي و پاکسازي منطقه به سوي جنوب به حرکت در آمدند.

حالا خرمشهر به محاصره درآمده بود. با طلوع خورشيد روز دوم خرداد حلقه محاصره تنگ تر شد.

بعد حسين خرازي از پشت بي سيم به قرارگاه اعلام کرد که ما در حال پيشرويهستيم و تعداد عراقي هايي که به نشانه تسليم دست روي سرگذاشته اند، بيشمار است.

هليکوپتر هوا نيروز ارتش برخاست تا گزارش کاملي از وضعيت شهر به فرماندهي قرارگاه اعلام کند. خلبان فرياد مي زد:

تا چشم کار مي کند توي خيابان ها و کوچه هاي خرمشهر، عراقي ها صف بسته اند و دست ها بر سر منتظر اسارت اند!

ساعتي از ظهر نگذشته، موعد پيروزي فرا رسيد. 575 روز بود که خرمشهر درچنگال دشمن اسير بود. حالا وقت آزادي بود. نيروهاي ايراني ساعت 13 واردشهر شدند.

ساعت 14 خبر آزادي خرمشهر مردم سراسر ايران را به خيابان ها کشاند.

اما در خرمشهر رزمندگان خود را به مسجد جامع رساندند تا نمازشکر بر جاي بياورند.

در گوشه اي بهروز مرادي (خرمشهر سبزه رويي که در آن 34 روز مقاومت در کنار يارانش از شهر دفاع کرده بود، بر روي تابلويي نوشت:

خرمشهر جمعيت 36 ميليون نفر.

تا شامگاه روز سوم خرداد، شهر پاکسازي شد. مردم ايران آن روز ساعت ها درخيابان ها و کوچه ها به شادي و سرور پرداختند. بودند کساني که اشک شوق ميريختند و بازگشت اين پاره تن وطن را به يکديگر تبريک مي گفتند.

در کنار اين همه شادي و سرور، پيام امام (ره) خسته نباشيد دلچسبي بود بههمه آنهايي که 23 روز مردانه جنگيده بودند تا خرمشهر را آزاد کنند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]*.*.ويژه نامه فتح خرمشهر.*.*. اشعار در مورد خرمشهر آه اي شهيد...[/h]



تشنه ام چرا كسي آبم نمي دهد
در پاسخ سوال؛ جوابم نمي دهد
اين روزها عجيب گرفتار و خسته ام
تسليم روزهاي پس از اين نشسته ام
چون طفل در رحم؛ به كناري خزيده ام
زانوي غم گرفته و خلوت گزيده ام
چشمي مرا دوباره رصد مي نمود كاش
دستي مرا دوباره مدد مي نمود كاش
آنكه مرا به سنگ محك مي زند كجاست؟
جائي كه خون به خاك؛ شتك مي زند كجاست؟
يادش بخير پشت همين روزهاي سرد
خورشيد بود همنفس مردهاي مرد
جائي كه مرگ بوسه به دستان عشق زد
دلتنگ بود و بر صف مستان عشق زد
جائي كه سيب از سر هر شاخه مي چكيد
(امن يجيب) از سر هر شاخه مي چكيد
جائي كه خاك بوي گل ياس مي گرفت
هر تشنه آب از كف عباس(ع) مي رفت
جائي كه عشق بود؛ طرب بود؛ ناز بود
درهايآسمان خدا باز باز بود
از هر قبيله مرد به صحرا بسيج شد
در انتقام سيلي زهرا(س(بسيج شد
انگورها كه بر سرهر خوشه سوختند
در آرزوي مرقد شش گوشه سوختند
جائي كه هر گلوله به گل استعاره بود
بالاي دست ها جسدي پاره پاره بود
جائي كه انعكاس خدا بود هشت سال
خورشيد در حوالي ما بود هشت سال
جائي كه در وجب وجبش خون جوانه زد
هر كس پريد بال و پري عاشقانه زد
ما غبطه مي خوريم به حال پرنده ها
بر طالع بلند و زلال پرنده ها
پروازشان عروج مسيحاست از زمين
پرواز تاب ه اوج؛ چه زيباست از زمين!
من مانده ام كه وقت تلف مي كنم هنوز
افسوس ميل آب و علف مي كنم هنوز
من مانده اكه بال پريدن نداشتم
هر چند پا به عرصه هيجا گذاشتم
من مانده ام كه مهر سعادت نخورده ام
يك قطره از شراب شهادت نخورده ام
آه اي شهيد قسمت ما بود سوختن
بر خاك ماندن و به هوا چشم دوختن
تو جاودانه اي و من از ياد مي روم
گيسو پريش كرده و درباد مي رود
انگشت باد زلف مرا تاب ميدهد
بر تيغ غيرتم؛ چه عجب! آب مي دهد
دژخيم خاك پاك وطن را نشانه رفت
پيشاني برادر من را نشانه رفت
يا للعجب! شغال دم شير را گرفت
جرات نمود و قبضه شمشير را گرفت
تاريخ را ورق زد و قرآن به نيزه شد
آتش نصيب دامن پاك هويزه شد
(اي بي خبر بكوش كه صاحب خبر شوي)
اي شام تيره كاش كه امشب سحر شوي
وقتي كه باغ دستخوش زاغ و كركس است
از خواب؛ چشم باز كن آسودگي بس است
بايد كه از چراغ خطر نيز بگذريم
از تن كه هيچ؛ بلكه ز سر نيز بگذريم
ما چشم هاي درآمده از كاسه ديده ايم
در بين ابروان؛ رد قناسه ديده ايم
يادش به خير موسم فتح الفتوح بود
بر موج مي زديم و جلودار نوح بود
دل تا هواي (كرخه) و (اروند) و (هور) كرد
از پشت شيشه خاطره ها را مرور كرد
نزديك جاده تابلوي شهر عشق بود
در دوردست غلغله نهر عشق بود
يادش به خير معركه عام و خاص بود
سكوي عرش؛ ساحل (ام الرصاص) بود
از (عين خوش)؛ (رقابيه) از (شوش دانيال)
حسرت به جاي مانده فقط؛ ... مرغ دل بنال
شب هاي حمله باز نمي گردد؛ آه آه
پرچم به اهتزاز نمي گردد؛ آه آه
آه اي شهيد مي شنوي ناله مرا؟
اشعار ـ نه ـ كه آلت قتاله مرا؟!
آه اي شهيد قسمت من در زمين نبود
باشد رفيق! رسم جوانمردي اين نبود
قول و قرارمان چه شد اي آسماني ام
فرجام كارمان چه شد اي آسماني ام
دست مرا بگير؛ كه بيمار و خسته ام
دست مرا بگير؛ برادر... شكسته ام
ديروز؛ آب بر عطش خشم خود زدم
امروز؛ خار در وسط چشم خود زدم
جز چشم؛ استخوان به گلو نيز مانده است
آه اي بهار؛ رفتي و پاييز مانده است
ساقي بريز جام مي هشت ساله را
چرخي بزن؛ دوباره بچرخان پياله را
ما با شميم نرگس موعود زنده ايم
با عطر سيب و سوختن عود زنده ايم
پاييز را در آرزوي عيد سر كنيم
چشم انتظار حضرت خورشيد سر كنيم
آقا بيا به جان خودت؛ دير مي شود!
اين بغض هاي كهنه گلوگير مي شود
دل گشت بي قرار تو يا(صاحب الزمان)
هستم در انتظار تو يا (صاحب الزمان(

محمد زمان گلدسته
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]*.*.ويژه نامه فتح خرمشهر.*.*. خرمشهر را خدا آزاد كرد ...[/h]


شهر"خرمشهر" پس از گذشت بیست ماه از آغاز جنگ تحمیلی همچنان در چنگ مزدورانبعثی قرار داشت. دشمن استحكامات و موانع پیشرفته را احداث و 36 هزار نفراز نیروهای خود را در خطوط پدافندی پیچیده ای متمركز و مستقر كرده بود.گذر از چنین خط مرگباری به یك معجزه و كار خدایی شبیه بود... . در نخستیندقایق دهم اردیبهشت ماه سال 1361،كه مصادف با سیزدهم رجب بود،نیروهای سپاهپاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی حمله گسترده ای را با ناممبارك "یا علی بن ابی طالب(ع)" آغاز كردند و سرانجام پس از چهار مرحلهعملیات تهاجمی در منطقه ای به وسعت 6000 كیلومتر مربع در تاریخ سومخردادماه سال 1361 خرمشهر عزیز پس از 575 روز اشغال و ویران شدن خانه ها واماكن عمومی و دولتی آزاد و پاكسازی شد و به آغوش میهن اسلامی بازگشت. دراین عملیات، كه به "بیت المقدس" نامیده شد، 16 هزار و پانصد نفر ازم*****ان كشته و زخمی و 19 هزار نفر اسیر شدند. 40 فروند هواپیما، 285دستگاه تانك و نفربر، 500 دستگاه خودرو و ده ها قبضه توپ سبك و سنگین ازدشمن منهدم شد و 105 دستگاه نفر بر و تانك، ده ها انبار مهمات، صدهادستگاه خودروی سبك و سنگین، 18 قبضه توپ 130 میلیمتری و هزاران قبضه سلاحانفرادی و ... به دست رزمندگان اسلام افتاد. در این عملیات همچنین 180كیلومتر از مناطق مرزی و 5038 كیلومتر مربع از مناطق اشغالی آزاد شد. ...سرگرد "كامل جابر" از افسران ستاد سوم ارتش عراق می گوید:"پس از باز پسگیری خرمشهر توسط ایرانی ها، صدام فرماندهان سپاه سوم را در روز 27 مه1982 برای اعطای نشان شجاعت به كاخ ریاست جمهوری در بغداد فراخواند. صدامپس از اعطای نشان به فرماندهانی كه با دست خالی از جبهه خرمشهر بازگشتهبودند، طی مراسمی در حضور خبرنگاران پس از پایان مراسم و بیرون كردنخبرنگاران خطاب به این فرماندهان گفت:"من از مقاومت شما در "محمره"(خرمشهر) راضی نیستم. اعطای این مدالها به شما، صرفاً اقدامی برای تسكینافكار عمومی است.
آرزو می كردم در بندر محمره كشته می شدید، ولی عقب نشینی نمی كردید، آیاشما واقعاً لیاقت دریافت نشان شجاعت را دارید:نه، اصلاً ندارید. وجدان منآرام نمی گیرد، مگر وقتی كه سرهای له شده شما را زیر شنی تانكها ببینم."در این هنگام سرتیپ ستاد "ساجت الدلیمی" لب باز كرد و گفت:"قربان،ببخشید... " اما صدام در حالی كه از فرط خشم دندان روی دندان می فشرد،نگاه تندی به او كرد و گفت:"ساكت باش بی شعور، ساكت باش ترسو، همه شماهاترسو هستید، همه شماها مستحق اعدام هستید، چرا علیه ایرانی ها از سلاحشیمیایی استفاده نكردید." یكی از افسران در پاسخ به او گفت:"قربان، در اینصورت گازهای شیمیایی به خاطر نزدیكی خطوط ما و ایرانی ها روی سربازان ماهم تأثیر می گذاشت." صدام بلافاصله جواب داد:"سربازان تو بمیرند، مهمنیست. مهم این بود كه محمره در دست ما باقی بماند. ای حقیر... " وقتیسرتیپ ستاد "نبیل الربیعی" خواست شروع به صحبت كند، صدام كفش خود را ازپای درآورد و به طرف صورت آن سرتیپ پرتاب كرد و با لحنی كه نفرت و تحقیراز آن می بارید، گفت:"من در مقابل خودم، حتی یك مرد در اینجا نمی بینم،هنگام خروج از سالن كاخ، بعضی از فرماندهان گریه می كردند. آخر در آنجلسه، صدام برای سومین بار به صورتشان تف انداخته بود.
منبع:روزنامه قدس
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.*.*.ويژه نامه فتح خرمشهر.*.*. ناگفته هاى فتح خرمشهر




ناگفته هاى فتح خرمشهر در گفتگو با سرلشگرپاسدارغلامعلى رشيد
پيشاز انقلاب در صف مبارزان مسلح گلوله و باروت را تجربه كرد، پس بى جهت نبودكه در سال ۱۳۵۹ و در آيينه ۲۵سالگى جانشين فرماندهى و چندى بعد فرماندهعمليات جنوب شد. بى سيم چى ها و گردونه بى سيم ها، عمليات طريق القدس رابا صداى او به خاطر مى آورند، آنگاه كه حنجره اش از رمز «يا حسين(ع)» پر وخالى مى شد. عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر ، ثمره انديشه سه آهنين مردبود. شهيد حسن باقرى فرمانده قرارگاه نصر، رحيم صفوى فرمانده قرارگاه فجرو غلامعلى رشيد فرمانده قرارگاه فتح.طراحى مؤثر عملياتهاى والفجر،۸كربلاى،۵ والفجر۱۰ و… نشان هاى جاويدى است بردوش اين سردار بى نشان وامروز و در آستانه سالگشت فتح خرمشهر، سرلشگر غلامعلى رشيدجانشين ستاد كلنيروهاى مسلح رو در روى شماست.
قبلاز آن كه بخواهيم درباره چگونگى عمليات فتح خرمشهر صحبت كنيم، بعضى اوقاتابهاماتى مطرح مى شود و به توانمندى و حضور نيروهاى جوان در عرصه فرماندهىدفاع مقدس به ديده ترديد نگاه مى شود. از آنجايى كه جنابعالى يكى از همينژنرالهاى جوان محسوب مى شويد، در اين باره توضيح دهيد؟
يكىاز ويژگى هاى عصر انقلاب اسلامى و رهبرى امام خمينى(ره) وجود چهره هاىجوان خصوصاً در عرصه هاى دفاعى ـ امنيتى است كه قهرمانان ملى شمرده مىشوند. خداوند بزرگ به ايران اسلامى همواره اين لطف خفيه را داشته است كهبه اين كشور، چهره هاى درخشانى بخشيده است كه غالباً در جوانى منشأ تحولبوده اند؛ افرادى همچون سهروردى فيلسوف بزرگ شرق و عالم اسلام و صاحب حكمتاشراق، ابن سينا كه غالب آثار او در جوانى تصنيف شده است، ملاصدرا، شهيدمطهرى، دكتر شريعتى و از همه مهمتر حضرت امام (ره) كه اعجوبه قرن بود و درجوانى آثار اعجاب انگيزى نگاشته است.
دردوران پيروزى انقلاب اسلامى كه امام(ره) در آستانه هشتاد سالگى بودند،اعتماد بى نظيرى به جوانان داشتند و جوانى ۲۷ساله به نام محسن رضايى را بهفرماندهى سپاه يكصد هزار نفرى منصوب كردند. اين فرمانده جوان، با ده سالتجربه قبل و بعد از انقلاب، سپاه را در اندك زمانى با درايت و شجاعت چنانفرماندهى كرد كه ارتش دشمن را با وجود ژنرالهاى مسن بارها شكست داد. چرابرخى از دوستان از اين كه اين نيروهاى جوان، ژنرالها يا سرداران و اميرانجوان ناميده مى شوند، اظهار تعجب مى كنند و آشفته مى شوند؟ حقيقت اين استكه همين فرماندهان جوان (خواه سپاهى و خواه ارتشى)بودند كه جرأت سنت شكنىو ابتكار و خلاقيت و طرد تفكرات وارداتى آمريكايى را داشتند.شهيد صياد نيزيك افسر جوان بود و در ۳۶سالگى فرمانده نيروى زمينى بود و اميرحسنى سعدىنيز در زمان جنگ و در سمت فرماندهى لشگر يك افسر جوان بود. چرا مى خواهيماين حقيقت را انكار كنيم؟ برادران ارتشى هم همين اعتقاد را دارند كه اوجپيروزى رزمندگان اسلام با روى كار آمدن فرماندهان جوان و انقلابى از سالدوم جنگ در رأس سپاه و يگانهاى ارتش تحقق يافت.
درآستانه سوم خرداد و سالروز عمليات بيت المقدس قرارداريم، تحليل شما از اينعمليات چيست و آيا شيوه مديريت فتح خرمشهر مى تواند مشكل گشاى معضلات كشورباشد؟
فتحخرمشهر در روند تحولات جنگ تحميلى، نمادو مظهر مقاومت سرسختانه ملت ايرانو پيروزى بردشمن م***** عراقى است. خرمشهر با مقاومت به آزادى رسيد و بهيك حماسه فرازمانى و فرامكانى بدل شد. ما براساس الگوى مقاومت در خرمشهر ،جنگ جديدى را با دشمن پى ريزى كرديم و با اعتماد به نقش حاصل از آن درعرصه هاى سياسى ـ اجتماعى و امنيتى وارد عمل شديم. رزمندگان شجاع ما بامقاومت درخرمشهر، جنگ تحميلى را به شكست تحميلى براى دشمن تبديل كردند.فتح خرمشهر بيانگر يك دكترين و استراتژى نظامى جديد و آغاز گر روش جديد درمديريت كشور در عرصه دفاعى ـ امنيتى بود كه بايد آن را شناخت و به عنوانيك الگوى موفق، در حل معضلات اساسى كشور مخصوصاً در بحرانها از آن استفادهكرد. به عنوان مثال شهيد حسن باقرى كه جوانى ۲۵ساله بود و فرماندهى عمليات جنوب را برعهده داشت.


از نقش شهيد باقرى در طرح ريزى عمليات فتح خرمشهر بگوييد؟

شهيدحسن باقرى يكى از فرماندهان جوان پرورش يافته در مكتب امام خمينى(ره) بودو شايستگى هاى اخلاقى بى نظير و انديشه دفاعى والايى داشت كه در حياتكوتاه اما پربركتش در دفاع مقدس منشأ تحولات بزرگى در سازمان رزم سپاه وايجاد و توسعه اطلاعات و عمليات رزمى سپاه بود.
شهيدباقرى يك سال تمام روى زمين و دشمن كار مستمر كرده بود و اساساً بنيانگذاراطلاعات رزمى سپاه بود و زمين و دشمن را به خوبى مى شناخت از اين رو، يكىاز بهترين نظريه پردازان و طراحان عملياتها بود. شهيد باقرى از سال دومجنگ نيز در هريك از سه عمليات قبلى ثامن الائمه، طريق القدس و فتح المبين،شخصاً مسؤوليت فرماندهى در قرارگاههاى مشترك را برعهده داشت. وى در عملياتفتح المبين به عنوان فرمانده قرارگاه نصرازسوى سپاه، بيشترين سهم را دردستيابى به اهداف مهم و استراتژيك در كل منطقه غرب كرخه داشت.
برادرمحسن رضايى ـ فرمانده سابق كل سپاه ـ بارها در خاطرات و كلاسهاى درس تجزيهو تحليل جنگ گفته است: «شهيد حسن باقرى را كه يكى از سه نفر عضو اصلى گروهطرح ريزى سپاه بود، به دليل شناخت زمين و دشمن، قبل از عمليات فتح المبينبه سراغ منطقه عملياتى بيت المقدس در حاشيه شرق كارون فرستادم و با توجهبه مباحث قبلى، به هنگام مقدمات طرح ريزى، به او دستور دادم مسأله عبور ازرودخانه كارون را با هدف رسيدن و تصرف جاده اهواز ـ خرمشهر عميقاً بررسىكند و متكى بر اطلاعات شهيد باقرى از زمين و نحوه استقرار دشمن بينرودخانه، اين راهكار را تنظيم كند.» به هر حال شهيد حسن باقرى اقدام بهاين كار مى كند و با توجه به اين كه قبلاً در اين زمينه بحثى صورت گرفتهبود و شهيد باقرى به همراه اينجانب بررسى هايى انجام داده بود، كاملاًآمادگى تعقيب امر در ابعادوسيع وجود داشت. مسأله قبلى اين بود كه عده اىاز فرماندهان سپاه، پيش از عمليات فتح المبين اعتقاد داشتند به منظوراغفال دشمن و انجام يك عمليات فريب در جنوب دارخوين، بايد نيرويى ازرودخانه كارون عبور كند و سرپل كوچكى در اين قسمت تصرف شود تا دشمن نگرانو سردرگم گردد و عمليات فتح المبين با موفقيت به انجام برسد. بنابراينشهيد باقرى كه بارها به همراه اينجانب و يا برادر رحيم صفوى به منطقهدارخوين و آبادان و نزد فرماندهان آن مناطق رفته بود و دشمن و مناطق شرق وغرب كارون را دقيقاً مى شناخت، مطابق دستور سردار رضايى اقدام به اين كاركرد و بررسى هاى انجام شده توسط شهيد حسن باقرى به منظور عبور از كارون وطرح آن در گروه طرح ريزى سپاه، به ويژه پس از اتمام عمليات فتح المبين،اعتقاد و اعتماد بقيه فرماندهان سپاه را مبنى بر استفاده از اين راهكار،محكم تر كرد.


نظر فرمانده وقت سپاه در تعيين محور عملياتى چه بود؟

سرداررضايى اعتقاد داشت كه زمين جنوب غرب اهواز و غرب كارون كه در اشغال دشمناست، قلبى دارد كه آن قلب منطقه حياتى دشمن است و چنانچه ما به آن قاطعانهدست پيدا كنيم، ابتكار عمل در اختيار ما قرار مى گيرد و دشمن به انفعال وترديد جدى مى افتد و به ناچار شكست را مى پذيرد.
منطقهاى كه مورد نظر آقا محسن بود، زمينى بود كه جاده اهواز ـ خرمشهر، حد شرقىآن و مرز، حد غربى آن و بين كوشك وايستگاه حسينيه، حد شمالى و جنوبى آنبود. ايشان اصرار داشت اين زمين با تصرف سرپل وسيع و بزرگ قابل دستيابىاست و تأكيد مى كرد بلافاصله پس از رسيدن به جاده اهواز ـ خرمشهر بايد خيزدوم ما به سوى مرز باشد.


نظر سپاه درباره ساير راهكارهاى عملياتى چه بود؟

سپاههيچ وقت نسبت به راهكار ديگرى كه از سوى برخى فرماندهان نظامى پيشنهاد مىشد موافق نبود (راهكار تك از شمال به جنوب از جبهه رودخانه كرخه كور بهسمت جفير و ادامه تك به سوى خرمشهر) زيرا آن را يك راهكار شناخته شدهكلاسيك مى دانست كه دشمن انتظار آن را داشت و درواقع يك بار نيز در دورانفرماندهى بنى صدر در ۱۵ دى ماه ۱۳۵۹ اين كار عملى شده بود و با عدم موفقيتروبرو شد و لشكر زرهى عمل كننده متحمل تلفات و خسارات سنگين شد.


اولين جرقه عمليات از چه زمانى زده شد؟


تاآنجايى كه اينجانب به خاطر دارم بلافاصله پس از اتمام عمليات فتح المبيندر ۶۱‎/۱‎/۱۰ اولين جلسه بررسى راهكارها در قرارگاه مشترك عملياتى سپاه وارتش تشكيل شد كه سپاه راهكار عبور از رودخانه را پيشنهاد داد و از آندفاع كرد. به هرحال پس از شناسايى ساير فرماندهان در نشست هاى بعدى اينراهكار به عنوان تلاش اصلى مورد تصويب فرماندهى مشترك قرارگاه كربلا (شهيدصياد و سردار رضايى) قرار گرفت و راهكار حمله از جبهه كرخه كور به عنوانتلاش پشتيبانى يا فرعى به تصويب رسيد و نيروها و لشكرها براى اجراى هركدام از دو تلاش اصلى وفرعى انتخاب شدند.


فرماندهى رده هاى عمل كننده به چه كسانى سپرده شد؟


شهيدحسن باقرى به عنوان فرمانده نصر و اينجانب به عنوان فرمانده قرارگاه فتحاز سوى سپاه انتخاب شديم. همتاى نظامى من، شهيد امير منفرد نياكى بود. بهاعتقاد اينجانب عليرغم اين كه قرارگاه فتح در مركز سرپل به سوى جاده و مرزبايستى تك مى كرد اما قرارگاه نصر بعد از رسيدن به جاده در معرض خطربيشترى قرار مى گرفت.
چونقرار بود قرارگاه نصر در پهلوى چپ سرپل، به سوى خرمشهر و شلمچه تك راادامه دهد و ورود نيروهاى خودى به خرمشهر و شلمچه در حقيقت پاگذاشتن بهمنطقه بحرانى بود و دشمن شكست نيروهاى خود را در اين دو منطقه نمى توانستتحمل كند لذا پيش بينى مى شد دشمن با هر آنچه كه در توان دارد به قرارگاهنصر فشار بياورد.
شهيدحسن باقرى با همتاى نظامى خود اميرحسنى سعدى كه در عمليات فتح المبيننيزبا همديگر بر يگان هاى متعددى فرماندهى كرده بودند، مسؤوليت بخشى ازتأمين سرپل را (پهلوى چپ) عهده دار شدند. اينجانب شخصاً نسبت به توانايىاين دو برادر در انجام اين مأموريت اطمينان داشتم. البته شناخت من نسبت بهشهيد باقرى بيشتر بود و قدرت فرماندهى و هدايت او را در عمليات هاى گذشتهديده بودم.


چه يگان هايى تحت امر قرارگاه نصر در عمليات حضور داشتند؟

يگانهاى سپاهى به فرماندهى شهيد حسن باقرى عبارت بودند از تيپ ۷ وليعصر (عج)،تيپ ۲۷ حضرت رسول (ص)، تيپ ۴۶ فجر و تيپ ۲۲ بدر خرمشهر و يگان هاى ارتش بهفرماندهى امير حسنى سعدى عبارت بودند از: لشكر ۲۱ حمزه و تيپ ۲۳ نوهه. درمجموع نيروى زمينى ارتش و سپاه با نيرويى به استعداد ۱۹۵ گردان وارد عملشدند كه ۶۰ گردان مربوط به نيروى زمينى و ۱۳۵ گردان مربوط به نيروهاى سپاهبود. گردان هاى پياده سپاه استعدادى بين ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر داشتند و گردانهاى ارتش نيز در لحظه ادغام همين تعداد نيروى تكاور براى ادغام با نفراتسپاه داشتند و نيرويى كه از اين گردان ها تفنگ به دست مى گرفت و به طرفدشمن حركت مى كرد، همين تعداد بود و بقيه نفرات پشتيبان بودند.


چه تفاوتى بين يگان رزم سپاه و ارتش وجود داشت؟

بارهااز سوى فرماندهان سپاه توضيح داده شده است كه سپاه به اصل تحرك و سرعت عملبهاى زيادى مى داد. به همين دليل گردان هاى سپاه برخلاف گردان هاى ارتش،سبك و تاكتيكى و قادر به بيشترين تحرك بود و سپاه بخش ادارى را از سازمانگردان حذف كرده بود و تيپ و لشكر به صورت تمركزى از گردان ها پشتيبانى مىكردند. ارتش نيز به دليل ساختار قبل از انقلاب، گردان هايش ادارى ـتاكتيكى بودند و به دليل وجود بخش ادارى در گردان (اركان يك، دو، سه ومخصوصاً چهار) بايستى كليه پشتيبانى هاى لازم را در سازمان گردان در خودداشته باشد و به همين دليل از نظر فرماندهان سپاه، گردان هاى ارتشى سنگينبودند و تحرك لازم را نداشتند.


در مجموع تعداد نيروهاى عمل كننده سپاه در عمليات چند نفر بود؟


استعدادهر لشكر سپاه بين ۱۲ تا ۱۶ هزار نيرو بود و استعداد تيپ هاى سپاه حداقل ۷گردان بود و برخى تا ۱۲ گردان نيرو داشتند. سپاه در عمليات بيت المقدسحداقل ۷۰ هزار نفر بسيجى را سازماندهى كرده بود و اين غير از كادر سپاهىبود كه در يگان ها و واحدهاى پشتيبانى و پشتيبانى خدمات رزم سازماندهى شدهبودند. غير از نيروهاى مانورى فوق، سپاه در زمينه توپخانه، مهندسى رزمى،پشتيبانى هاى خدمات رزمى، مخصوصاً بهدارى و مخابرات، توان زيادى داشت كهاين مرهون تلاش شهيد حسن باقرى در سازماندهى سازمان رزم سپاه بود.
برآورد شما از استعداد عملياتى و پشتيبانى دشمن چقدر بود؟
دشمندر اين عمليات ۱۰ تيپ زرهى و ۶ تيپ مكانيزه و ۲۰ تيپ پياده و حداقل ۲۵گردان توپخانه داشت. البته دشمن به لحاظ عددى برحسب گردان، استعداد كمترىنسبت به نيروهاى خودى داشت ولى از سوى ديگر، استعداد زرهى گردان هاى دشمنكامل بود و ما از ۵۰% كمتر برخوردار بوديم و با سهميه گلوله اى كه دراختيار قبضه هاى دشمن قرار مى گرفت فوق العاده بود. مثلاً دشمن براى قبضهتوپ ۱۳۰ م.م روزانه تا ۱۲۰ گلوله درنظر گرفته بود، اما توپخانه ما براى هرقبضه حداكثر ۱۰ گلوله در اختيار داشت. بنابراين چنانچه قدرت آتش و تعدادتانك و نفربر و ساير امكانات دشمن درنظر گرفته شود، توان رزمى نسبى ما بهدشمن هرگز به لحاظ فيزيكى برترى نداشت، بلكه برترى هاى عمده نيروهاى ماعواملى همچون روحيه، انگيزه، شجاعت، اطلاعات دقيق و استفاده صحيح از اصلغافلگيرى و تاكتيك و قدرت فرماندهى بود.


مرحله اول عمليات كى و چگونه بود؟


عملياتروز ۶۱‎/۲‎/۱۰ ساعت ۳۰ دقيقه بامدادبا رمز «بسم الله الرحمن الرحيم بسمالله القاصم الجبارين ـ يا على بن ابيطالب (ع)» شروع شد و قرارگاه هاىقدس، فتح و نصر عمليات را با غافلگيرى در سكوت و تاريكى شب آغاز كردند.اين تاكتيكى بود كه از آغاز سال دوم بكار گرفته مى شد و برخلاف تاكتيكعمليات هاى بزرگ سال اول كه عمليات در روشنايى صبح و با اجراى آتش تهيهشروع مى شد، موجب شد تا دشمن قادر به مقابله نباشد و تا پايان جنگ نيزهرگز قادر نبود با تاكتيك رزمندگان در شب مقابله كند.
قرارگاهفتح و نصر با عبور از رودخانه كارون پيشروى خود را به طرف جاده اهواز ـخرمشهر شروع كردند، سرپلى كه بايد تصرف مى شد حدود ۴۰ كيلومتر عرض و ۲۰الى ۲۵ كيلومتر عمق داشت. سرعت عمل رزمندگان ما در پيشروى و غافلگيرى دشمنو وجود خاكريز بلندى كه عراقى ها در حاشيه شرقى جاده اهواز ـ خرمشهر درستكرده بودند بهترين موضع دفاعى ما در برابر دشمن گرديد. قرارگاه نصر بهفرماندهى مشترك شهيد حسن باقرى و امير حسنى سعدى با مشكلات متعددى روبروشدندولى با سرسختى تمام و با تدبير، عمليات را پيش بردند.


دليل بروز اين مشكلات چه بود؟

بهاعتقاد بنده به قرارگاه نصر بيش از اندازه مأموريت واگذار شده بود، زيرابايستى علاوه بر تأمين سرپل، همزمان تك را در همان مرحله اول عمليات و درهمان شب به غرب جاده و به سوى نهر عرايض و شلمچه ادامه مى داد و تيپ ۲۲خرمشهر از سپاه اقدام به اين كار كرد و از خاكريز سيل بند منطقه خرمشهر درشمال سليمانيه عبور كرد و به طرف نهر عرايض رفت.
حتىتيپ ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص) نيز از خط سرپل فراتر رفت و حدود ساعت۳‎/۵ الى ۴ صبح به واحدهاى توپخانه دشمن در غرب جاده حمله ور شد و يگان ۷وليعصر (عج) نيز به همين ترتيب با يك نيروى زرهى در غرب سرپل درگير شد. بههرحال اين پيشروى هاى مافوق سرپل باعث شد كه قرارگاه نصر با پاتك يگان هاىزرهى دشمن روبرو و درگير شود و متحمل تلفات بشود، ولى عليرغم اينكهقرارگاه نصر در پايان روز اول نتوانسته بود سرپل را به طور كامل تصرف كندولى با فداكارى پاتك هاى دشمن را دفع كرد و حدود ۱۰۰۰ نفر نيز اسير گرفت.


وضعيت ساير قرارگاه ها در روز اول عمليات چطور بود؟

قرارگاهفتح به خوبى خط سرپل را تصرف كرد و در تأمين و تحكيم سرپل كاملاً موفق عملكرد و ضمن دفع پاتك دشمن ۹۰۰ نفر را به اسارت گرفت. قرارگاه قدس نيز بادشمن درگير بود و قرارگاه نصر در روزهاى بعد به كمك قرارگاه فتح به ترميمشكاف هاى موجود و تأمين خط سرپل اقدام كرد و موفق شد.
مرحله دوم عمليات را تشريح كنيد:
درروز ۶۱‎/۲‎/۱۷ مرحله دوم عمليات آغاز شد و قرارگاه فتح، خيز دوم را برداشتو ساعت ۳‎/۵ بامداد با انهدام دشمن در غرب جاده، خود را به خاكريز مرزىعراق رساند و قرارگاه نصر نيز ساعت ۴‎/۵ بامداد خود را به خط مرزى رساند،ولى اشتباهاً روى خاكريز ايران (دژ ايران) كه در ۲ كيلومترى دژ عراق بود،پدافند كرد كه صبح با پاتك دشمن روبرو شد. قرارگاه فتح نيز پاتك سنگيندشمن كه از ساعت ۵‎/۵ صبح تا ۱۰ صبح طول كشيد را دفع كرد و دشمن شكست سختىرا متحمل شد.
مجدداًدشمن ساعت ۹ صبح با نيروهاى جديدى پاتك سنگينى را به جناح چپ قرارگاه نصرشروع كرد و موفق شد در يگان هاى قرارگاه نصر رخنه ايجاد كند و اين قرارگاهتحت فشار مداوم دشمن قرار گرفت، ولى متقابلاً دشمن نيز در اين پاتكها كهبر هر دو قرارگاه نصر و فتح مى كرد، متحمل تلفات سنگينى شده بود و قرارگاهنصر موفق شد جناح جنوبى خود را حفظ كند و لذا مرحله دوم عمليات نيز باموفقيت به نتيجه رسيده بود، ولى باز هم دشمن از ضد حمله به منطقه تصرف شدهباز نمى ايستاد. طى اين مدت، شهيد باقرى در كنار نيروهاى بسيجى در خطدفاعى با دشمن ايستادگى كرد. بخصوص در ضد حمله هاى دشمن در روز ۱۷ارديبهشت و همچنين ضد حمله روز ۱۸ ارديبهشت كه از ساعت ۸ صبح تا ۵ عصر طولكشيد، حسن با شجاعت فرماندهى نيروها را برعهده داشت و ايستادگى كرد.


وضعيت نيروهاى عراقى چگونه بود و اساساً چه تهديداتى از سوى نيروهاى ايرانى متوجه آنها بود؟


دشمن به شدت سردرگم شده بود و ۳ خطر و سؤال مهم را در مقابل خود احساس مى كرد.خطر اول = آيا نيروهاى خود را در جبهه كرخه كور حفظ كند؟ در آن صورت ممكن بود با پيشروى بعدى نيروهاى ايران به سوى نشوه به محاصره درآيند. (خطر اول)
خطر دوم = آيا نيروهاى ايران قصد پيشروى به سوى بصره را دارند؟خطر سوم= آيا نيروهاى ايران قصد تصرف خرمشهر را دارند؟
بنابراينوقتى دشمن ديد قادر به دفاع در سه جبهه نيست، به نيروهاى خود از مقابلكرخه كور دستور عقب نشينى داد تا به زعم خود از شرق بصره دفاع كند و مانعپيشروى نيروهاى ايران به سوى نشوه و بصره شود و همه تلاش خود را معطوف بهخرمشهر نمود تا همچنان آنجا را حفظ كند و هم از محاصره احتمالى نيروهايشجلوگيرى كند.


چرا مرحله سوم عمليات بيت المقدس با تأخير انجام شد؟

بعداز عقب نشينى دشمن از مقابل جبهه كرخه كور، فرماندهى قرارگاه كربلا بهقرارگاه نصر دستور داد كه براى آزادسازى خرمشهر حمله كند. البته قرارگاهنصر با ۵ تيپ از سوى ارتش و سپاه تقويت شده بود و اين عمليات در روز۶۱‎/۲‎/۲۰ صورت گرفت، ولى با مقاومت سنگين دشمن روبرو شد و طى ۲ روز نبردسنگين، دستور توقف عمليات صادر شد و طرح ريزى نهايى براى فتح خرمشهر دردستور كار قرار گرفت. لذا از روز ۶۱‎/۲‎/۲۱ تا ۶۱‎/۳‎/۱ به مدت ۱۰ روز،حمله به دشمن براى آزادسازى خرمشهرمتوقف ماند.


تأخير عمليات چه تأثيرى در افكار عمومى كشور داشت؟

درآن شرايط متأسفانه، ستاد تبليغات جنگ به هيجان افكار عمومى مردم دامن مىزد و همه تصور مى كردند كه خرمشهر آزاد شده است. لذا فشار روانى فوقالعاده اى روى فرماندهان بود. در طى اين ۱۰ روز بحثهاى فراوانى صورت گرفتو راهكارهاى متعددى بررسى شد و عمليات شناسايى وسيعى از نيروها و امكاناتدشمن توسط شهيد باقرى انجام شد و از آنجايى كه يگانها نيز به بازسازى نيازداشتند و رمق آنها طى دو سه هفته نبرد به شدت تحليل رفته بود، نهايتاًمانورى كه انتخاب و ابلاغ شد، اين بود كه در حدفاصل خط مرز تا جاده اهوازـ خرمشهر به عرض ۱۷ الى ۲۰ كيلومتر حمله اى به مواضع دشمن صورت بگيرد وقرارگاه نصر خود را به اروند برساند و قرارگاه فجر نيز در جناح چپ قرارگاهنصر و قرارگاه فتح نيز در جناح چپ قرارگاه فجر حمله خود را به دشمن دردرون شهر براى آزادسازى خرمشهر آغاز كند.


يگانهايى كه نام برديد، در مرحله آخر عمل كردند؟

قرارگاههاىسه گانه اى كه نام بردم، ديگر استعداد قبلى را نداشتند و كاهش قابل توجهىپيدا كرده بودند. يگانهاى قرارگاه نصر عبارت بودند از: تيپ ۳۱ عاشورا، تيپ۲۷ حضرت رسول (ص)، تيپهاى ۲ و ۳ از لشگر ۲۱ حمزه و در قرارگاه فتح نيز تيپ۱۴ امام حسين (ع) و تيپ ۸ نجف و در قرارگاه فجر نيز تيپ ۳۳ المهدى (عج)،تيپ ۳۵ امام سجاد (ع) و تيپ ۳ از لشگر ۷۷ حضور داشتند. در مجموع ۶ تيپ ازسپاه و ۳ تيپ از ارتش در آخرين مرحله از عمليات بيت المقدس حمله نهايى راشروع كردند و يگانها موفق شدند كه خرمشهر را در ساعت ۱۰ صبح روز سوم خرداد۱۳۶۱ آزاد كنند.
آزادىخرمشهر همچنان كه حضرت امام (ره) فرمودند: مصداق نصرت الهى بود كه ازآستين همت بلند و عظيم و ايمان خالص رزمندگان و فرماندهان اسلام بيرون آمدتا تأثير اراده و انگيزه و خلاقيت و شجاعت و قيام براى خداوند متعال را بهرخ همه انسانها بكشد.


چه عواملى موفقيت عمليات بيت المقدس را تضمين كرد؟

بدون ترديد اگر جانفشانى ها و درايت و صبر و استقامت و جسارت و خستگى ناپذيرى فرماندهان جوان و مخلصى همچون سردار سرلشگر پاسدار حسن باقرى، در همه مراحل شناسايى، طرح ريزى، سازماندهى و اجراى اين عمليات بزرگ نبود، ملت مانمى توانست پيروزى و آزادسازى خرمشهر را در سوم خرداد سال ۶۱ جشن بگيرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



آنان كه خونین شهر را زنده كردند

به دست كساني كه خرمشهر را كشتند نگاه كنيد. به ناخن‎هايي كه چشم نخل‎ها را در آوردند نگاه كنيد.


به نقشه‎هايي كه اروندرود را به طرف عراق كشيده است نگاه كنيد. لعنت به اسپري‎هاي ساخت عراق كه روي ديوارهاي خرمشهر نوشت:

آمده‎ايم كه بمانيم. نگاه كنيد به برق سرنيزه‎هايي كه درختان «كنار» و «اكاليپتوس» را در آستانه‎ مسجد جامع سر بريدند.

حيف از انعكاس آب‎هاي اروند كه در آن نوزده ماه به صورت خواب زده‎ سربازان عراقي تابيده بود.

لعنت به آن افسر عراقي كه در اطلاعيه‎ نظامي نوشته بود: خرمشهر مثل بالشتي است كه بصره بر آن خوابيده است، از آن دفاع كنيد!

اين خبر هم خوب است؛ شهرداري بصره خط اتوبوس‎راني بصره - خرمشهر وبالعكس را داير مي‎كند. حالا... حالا به صف سربازان عراقي كه در كنار قصرشيخ خزعل منتظرند تا مسافران اردوگاه‌هاي ايران شوند، نگاه كنيد. بهزانوان لرزان سرهنگ «احمد زيدا» كه ميدان مين را آلوده كرد، نگاه كنيد.

به سرهنگ بيچاره «جواد اسعد شيتنه» و سرهنگ «صلاح القاضي» كه به خاطربي‎لياقتي در دفاع از خرمشهر، سينه‎شان در مگسك جوخه اعدام قرار گرفت،نگاه كنيد. حالا نگاه كنيد به دستِ عقيق‎نشانِ كساني كه خرمشهر را زندهكردند. نگاه كنيد.
خجالت نكشيد، يك نگاه حلال است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خرمشهر از اسارت تا رهایى

خرمشهرآزاد شد. این خبر نتیجه عملیات بزرگى با عنوان بیت المقدس بود كه بانیرویى متشكل از دلیرمردان نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران، جانبركفان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، سلحشوران بسیجى و با پشتیبانىنیروهاى هوایى و دریایى ارتش، جهاد سازندگى به مدت 26 روز از 10 اردیبهشتماه1361تا 3 خرداد همان سال به اجرا درآمده بود. این نبرد درخشان ترین فصلكارنامه عملیاتى نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران در كل 8 سال دفاع مقدسبود.


دستاوردهاىنظامى و سیاسى این عملیات چنان عظیم است كه به حق مى توان آن را بزرگ تریننقطه عطف در طول دفاع مقدس نامید. رئیس رژیم بعثى عراق كه پیوسته ادعا مىكرد چنانچه ایران بتواند خرمشهر را بازپس گیرد، كلید شهر بصره را بهایرانیان خواهد داد، با دریافت این ضربه سهمگین چنان مات و مبهوت شد كه نهتنها وفاى به عهد خود را فراموش كرد بلكه پس از پایان این عملیات و آزادىخرمشهر، به دلیل بیم از آسیب پذیرى بیشتر در مقابل تهاجمات گسترده ترنیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران، در پوشش شعار «صلح طلبى و لزوم آمادگىبراى نبرد با اسرائیل به مناسبت اشغال جنوب لبنان» در آستانه تشكیلكنفرانس كشورهاى غیرمتعهد ، به صورت یك طرفه اعلام آتش بس كرد و دست بهعقب نشینى عمومى از سایر مناطق اشغالى زد و شكست خفت بار خود و بویژه ازدست دادن خرمشهر را یك عقب نشینى تاكتیكى عنوان كرد.

همان گونه كه اشاره شد، عملیات بیت المقدس داراى ویژگى هایى است كه آن رااز عملیات هاى پیش و پس از آن متمایز مى كند. به اختصار این ویژگى هاعبارتند از:


1 ـ كوتاه بودن زمان براى آمادگى

طرح ریزى این عملیات بزرگ بلافاصله پس از عملیات غرورآفرین فتح المبین آغاز و در كمتر از یك ماه به اجرا درآمد.

2ـ وسعت منطقه نبرد

وسعت منطقه عملیات بیت المقدس 5400 هزار كیلومترمربع یعنى معادل سه برابر وسعت عملیات فتح المبین بود.

3ـ مداومت زیاد عملیات

بیت المقدس طولانى ترین عملیات تصدى دوران دفاع مقدس با 25 روز مداومت است.

4ـ اجراى عملیات عبور از رودخانه كه از پیچیده ترین و مشكل ترین نوع عملیاترزمى چه از نظر طرح ریزى و چه از نظر اجرا و چه از نظر تدارك وسایل ویژهاست. بویژه آن كه عملیات عبور در مقیاسى وسیع (حدود 12لشكر) و با وجودمحدودیت هاى بسیار از نظر تجهیزات انجام گرفت.

5 ـ حجم تلفات و خسارات وارده و نیز اسراى گرفته شده از دشمن بى سابقه بود.
عملیاتبیت المقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت ماه سال1361 با رمز یا علىبن ابى طالب (ع) آغاز شد و رزمندگان اسلام با عبور از رودخانه كارون و طى3 مرحله عملیات، خرمشهر را پس از نزدیك به 20 ماه اسارت آزاد كردند.

این نوشتار در دو بخش تقدیم خوانندگان عزیز مى گردد. در بخش اول با عنوان«خرمشهر چگونه سقوط كرد»، مى كوشیم به طور خلاصه چگونگى سقوط این بخش ازمیهن اسلامى و درعین حال فداكارى ها و ایثارگرى هاى رزمندگان مدافع اینشهر را كه با كمترین نیرو و امكانات روزهاى متمادى در مقابل یورش چندینلشكر ارتش بعث عراق مقاومت كردند، تشریح نماییم و سپس در بخش دوم باعنوان«سرود رهایى» به چگونگى آزاد سازى خرمشهر، رشادتها و دلیرى هاى رزمندگانبراى تحقق این امر خطیر بپردازیم.

البته همچنان سخن حكیمانه آن پیر سفركرده را فراموش نخواهیم كرد كه :

«خرمشهر را خدا آزاد كرد.»

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بخش اول : خرمشهر چگونه سقوط كرد؟

ارتش عراق در 3 محور اصلى زیر پیشروى خود دراستان خوزستان را آغاز كرد:
1 ـ جبهه غرب دزفول و شوش
2 ـ جبهه بستان ـ سوسنگرد و هویزه
3 ـ جبهه اهواز و خرمشهر
در جبهه اهواز و خرمشهر، ابتدا لشكر5 مكانیزه از سپاه 3 عراق با استفاده از محورهاى زیر ، اهواز و خرمشهر رامورد هجوم قرار داد:
ـ محور بصره ، تنومه، كوشك، جفیر، اهواز
ـ محور بصره ، تنومه ، پاسگاه زید، ایستگاه حسینیه، پادگان حمید، اهواز
ـ محور بصره ، تنومه ، شلمچه ، پل نو، خرمشهر

زمانى كه دشمن با مقاومت دور از انتظار رزمندگان ایثارگر ایرانى درمحور شلمچه روبه رو مى شود ، تصمیم مى گیرد خرمشهر را از سمت شمال تحتفشار قرار دهد. از این رو، عناصرى از لشكر 5 مكانیزه عراق در امتداد جادهآسفالته اهواز ـ خرمشهر از شمال به جنوب نیروهاى مدافع خرمشهر را موردهجوم قرار مى دهند. اما زمانى كه دشمن احساس مى كند قادر نیست با لشكر 5مكانیزه اهواز و خرمشهر را تصرف كند، عناصر لشكر 3 زرهى را كه در احتیاطسپاه 3 قرار داشته است، در منطقه خرمشهر وارد عمل كرده، لشكر 5 مكانیزه رامأمور تصرف شهر اهواز مى نماید. علاوه بر بمباران هوایى آبادان و تأسیساتدریایى و ترمینال گمرك خرمشهر ، در مرز زمینى فشار دشمن از جبهه شلمچهآغاز شد و نیروهاى ارتش بعث بعدازظهر روز 31 شهریور تلاش كردند شلمچه رااشغال كنند.

بدین منظور تا ساعت 18 آن روز پاسگاه را محاصره كردند ولى نیروهاىمدافع پاسگاه كه تركیبى از عناصر نیروى زمینى ارتش، ژاندارمرى و نیروهاىمردمى بودند، موفق شدند عناصر دشمن را از حوالى پاسگاه دور سازند. اینپایدارى شجاعانه كاملاً برخلاف انتظار نیروهاى عراقى بود، زیرا ظاهراً بهآنها تفهیم شده بود كه به محض عبور از خط لوله به جز مقاومت مرزى بسیارضعیف، دیگر مقاومتى روبه روى آنها نخواهد بود و به سادگى خواهند توانست بهاهداف تعیین شده دست یابند. ولى در همان برخورد اول خلاف این وعده براىسربازان عراقى ثابت شد. از سوى دیگر، حوادث روز 31 شهریور سبب آمادگى نسبىنیروهاى ایرانى در مواضع پدافندى مرز شد.
حملات م*****ان عراقى براى تصرف خرمشهر روز اول مهرماه سال 59 نیز ادامهیافت، اما با وجود برترى كامل م***** ، نیروهاى دشمن موفقیت چندانى كسبنكردند و نتوانستند مقاومت نیروهاى ایران را در خط مرز درهم بشكنند ومجبور به توقف درمواضع نزدیك مرز شدند.

براساس گزارش هاى پایگاه هاى دریایى و هوایى ایران درخلیج فارس وكرانه آن در روز اول مهرماه، 11 فروند هواپیماى میگ و6 فروند ناوچه لوزامتعلق به ارتش عراق در نیروهاى هوایى و دریایى منهدم شدند و نیروى دریایىایران كنترل كامل تنگه هرمز را به دست گرفت.
با وجود فشارهاى خردكننده ارتش عراق ، متأسفانه به دلیل شرایط موجود نیروىقابل توجهى درمقابل هجوم وحشیانه ارتش بعث عراق وجود نداشت و نیروهاىموجود فقط مى توانستند نقش نیروى پوشش را ایفا كنند و این درحالى بود كهدر پشت سر آنها نیروى عمده اى كه عهده دار دفاع از مواضع اصلى شود، وجودنداشت.

بدین ترتیب بودكه مسئولان متوجه شدند با یك لشكر زرهى (92 زرهىاهواز) آن هم با كمیت و كیفیت نه چندان مطلوب نمى توان در 500 كیلومتر ازكرانه اروندرود تا دهلران در مقابل ***** چندین لشكر زرهى و مكانیزه عراقپایدارى كرد و از این رو اعزام نیروهاى تقویتى از مناطق داخلى كشور بهخوزستان آغاز شد.

2 مهرماه به دانشكده افسرى دستور داده شد از دانشجویان سال دوم و سالسوم به صورت گردان رزمى پیاده سازمان داده شوند تا به خوزستان اعزام گردندو به این ترتیب تعداد كثیرى از دانشجویان ، افسران و درجه داران دانشكدهافسرى در قالب 3 گردان پیاده و مجهز به جنگ افزارهاى انفرادى، تیربار وآرپى جى 7 به جبهه هاى نبرد جنوب اعزام شدند كه در مقاومت دلیرانه قبل ازسقوط خرمشهر نقش بسزایى ایفا كردند و تعدادى از آنان به شهادت رسیدند.فشار دشمن براى تصرف خرمشهر هر روز بیشتر مى شد و تا قبل از روز 24 مهرماه كه خرمشهر به اشغال نظامیان ارتش بعث عراق درآمد، نیروهاى مدافعخرمشهر در نهایت ایثار و از خودگذشتگى و رشادت و جوانمردى در مقابل دشمنایستادگى كردند. این رزمندگان كه مركب از افراد نیروى زمینى ارتش، تكاوراندریایى نیروى دریایى و دلیرمردان سپاه پاسداران بودند هر آنچه داشتند درطبق اخلاص گذاشتند تا مانع از سقوط خرمشهر شوند اما سرانجام در روز 24 مهرماه سال59 سقوط خرمشهر رسماً اعلام شد و این در حالى بود كه رزمندگان باقىمانده در شهر درگیر خونین ترین نبرد با نیروهاى م***** بودند و از همین روخرمشهر، خونین شهر نامیده شد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بخش دوم: سرود رهایى

بعدازظهر 8 فروردین ماه سال 1361 هنگامى كه عملیات فتح المبین به پایانموفقیت آمیز و درخشان خود رسیده بود، فرمانده وقت نیروى زمینى ارتش (سپهبدشهید على صیاد شیرازى) عناصر طراح عملیات طریق القدس را كه در اهواز مستقربودند به دزفول (قرارگاه عملیاتى كربلا2) احضار و خطوط كلى عملیات آفندىبعدى (طرح كربلا 3 كه در مرحله اجرا بیت المقدس نام گرفت) را به آنهاابلاغ و خط مشى طرح ریزى عملیات بیت المقدس را نیز مانند عملیات فتحالمبین بر مبناى هماهنگى و همكارى نزدیك و صمیمانه میان ارتش و سپاه تعیینكرد. در نخستین نشست شور ستادى دو راهكار كلى مطرح گردید كه عبارت بودنداز:

1) تك از شمال به جنوب از جبهه كرخه كور و نیسان با هدف وصول به جفیر، كوشك و طلایه و ادامه پیشروى به سوى خرمشهر

2) تك از شرق به غرب با عبور از رودخانه كارون، با هدف گسستن جبههدشمن از وسط و تجزیه آن به دو بخش شمالى و جنوبى و سپس احاطه جفیر در شمالو خرمشهر در جنوب

تدبیر كلى روى سرعت در طرح ریزى و تهیه مقدمات و آمادگى به منظورشروع عملیات تأكید مى كرد و با تدبیر یاد شده به دشمن فرصت به خود آمدن ازضربه اى كه در عملیات فتح المبین دریافت داشته بود، داده نمى شد و درنتیجه به نوعى غافلگیرى مى انجامید.

از این رو، 9 فروردین ماه 61 با وجود این كه هنوز طرحى براى عملیاتتهیه نشده بود ولى منطقه عملیات آتى از قبل مشخص گردیده بود، به ارتش وسپاه دستور داده شد تا تعدادى از یگان هاى خود را براى پدافند از منطقهعملیاتى فتح المبین نگه دارند و بیشتر نیروهاى خود را به مناطق تعیین شدهدر جنوب اهواز و شرق كارون اعزام كنند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرماندهى عملیات بیت المقدس

باخلع بنى صدر (رئیس جمهور وقت) از فرماندهى كل قوا و تغییر و تحولى كه درسیستم فرماندهى نیروها پیش آمد، رزمندگان ارتش و سپاهى كه از آغاز جنگدوشادوش یكدیگر جنگیده بودند، وحدت و انسجام بیشترى یافتند و این وحدت كهدر صحنه هاى عملیاتى به صورت تركیب و ادغام رزمندگان و یگان هاى ارتش وسپاه در یكدیگر تجلى یافت و از آن پس عملیات ها به صورت مشترك اجرا گردید.شهید صیادشیرازى، فرمانده وقت نیروى زمینى ارتش، این وحدت و یكپارچگىرزمندگان را كه ثمرات ارزنده اى داشت، «تركیب مقدس» نامید.

درعملیات بیت المقدس، قرارگاه عملیاتى كربلا در جنوب كه در 31 فروردین سال1361 افتتاح شده بود، هدایت و كنترل عملیاتى دو بازوى توانمند دفاع مقدسرا كه چون یك روح در دو جسم بودند به عهده داشت.

هدایت عملیات بیت المقدس

عملیات بیت المقدس در 4 مرحله به شرح زیر طرح ریزى شد:
مرحله اول: عبور از رودخانه كارون، تصرف و تحكیم سرپل (تلاش اصلى) و همزمان درگیر كردن دشمن در جبهه كرخه كور (تلاش پشتیبانى)

مرحلهدوم: ادامه تك نیروها از سرپل و پیشروى به سوى خط مرز در باختر همزمان بااحاطه خرمشهر و پیشروى در جبهه كرخه كور در صورت امكان .
مرحله سوم: ادامه تك از خط مرز به سمت شرق بصره و رسیدن به كرانه شرقى اروندرود درحد فاصل نشوه تا بصره.

مرحله چهارم: پدافند در ساحل شرقى اروندرود.

درعمل، به دلایل متعدد و از جمله واكنش هاى دشمن وقوع رویدادهاى غیرقابل پیشبینى، فقط مراحل اول و دوم با موفقیت كامل به اجرا درآمد و از اجراى مراحلسوم و چهارم صرف نظر شد. در اجراى مرحله اول عملیات، عبور از رودخانهكارون 2 ساعت زودتر از زمان پیش بینى شده و در ساعت 4 بعدازظهر آغاز شد.فرماندهان كه از روز قبل پیش بینى صدور دستور حمله را كرده بودند، صبحروز9 اردیبهشت ماه عملیات پل زنى را آغاز و پل هاى شناور را در محل هاىتعیین شده نصب كردند.

سرانجام در 30 دقیقه بامداد روز جمعه 10 اردیبهشت ماه ،1361 قرارگاه كربلابا صدور رمز «بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله القاصم الجبارین، یا علىبن ابى طالب» به قرارگاه هاى قدس، نصر و فتح دستور آغاز عملیات بیت المقدسرا صادر كرد.

بدین ترتیب، نیروهاى سلحشور ارتش جمهورى اسلامى ایران و سپاه پاسدارانانقلاب اسلامى و دلاورمردان مخلص بسیجى، عملیاتى را آغاز كردند كه حیرتكارشناسان نظامى جهان را برانگیخت. رزمندگان اسلام با طرح ریزى، هدایت واجراى عملیات بیت المقدس ضمن آزادسازى خرمشهر پس از حدود 20 ماه اسارت، توانمندى خود را نه تنها به رخ رژیم بعث و ارتش عراق بلكه به رخ همه جهانیان كشیدند.



منابع:


-تحلیلى بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ تألیف سرتیپ ستادنصرت الله معینى وزیرى، سازمان حفظ آثار و ارزش هاى دفاع مقدس ارتش
- هشت سال دفاع مقدس، جلد چهارم، سازمان عقیدتى سیاسى ارتش
- اطلس نبردهاى ماندگار، نیروى زمینى ارتش
نوشته: سرهنگ على سجادى
روابط عمومى ارتش جمهورى اسلامى ایران
على سجادى
روزنامه ایران
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منرنگ نازنین جبهه ها را هرگز ندیده ام ، صدای گلوله حتی یک تک تیر رانشنیده ام و نیز شکستن دیوار صوتی را ، موج انفجار را حس نکرده ام، نمیدانم شیمیایی شدن یعنی چه ؟ هرگز دوست بی سر کنار خود ندیدم ، یا دیگری رابی دست و پا . نمی دانم سیم خاردار خورشیدی چیست و غلتیدن در آن برایگذشتن همسنگران یعنی چه ؟ نمی دانم میدان مین چقدر وسعت دارد و وقتی کهداوطلب عبور از آن می شوی چه حالی داری . هرگز نفهمیدم و نخواهم فهمید باچه قلبی می توان با پای خمپاره خورده در نهایت درد ، مشتی خاک در دهانریخت که مبادا کوچکترین صدایی عملیات را لوبدهد . نبوده ام که ببینم چطورمی توان در سرمای کردستان و گرمای جنوب جنگید و خم به ابرو نیاورد ...هرگز در سنگر تاریک نبوده ام تا با صدای زیارت کمیل و عاشورای عاشقان حسیناز هر چه غیر اوست خلاص شوم و سیلابهای اشک یه صیقل قلبم بنشینند. درغروبدلگیر شلمچه در غم شهادت یاران ، کوههای دلتنگی را با اشکهای بی دریغ ، بیصدا، آب کنم تا شاید آتش سینه فقط اندکی از التهاب بیفتد .... کاش یکثانیه آنروزهایتان را با تمام عمر بی حاصلم معامله می کردید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عملیاتی در دمای 20 - درجه


عملیات بیت المقدس 2

رمز : یا زهرا (س)
تاریخ : 25/10/1366

منطقه: سلیمانیه - ماووت
هدف: گسترش وضعیت قوای خودی در شمال شرق سلیمانیه با تصرف ارتفاع قمیش .
نتیجه: در این عملیات ،نیروهای خودی ارتفاعات ویولان، قمیش و گلاله را به وسعت 95 کیلومتر مربع تصرف کردند . در جریان این عملیات ، 15 تانک و نفربر و 2 لودر و بولدوزر عراقی منهدم شد و 15 تانک و نفربر و 8 لودر و بولدوزر به غنیمت گرفته شد .
در 25 دیماه سال 1366 ه ش عملیات بیت المقدس 2 با رمز یا زهرا (س) آغاز شد . این عملیات که تا دوم بهمن همان سال به طول انجامید درمنطقه عمومی ارتفاعات قمیش و سلیمانیه آغازشده بود .فرماندهی عملیات یادشده را که ازنوع تک گسترده بود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عهده داشت .
درحالی که تلاش های ایران برای یافتن ضمانتی درجهت دستیابی به حقوق خود در مفاد قطعنامه 598 شورای امنیتبه نتیجه ای نرسیده بود رزمندگان سپاه اسلام برآن شدند تا ضمن یک عملیات گسترده درمنطقه ای کوهستانی وسرد دشمن بعثی را درمنگنه ای جنگی قراردهند .
در عملیات بیت المقدس 2 ، تعداد 15 تانک و نفربر دشمن منهدم و بیش از سی تانک و نفربر و همچنین ادوات سنگین و سبک و مهندسی دشمن نیز به غنیمت نیروهای اسلام در آمد .



دراین عملیات رسته های پیاده،زرهی وتوپخانه ایران حضور داشتند و عراق نیز رسته های پیاده، زرهی،کماندویی و گارد را نیز به همراه داشت . در عملیات بیت المقدس 2 بیشاز 2500 نفر از افراد دشمن کشته و یا زخمی شدند . همچنین در این میان 785نفر از افراد دشمن به اسارت نیروهای خودی در آمدند . بر اثر این عملیات تعداد 15 تانک و نفربر دشمن منهدم و بیش از سی تانک و نفربر و همچنین ادوات سنگین و سبک و مهندسی دشمن نیز به غنیمت نیروهای اسلام در آمد .

این عملیات دومین عملیات لشکر 10(بعد از عملیات والفجر 4) در طول هشت سال دفاع مقدس در منطقه غرب کشور درفصل زمستان بود،‌که بعضی روزهای آن دما به 20 درجه زیر صفر هم می‌رسید .
عقبه لشکر در این عملیات از اهوازبه سنندج و پادگان امام علی (علیه السلام) منتقل شد و گردان ها جهت سازماندهی و آموزش به "اردوگاه قائم مابین شهر میاندوآب و مهاباد " منتقل شدند .
قرارگاه تاکتیکی لشکر در موقعیت صف"پشت ارتفاعات قشن " دائر شد و کارهای شناسایی را شروع نمود . نیروهای لشکر در این عملیات می بایست از رودخانه قله چولان عبور می کردند و ادامه مسیر تا زیر ارتفاعات قمیش که پوشیده از برف بود را ادامه می دادند . باکمک تیم راپل پادگان امام علی (علیه السلام) تهران (تیم برادر میرجانی) درشرایط بسیار سخت و خطرناک، و بصورت ابتکاری، با سیم بکسل و ابزارهای لازم پلی را بر روی رودخانه خروشان نصب نمودند نظر به اینکه احداث پل به صورت ضربتی
از شهدای شاخص لشکر در این عملیات می توان به شهید اجمد آجرلو، شهید علی اصغر صادقی، شهید محسن درودی و شهید محمد صادق رفعت اشاره نمود .



و با حداقل امکانات صورت گرفته بود و طول آن به بیش از 200 متر می‌رسید و ارتفاع تا لبه آب رودخانه بیش از 40 متر بود جهت رعایت احتیاط ظرفیت عبوری را حداکثر 10 نفر مشخص نمودند و 10 نفر 10 نفر از پل عبور می کردند و همین مسئله باعث طولانی شدن عبور گردانها از پل می شد .
احداث این پل باعث شد تا یکی ازیگانهای همجوار لشکر (لشکر 31 عاشورا) جهت عبور گردانهایش از این پل استفاده نماید . لشکر در این عملیات در 2 مرحله وارد عمل شد و جمعا 11گردان پیاده و 12 گردان پشتیبانی رزم را وارد عمل کرد و اهداف از پیش تعیین شده را تصرف نمود و بعد از تثبیت اهداف تصرف شده،‌حدود یک ماه پدآفند منطقه را به عهده داشت. از شهدای شاخص لشکر در این عملیات می توان به شهید اجمد آجرلو، شهید علی اصغر صادقی، شهید محسن درودی و شهید محمدصادق رفعت اشاره نمود .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عملیاتی که لو رفت



در شرایـطی که منابـع صنعتـی و اقتصادی و مراکز آب وبرق کشور هدف بمباران شدید و گسترده دشمن قرار داشت، در تاریخ 3/10/65 باچهار قرارگاه به نامهای نجف، قدس، کربلا و نوح عملیاتی آغاز شد با نامکربلای 4 و با رمز " یا محمد (ص)
دشمن با استفاده از اطلاعاتی که توسط عوامل بیگانه دراختیارش گذاشته شده بـود، از هـوشیاری کامل برخوردار شده ، لذا بـااستفاده از تاکتیک های ضدغواص و شناور، مانع از انجام عملیات بر اساسپیش‌بینی‌های قبلی شد. دشمن از همان شب عملیـات بـا استفـاده از منورهــایپیاپی و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگانها) وهمچنین اجرای آتش مؤثر بر روی رودخانه اروند، عملاً سازمان نیروهای غواصرا به هم زد، به طوری که نیروها بعضاً پراکنده شده و عمدتاً نمی‌توانستندبه طور دقیق روی هدف عمل نمایند.
یـکی از مناطـق حساس عملیات، جزیره ام‌الرصاص و نـوکبوارین بود که به رغم کوشش های بسیار که برای تصرف آن صورت گرفت، به خاطراتش شدید دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک آتشتیربار روی آب به صورت ضربدری و بـاحجم زیـاد، مانـع عبـور نیروهـا ازتنگـه ام‌الرصـاص ـ بـوارین شد بـه رغم کـوشش های بسیـار ، عملاً ادامـهنبرد بـدون اینکه چشم‌انداز روشنی داشته باشد با مشکلات عدیده‌ای توأم شد،لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
علل عدم موفقیت عملیات :
در میان عوامل متعددی که سرنوشت عملیات کربلای 4 را رقم زد دو عامل بیش از بقیه تعیین کننده بود:
دشمن با استفاده ازاطلاعاتی که توسط عوامل بیگانه در اختیارش گذاشته شده بـود، از هـوشیاریکامل برخوردار شده ، لذا بـا استفاده از تاکتیک های ضدغواص و شناور، مانعاز انجام عملیات بر اساس پیش‌بینی‌های قبلی شد.


الف: افشا شدن عملیات :
نحوه برخورد نظامی عراق با عملیات کربلای 4 و اظهارات بعدیمقامات نظامی این کشور دلالت بر این داشت که وسیله هوشیاری دشمن صرفاًمشاهده تحرکات نیروهای ایرانی نبـود، بلکه آنها عمدتـاً بــراطلاعات واصله از دستگاه جاسوسی آمریکا تکیه داشتند.
چنـانکـه قبـلاً اشـاره شد، در آن مقـطـع ارائـهاطـلاعـات نـظـامی بـه عـراق و مقابـله با هر گونه پیروزی جمهوری اسلامی،به عنوان یک مسئله اساسی و اصولی برای آمریکا مطرح بود چون با تزلزلحاکمیت عراق، روسها از موقعیت به دست آمده نهایت بهره‌برداری رامی‌نمودند.
اظهارات بعدی برخی از مقامات عراقی در مورد اهداف عملیات ونتایج آن حاکی از آن است که اطلاعات ارسالی به عراق حاوی نکات قابلملاحظه‌ای بوده است:
«هـدف ایـران شهـر بـصره بـوده و هست … ایرانی ها اگر موفقمی‌شدند هدف های خود را تحقق بخشند، ارتباط میان سپاه سوم و هفتم را قطعمی‌کردند و تمام فاو ،خورعبدالله و شمال بصره را به اشغال خود درمی‌آوردند. علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشه‌های لازم راطرح کردیم … و از درسهای فاو استفاده نمودیم.»
نکته قابل توجه در اظهارات بعدی عدنان خیرالله، اشارهمستقیم وی به اطلاعات واصله از آمریکا بود. وزیر دفاع عراق ضمن تشکّر ازآمریکا اظهار داشت:
«ما بـه خاطر ایـن اطلاعات از آنان تشکّر می‌کنیم. امـابه آنان خاطر نشان می‌کنیم که در مقایسه با برخوردشان با ایران، در اینمورد تعادل برقرار نبوده است.»
ب: استفاده از تجارب عملیات فاو توسط عراق :
اتـخـاذ استراتژی دفـاع متحرک عـلاوه بر اهـداف اصلی،تناظر بـر این امر بود که دشمن با ایجاد تأخیر در عملیات بعدی جمهوریاسلامی که مرتباً تبلیغات آن نیز در سطح کشور صورت می‌گرفت، تلاش کرد که تا از یکسو زمین عمومی منطقه فاو تا بصره را مسلح نماید و امکان ادامهعملیات فاو را دراین منطقه از بین ببرد و ازسوی دیگرتدابیری برای مقابلهبا تاکتیکهای ویژه آن عملیات بیندیشد.
عراقیها طی فرصت حاصله توانستند با توجه به تاکتیک نیروهایسپاه برای عبور از رودخانه که عمدتاً متکی به نیروهای غوّاص بود و با درنظر گرفتن شرایط و وضعیت جزر و مّد آب، تاکتیک های جدیدی را برای مقابلهبا نیروی غّواص اتخاذ کنند.
روزنامه ساندی تلگراف نوشت:
«پیروزی عراق، آن حماسه نظامی که عدنان خیرالله ادعا کرده،نبود. اما ثابت کرد که مراکز دفاعی عراق می‌تواند در مقابل ایران مقاومت کند.»



بنابراین، در آستانه عملیات کربلای 4 دشمن بااستفاده ازیک فرصت ده ماهه با مسلح کردن زمین منطقه، ایجاد مواضع و استحکامات درساحل رودخانه و همچنین آرایش سلاح برای پوشاندن سطح آب جهت ممانعت از حرکتنیروهای غواص و سایر اقدامات، از آمادگی لازم برای مقابله با تهاجمرزمندگان اسلام برخوردار شده بود.
بازتاب عملیات کربلای 4:
عراقیها که از مدتها قبل نسبت به اجرای عملیات گسترده وسرنوشت‌ساز از سوی ایران، دراضطراب و نگرانی بودند،بلافاصله پس از عدمحصول نتیجه مطلوب ایران از عملیات مزبور، تبلیغات وسیعی را مبنی بر شکستنبرد سرنوشت‌ساز آغاز کردند. عراقیها با تأکید بر گستردگی این عملیات باهدف تصرف بصره، در نظر داشتند بر پیروزی عراق تأکید نمایند. فرمانده سپاه هفتم عراق طی مصاحبه‌ای، در مورد عملیات اظهار داشت:
«هدف ایران ازحمله اخیر به خاک عراق، اشغال منطقه بصره ویکسره کردن جنگ به نفع خود بود …حمله اخیر ایران یک حمله گسترده و وسیعبود و شکست آن موجب متلاشی شدن نیروهای ایران گردید. اما این بدان معنانیست که ایران بار دیگر نیروهای خود را جمع‌آوری نکرده و به عراق حملهنکند.»

فرمانده سپاه سوم عراق نیز طی مصاحبه‌ای، با اشاره به تاکتیک عملیات و عواقب زیان‌آور آن برای عراق در صورت پیروزی ایران، گفت:

«خطرناکترین محور عملیاتی جنوب،حّد فاصل مرزهای مشترک میانسپاههای هفتم و سوم می‌باشد، زیرا از طریق سپاه سوم می‌توان به منطقهشلمچه نفوذ کرد واز آنجا به ابوالخصیب و سپس به بصره راه یافت و از منطقهسپاه هفتم می‌توان با نفوذ به عمق آن، به پشت سپاه هفتم رسید.»
در میان عکس‌العملهایی که به دنبال عملیات کربلای 4 درمحافل سیاسی ـ نظامی و رسانه‌های عمومی جهان به وجودآمد، هیاهوی تبلیغاتیعراق مبنی بر شکست عملیات سرنوشت‌ساز، بیش از سایر مسائل مورد توجه قرارگرفته و اظهارات گوناگون را سبب گردید.در مرحله اول، برخی از رسانه‌هاسروصدای زیاد عراق را بنا به وضعیت خاّص سیاسی حاکمان عراق، تلاش در جهتافزایش ثبات سیاسی ـ نظامی و تقویت روحیه ارتش عراق تلقی کردند، چنانکهروزنامه دی‌ولت نوشت:«سر و صدای زیاد عراق مبنی بر کسب پیروزی، برای دامنزدن به جنگ روانی است. این‌گونه اعمال برای تقویت روحیه مردم عراق بوددلیلی بر خسته بودن مردم این کشور از جنگ می‌باشد.»
در همین زمینه، روزنامه تایمز مالی اقدامات تبلیغاتی عراق را به عنوان کودتای تبلیغاتی برای صدام ذکر کرده، نوشت:
«دیپلمات ها در بغداد و مقامات واشنگتن این عملیات راکوچکتر از آنچه که ادعا شده، دانسته‌اند. دیپلمات ها معتقدند که اینپیروزی عراق یک کودتای تبلیغاتی به موقع برای صدام، در پایان سالی که درآن عراق فاو را از دست داده بود به حساب می‌آید."
در میان عکس‌العملهاییکه به دنبال عملیات کربلای 4 در محافل سیاسی ـ نظامی و رسانه‌های عمومیجهان به وجودآمد، هیاهوی تبلیغاتی عراق مبنی بر شکست عملیات سرنوشت‌ساز،بیش از سایر مسائل مورد توجه قرار گرفته و اظهارات گوناگون را سبب گردید.


علاوه برمطالبی که نسبت به ناباوری صاحبنظران سیاسی ـنظامی درخصوص تبلیغات عراق ذکر شد، عامل اساسی‌تر، عدم مشابهت عملیاتکربلای 4 با خصوصیات یک عملیات گسترده، در مقایسه با گذشته جنگ بود.
تنهاروزنامه ایندیپندنت در این زمینه نوشت:
«شکی نیست که این عملیات یک حمله گسترده و عمده به شمارمی‌آید، ولی به هیچ‌وجه نمی‌توان آن را حمله نهایی دانست. ایران در اینمنطقه تعداد زیادی نیرو مستقر کرده است که در حمله اخیر، عمدة آنها شرکتنداشتند.»
گذشته از اینها، تحلیل های دیگری بر اساس نتیجه عملیاتکربلای 4 ارائه شد که بعضاً آمادگی و قوّت عراق را در خصوص رویارویی باتهاجمات قوای نظامی ایران خاطر نشان می‌ساخت. در این زمینه روزنامه ساندیتلگراف نوشت:
«پیروزی عراق، آن حماسه نظامی که عدنان خیرالله ادعاکرده، نبود. اما ثابت کرد که مراکز دفاعی عراق می‌تواند در مقابل ایرانمقاومت کن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Similar threads

بالا