رشتتون چقدر واستون مهمه؟

juliet

کاربر بیش فعال
رشتمو خیلی دوس دارم:w16: اما از آینده ی شغلیش می ترسم! به نظرم آینده ی شغلیش خشنه! و با روحیاتم اصلا" سازگار نیست!!:(
دبیرستان که بودم عاشقِ دکوراسین داخلی بودم...:w05:
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

*توت فرنگی*

عضو جدید
من دوران دبستان و راهنمایی خیلی به این چیزا اهمیت نمیدادم...ولی به ریاضیات علاقه داشتم...اول دبیرستان که رفتم...از زیست متنفر شدم...حالم بد میشد وختی معلممون راجع به دل و روده آدم حرف میزد... حفظیاتم خوب بود ولی ریاضیو بیشتر دوست داشتم...این شد که رفتم ریاضی فیزیک....وختی تصمیمو اعلام کردم...همه تعجب کردند چون فکر میکردن برم تجربی...(آخه تو اقوام فقط منو دختر داییم ریاضی بودیم)..خلاصه گذشت و ..خواستم کنکور بدم...اول نفت دوست داشتم بعد از اون برق....رتبم به برق خورد و تونستم برق سراسری قبول شم...(خدارو شکر)
ولی...با اینکه عاشق رشتمم..
حسرت یه مبارک باشه بابت رسیدن به هدفم .....موند تودلم.........
گفتن قبول شدی؟؟
گفتم آره!
گفتن...خوبه!(همین)!!!
نه لبخندی باهاش بود ...نه حرف دیگه ای.....!!

هنوزم خوششون نمیاد من برق بخونم...میگن واسه دختر کار نداره......!
ولی من ثابت میکنم که میتونم موفق بشم....واسم دعا کنین که روزی برسه که بتونم خانوادمو خوشحال کنم.تا حالا که انگار تلاشم بی فایده بوده....:(
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از اول عاشق طبیعت و گل و گیاه بودم تو دبیرستان هم خیلی از زیست شناسی خوشم اومد البته برای کنکور دنبال رشته های دیگه بودم ولی خدا خودش میدونست چی برای من از همه بهتره الان خیلی خدا رو شکر میکنم که دارم گیاه شناس میشم :)
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

draz

عضو جدید
سلام
منم دوره دبیرستانو در شهرستون به پایان رسوند سال دوم که موقع انخاب واحد بود تمامی رشته هارو بجز ریاضی فیزیک مجاز شدم خیلی دوست داشتم برم رشته فنی اون موقع ها توی فامیل به فنی بیشتر بها میدادن واز طرفی هم من ودوتا ازدوستانم که فامیل هم بودیم دوره راهنمایی تصمیم گرفتیم بریم کامپیوتر بخونیم که جهان به دست بگیریم ازما سه تا یکیمون از همون راهنمایی خونشون رفت تهران که بعدا دونستم رفته کامپیوتر حالا من ودوست بعدیم موندیم سال اول دبیرستان بچه های شلوغی بودیم کمتر درس می خوندیم تا اینکه سال دوم اومد دوستم رفت انسانی ومنم به اجبار ناظممون رفتم تجربی یکسال خوندم وقبول شدم سال بعد خونمون رفت همدان اونجا تصمیم گرفتم که به رشته کامپیوتر تغیر رشته بدم اگه هم نشد برم برق یا ساختمان اون سالا تجربه ای نداشتم زیاد تو بحث تحقیق درباره رشته نمی رفتم ونگاه می کردم ببینم که فامیل کدوم رشته می رفتن تا منم برم به هر هنرستانی میرفتم جوابم میکردن و میگفتن ظرفیت نداریم با هزار بد بختی مادر رو با خواهرمون فرستادم تا منو یا کامپیوتر یا برق ویا ساختمان ثبت نام کنن که وقتی امدن گفتن که ساختمان اسمتو نوشتیم وقتی سال شروع شد رفتم سر کلاس اولین روز ناظممون منو انداخت بیرون که شما باید برید سوم تجربی نه دوم معماری پرونده رو داد زیر بغل خداحافظ فرداش با خواهرم رفتیم پیش مشاورهنرستان که اون قبول کرد اولا ناظممون بهم خیلی گیر میداد وبهم میگفت که باید بروم من بیچاره وتازه وارد هم جایی رو بلد نبودم ولی با این تفاسیر عزمو جذم کردم که باید پوز این ناظمو به خاک بزنم اون روزا وضع زندگیمون خوب نبود مجبور بودم در حین کار درسم بخونم از تمام وقتهای مردم استفاده کردم تا یه روز که مدیر مدرسه امد سر کلاس تا کارنامه ها رو بده هر کی رومیخوند یکی دوتا تجدیدی داشت منم ترس رفته بود جونم اسم منو که خون افرین گفتمعدلم شده بودم هفدهو خوردهای تشویقم کرد اون سال شدم شاگرد ممتاز دیگه نظممون تحسینم میکرد اون سالهای اخر هنرستان خواستم نرم دانشگاه وبرم سر کار که وقتی با ناظممون صحبت کردم مجابم کرد که برم دانشگاه بین تمام معماریها اولین نفری بودم که قبول شدم کاردانی هم که خوندم برای کارشناسی شرکت کردم وقبول شدم کارشناسی بهترین وبدترین سالهای عمرم بود در حین سردرگمی که اساتید برام به وجود اوردن راهمو پیدا کردم از همون ابتدا که به کامپیوتر علاقه داشتم اونو اوردم تو معماری تمامی نرم افزارهای معماری رو کارکردم وتبحر خاصی در تمامی زمینه هاش بدست اوردم حالا شاید بتونم بگم که دارم بامعماری عشق میکنم ولی دوست دارم رشته های مکانیک وبرق ورباتیکو هم تجربه کنم
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

saman205

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من که عمو جونم معمار بود منم اغفال شدم و رفتم معماری ...از همون سال دوم به شدت درگیر معماری بودم تا حالا و هنوز هم م3 همیشه دوسش دارم..یه چیزی هست که فک کنم اینجا باید بگم سال دوم معلم خیلی آفا بود آقای مختاباد...توی دانشگاه هم استاد کمانگر و بدری بودن که معنی معماری و زندگی رو نشنونم دادن همیشه مدیونشون هستم.
 

moh110h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من زورکی اومدم معماری همیشه دلم می خواست فیزیک و یا فلسفه بخونم...برادرم عمران خونده بود و من رو مجبور به معماری کرد...

گرچه اصلا دوستش ندارم اما برام بسیییییییییار مهمه و به نظرم می تونه کل جامعه رو بهبود ببخشه.
 

بوِِژان

عضو جدید
man reshtey tahsilim ro khili khili dost daram va b hesh eshgh mivarzam va khoshhalam az entekhab dorostam . chon az ink betonam betonam komak mardom konam khshhalam
man khili talash kardam ba tavajoh b sharayetam va mogheiyatam . kholase movafagh shodam . bavar konid khastan tavanestan ast .
alan hm daram amade misham v3 takhasos
mikham ta jaie k mitonam jolo beram .
rasti eltemas doa hm daram dsotan ba vafay man
albate inja az khanom doktor mahdiye hm tashakor vizhe mikonam babat in mozo zibaie k entekhab kardan
 

zahra mo

عضو جدید
منم زمان انتخاب رشته ی کنکور .... از معماری اطلاعات زیادی نداشتم.اوایل زیاد به دلم ننشست اما از اواخر ترم 1 عاااااااااااشششقش شدم م م
خیلی ی ی ی ی ی رشته ی دوست داشتنی است.
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

tabasom_m

عضو جدید
همیشه خدارو شاکرم به خاطر اینکه همیشه من رو به آرزوهام رسونده و به من این پشتکارو داده که تا حد توان برای اهدافم تلاش کنم و نسبت به اونا احساس مسئولیت دااشته باشم.
من عاشق رشته ام هستم و تمام وقت و عمرمو صرف اون کردم می کنم و خواهم کرد. از همون لحظه که تو دبیرستان برگه ی هدایت تحصیلی رو برای انتخاب رشته پر می کردم و تصمیمم رو گرفته بودم که رشته ریاضی رو انتخاب کنم فکر رشته ی عمران تمام فکر و روحم رو پر کرده بود.
امیدوارم همه ی دوستان در هر رشته و زمینه ای که فعالیت می کنند موفق باشند و به آرزوهاشون برسند.:smile:
 

afshin0917

عضو جدید
رشته ای که من انتخاب کردم عمران بود به چند دلیل :
اینکه از بچگی همش سرگرم ساختن خونه بودم با این اسباب بازی خونه سازی ها و یا تو باغچه خونمون خونه دو طبقه یا سه طبقه کوچولو درست میکردم باگل و چوب یا تونل میزدم از این سر باغچه تا اون سر باغچمون و اینکه این رشته وراثتی هست تو فامیلمون و تا چند پشت عقبترمون همشون مهندس عمران بودن و فکرکنم تو ژن من هم تاثیر داشته از بچگی:child:
و حتی اسم فامیامون هم ربط داره به رشته عمران:w28:
خلاصه تو جو عمرانی بزرگ شدم خودمم بهش خیلی علاقه دارم که امیدوارم حالا که به رشته ای که دوست داشتم رسیدم بتونم واقعا واسه خودم و مردمم مفید واقع باشم.
مرسی از استارتر عزیز و دوستان دیگه:gol:
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

my_asus

عضو جدید
من دوران دبستان و راهنمایی خیلی به این چیزا اهمیت نمیدادم...ولی به ریاضیات علاقه داشتم...اول دبیرستان که رفتم...از زیست متنفر شدم...حالم بد میشد وختی معلممون راجع به دل و روده آدم حرف میزد... حفظیاتم خوب بود ولی ریاضیو بیشتر دوست داشتم...این شد که رفتم ریاضی فیزیک....وختی تصمیمو اعلام کردم...همه تعجب کردند چون فکر میکردن برم تجربی...(آخه تو اقوام فقط منو دختر داییم ریاضی بودیم)..خلاصه گذشت و ..خواستم کنکور بدم...اول نفت دوست داشتم بعد از اون برق....رتبم به برق خورد و تونستم برق سراسری قبول شم...(خدارو شکر)
ولی...با اینکه عاشق رشتمم..
حسرت یه مبارک باشه بابت رسیدن به هدفم .....موند تودلم.........
گفتن قبول شدی؟؟
گفتم آره!
گفتن...خوبه!(همین)!!!
نه لبخندی باهاش بود ...نه حرف دیگه ای.....!!

هنوزم خوششون نمیاد من برق بخونم...میگن واسه دختر کار نداره......!
ولی من ثابت میکنم که میتونم موفق بشم....واسم دعا کنین که روزی برسه که بتونم خانوادمو خوشحال کنم.تا حالا که انگار تلاشم بی فایده بوده....:(
خیلی جالب بود. تبریک به خاطر رسیدن به هدفتون. کاش همه میرسیدن.......
 

mahz

کاربر حرفه ای
موضوع جالبی رو مطرح کردید
ممنون
من خیلی دوست داشتم باستان شناس بشم
علاقه عجیبی به تاریخ و گذشته داشتم
در مورد اقوام مایا/ مادها و خیلی از اقوام متمدن قدیمی شنیده بودم
اما نمیدونم چرا تجربی خوندم
و الان از رشتم خوشم میاد
و امید دارم بهش خیلی
الان شیمی میخونم
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

ucef

عضو جدید
من که خیلی دوست داشتم پزشکی بخونم

از کلمه مهندسی هم شدیدا متنفر بودم
نمیدونم چی شد که مهندسی شیمی قبول شدم
در واقعا تا بعد از انتخاب رشته نفهمیدم مهندسی شیمی چیه
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

یارادان

عضو جدید
سلام عمو خوبی؟ مرسی بابت تاپیک جالبت.
والا منم قبل ورود به دوره دبیرستان دوست داشتم ریاضی فیزیک بخونم. بعد ورود به این دوره بعضی از شیطنت ها باعث شد که نتونم دل بدم به ریاضی و... رفتم کاردانش معماری خوندم. خودت بهتر از همه میدونی.دییییییییییی.
معماری یعنی عشق اهورایی. معماری را از خودم بیشتر دوست دارم. معماری یعنی دریای هنر اگر بتونی توش شنا کنی خودتو باهاش وفق بدی. همین.
 

WOMIS

عضو جدید
من دوران دبستان و راهنمایی خیلی به این چیزا اهمیت نمیدادم...ولی به ریاضیات علاقه داشتم...اول دبیرستان که رفتم...از زیست متنفر شدم...حالم بد میشد وختی معلممون راجع به دل و روده آدم حرف میزد... حفظیاتم خوب بود ولی ریاضیو بیشتر دوست داشتم...این شد که رفتم ریاضی فیزیک....وختی تصمیمو اعلام کردم...همه تعجب کردند چون فکر میکردن برم تجربی...(آخه تو اقوام فقط منو دختر داییم ریاضی بودیم)..خلاصه گذشت و ..خواستم کنکور بدم...اول نفت دوست داشتم بعد از اون برق....رتبم به برق خورد و تونستم برق سراسری قبول شم...(خدارو شکر)
ولی...با اینکه عاشق رشتمم..
حسرت یه مبارک باشه بابت رسیدن به هدفم .....موند تودلم.........
گفتن قبول شدی؟؟
گفتم آره!
گفتن...خوبه!(همین)!!!
نه لبخندی باهاش بود ...نه حرف دیگه ای.....!!

هنوزم خوششون نمیاد من برق بخونم...میگن واسه دختر کار نداره......!
ولی من ثابت میکنم که میتونم موفق بشم....واسم دعا کنین که روزی برسه که بتونم خانوادمو خوشحال کنم.تا حالا که انگار تلاشم بی فایده بوده....:(
مهم نیست دیگران قبول کنن که ما موفق شدیم مهم اینه که ما بدونیم که موفقیم
موفق باشی;)
 
آخرین ویرایش:

الهام3

عضو جدید
من همیشه دوست داشتم مهندس بشم چون عاشق ریاضی بودم وهستم الان هم عاشق رشته ام
ولی همیشه از رفتار اطرافیانم خیلی ناراحت میشم چون همیشه حرفهای ناامیدی میزنن
از زمانی که رشته ریاضی رو انتخاب کردم همیشه میگفتن رشته ریاضی بدرد دختر نمیخوره نمی تونی موفق باشی
ولی موفق شدم هرچند دانشگاه دولتی نرفتم ولی همین که تونستم پیام نور کامپیوتر بخون برام کافی که حداقل به آرزوم رسیدم.حتما روزی یه برنامه نویس ماهر میشم
امیدوارم همه ی دوستان در هر رشته و زمینه ای که فعالیت می کنند موفق باشند و به آرزوهاشون برسند;)
 

*توت فرنگی*

عضو جدید
خیلی جالب بود. تبریک به خاطر رسیدن به هدفتون. کاش همه میرسیدن.......
امیدوارم..:gol:

مهم نیست دیگران قبول کنن که ما موفق شدیم مهم اینه که ما بدونیم که موفقیم
موفق باشی;)

مرسی ..بهترین حرفی بود که میتونستم بشنوم...آره من راضیم...خدا روشکر...ولی دلم میخواد دید بقیه هم عوض بشه........

بازم ممنون:thumbsup:
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
وقت بخیر ....
خیلی زیاد ... من روزی که خواستم برم این رشته به یاد دارم مدیر مدرسمون حاضر نمی شد من برم ...
خلاصه مکافاتی داشتیم ... خلاصه مدرسه رو طی کردیم و الان هم دانشگاه ...
راستش رشته کامپیوتر برای من خیلی خوب بود و هست ...
درسته از بعضی درساش متنفرم ولی واقعا دوستش دارم...
امیدوارم همگی توی رشته هاشون موق باشند ...
 

ZARIYA

عضو جدید
منم وحشتناک عاشق معماریم
با اینکه خانواده از همون دبیرستان با رشتم مشککل داشتن ولی با پافشاری زیاد ادامه دادم و الانم به فکر ارشدم
خیلی سخته آدم تو اینجور رشته ای پشتیبان نداشته باشه
برای رفتن به رشته معماری تو هنرستان یک جدال
برای کاردانی یک جدال
برای کارشناسی دوباره جدال
خدا رحم کنه ارشدو (ولی خودشون میدونن حریف من نیستن)
 

nima-2

عضو جدید
من زیاد به رشته مهندسی شیمی علاقه نداشتم . سرنوشت منو به سمت این رشته کشوند دوست داشتم پزشکی یا دارو میخوندم . ولی تو دبیرستانی که درس میخوندم و متاسفانه دبیرستان نمونه بود رشته تجربی نبود انسانی هم نداشت فقط ریاضی بود من هم رفتم ریاضی خوندم بعد هم کنکور دادم مهندسی شیمی قبول شدم و تموم شد الان هم دارم با همین رشته استخدام نفت میشم . ولی اگه خدا کمکم کنه میخوام یه راهی پیدا کنم برم به سمت علاقم
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

jamaka

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستم مر30 پیام دادی بیام اینجا
چه جالب منم مث شما وقتی میخواستم برم هنرستان برا کامپیوتر انتخاب رشته کنم معاونشون بم گفت ظرفیت پر شده و معدل 19.5 به بالا میگرفتن منم چون معدلم 19.30بود دیگه نتونستم برم کامپیوتر
برا ههمین رفتم ریاضی فیزیک که تو دانشگاه کامپیوتر بخونم از قضا سال سوم شدیدا به رشته برق اونم الکترونیک علاقه مند شدم و عزمم جذم کردم و سال اول رتبم 8هزار شد نرفتم دانشگاه چون برا برق 2هزار به پایین میخواست و گفتم میخونم سال بعد حتما میرم و شرایطی پیش اومد که یک ماه مونده به کنکور از هر چی درس متنفر شدم و دیگه نخوندم و رفتم کنکور دادم و کامپیوتر قبول شدم اونم چی سخت افزار
تا چن هفته تو دپ بودم با اصرار خونواده رفتم دانشگاه و الان اگه جونمم بگیرن حاضر نیستم رشتمو عوض کنم اخه هم به علاقه بچگیم رسیدم همون علاقه نوجوونیم اخه رشتمون هم الکترونیک هم کامپیوتر حتی میشه بگم رباتیک هم هست
خلاصه دارم با رشتم بدجور حال میکنم واقعا رشته جذابیه و همش تو کارگاه و ازمایشگاهیممممممممممممممم
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه به رشتم علاقه نداشتم همون ترم اول انصراف میدادم نه الان که تموم کردم و دارم واسه ارشدش میخونم.
 
  • Like
واکنش ها: ho_b
بالا