m_mahdi_tbt
عضو جدید
معاشران گره از زلف یار باز کنید................شبی خوشست بدین غصه اش دراز کنیدشب یار من تب است و غم سینه سوز هم........تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم
شب خوش
شب خوش
معاشران گره از زلف یار باز کنید................شبی خوشست بدین غصه اش دراز کنیدشب یار من تب است و غم سینه سوز هم........تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم
شب خوش
معاشران گره از زلف یار باز کنید................شبی خوشست بدین غصه اش دراز کنید
شب خوش
در باز کن،من مرد گلچین نیستم
من اسیر یک گلم
دنبال هر گل نیستم!
من با زخم زبونات رفیقم
مرحم بذار با حرفات، رو زخم عمیقم
می دونم آسمون رنگ چشای تو داره
می دونی شب مهتابی پیش تو کم می یاره
می دونم مرغهای ساحل واسه تو دم میزنن
می دونی شن های ساحل واسه تو جون میبازن
می دونم اگه بری همه اونا دق می کنن
می دونی بدون تو یه کنج غربت میمیرم
تو آنگه ز او خبر یابی که از خود بیخبر گردیاون گوشه ازقلبم
که مال هیچ کس نیست
کی باتوآروم شد
اصلا مشخص نیست
تو آنگه ز او خبر یابی که از خود بیخبر گردی
تو آنگه روی او بینی که از خود رو بگردانی
بدو آندم شوی زنده که جان در راه او بازی
از او داد آن زمان یابی که از خود داد بستانی
توکه معنای عشقی
به من معنابده ای یار
وای دارم آتیش می گیرم
دیگه ازغصه وغم
دلم می خوادبمیرم
و مــــــــــــنمی خونم به خدامی خونم
ازچشای معصوم حرفای تورو
و مــــــــــــن
به بوســــــــــه هائی می اندیشم
که در لب های تــــــــــــــــو آواره اند
و لب هائی که ســــــــــــــال هاست
بی ســـــــــــــــــــــــکنه
خالـــــــــــــــــــــــــی مانده است در من
نه من تورو واسه خودم نه از سر هوس میخوام
عمر دوباره منی ، تورو واسه نفس میخوام
مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی
گناهِ باغ چه باشد چو این درخت نرست
تمام نا تمام من با تو تمام میشود
شاعر بی نام و نشان صاحب نام میشود
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوریت برای من شده عادت
تیک ساعت دوباره عشق و به یادم می یاره
دير خوابيده و برخاسـتنـش دشـوار استتنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
دير خوابيده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعتِ خويش !
كه مـؤذّن ، شبِ پيـش
دسته گل داده به آب
. . . و در آغوش سحر رفته به خواب
تو صبحی در شب یلدای من بودی،ولی اینك
چه تاریك و چه دلگیرم در این شب های بعد از تو
هر که خوبی کرد زجرش میدهند
هر که خوبی کرد زجرش میدهند
هر که زشتی کرد اجرش میدهند
باستان کاران تبانی کرده اند
عشق را هم باستانی کرده اند
دارم اميد عاطفتي از جانب دوست
کردم جنايتي و اميدم به عفو اوست
هر که خوبی کرد زجرش میدهند
هر که زشتی کرد اجرش میدهند
باستان کاران تبانی کرده اند
عشق را هم باستانی کرده اند
دارم اميد عاطفتي از جانب دوست
کردم جنايتي و اميدم به عفو اوست
تو را با دیگری دیدم که بی من شادمان بودی
گمانم بود بی احساسی و تو بیش از آن بودی
رها کردی مرا رفتی شکستن بود تقدیرم
تمام فکر من هستی به فکر دیگران بودی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |