مشاعرۀ سنّتی

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام ماجرای من ، سه واژه شد برای تو
سه واژه جدا جدا ، من و تو و و هوای تو
 

IT Engineer2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی ازغربت ایام دلم میگیرد
مرغ امید من از شدت غم می میرد
 

کافر مقدس

عضو جدید
در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش هر یک با زبان حال با من گفتند کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
 

کافر مقدس

عضو جدید
چقدر تند تند پست میدید !

قاطی شد :دی


دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش

شقایق درد من یکی دو تا نیست/ آخه درد من از بیگانه ها نیست/ یکی خشکیده خون من تو دستاش / که حتی یک نفس از من جدا نیست
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش هر یک با زبان حال با من گفتند کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است!
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما دوتایی پست دادین اینجوری شد .. من شرمنده ; )
چقدر تند تند پست میدید !



شقایق درد من یکی دو تا نیست/ آخه درد من از بیگانه ها نیست/ یکی خشکیده خون من تو دستاش / که حتی یک نفس از من جدا نیست
تو رو آغوش میگیرم هوا تاریک تر میشه
خدا از دست های تو
به من نزدیکتر میشه!
 

نفتکش

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما دوتایی پست دادین اینجوری شد .. من شرمنده ; )

تو رو آغوش میگیرم هوا تاریک تر میشه
خدا از دست های تو
به من نزدیکتر میشه!
هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا