مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو...........یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار


برای دیده بیاور غباری از در دوست




من گدا و تمنای وصل او هیهات

مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست

 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سز به مهر به عالم سمر شود....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سز به مهر به عالم سمر شود....

در من ريا نبود صفا بود هر چه بود من روستاييم، نفسم پاك و راستين
باور نمي كنم كه تو باور نمي كني
اين سرگذشت ليلي و مجنون نبود - آه
شرم آيدم ز چهره ي معصوم دخترم
حتي نبود قصه ي يعقوب ديگري
 

shanli

مدیر بازنشسته
.
در من ريا نبود صفا بود هر چه بود من روستاييم، نفسم پاك و راستين
باور نمي كنم كه تو باور نمي ك
ني
اين سرگذشت ليلي و مجنون نبود - آه
شرم آيدم ز چهره ي معصوم دخترم
حتي نبود قصه ي يعقوب ديگري

يا رب روا مدار كه گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بي خبر شود.
 

shanli

مدیر بازنشسته
در میانم با غم عشقش چو شمع

گر چه چون اشک از کناری مانده ام
من با امید مهر تو پیوسته زیستم
بعد از تو ؟ این مباد كه بعد از تو نیستم
بعد از تو آفتاب سیاه است
دیگر مرا به خلوت خاص تو راه نیست
بعد از تو
در آسمان زندگیم مهر و ماه نیست
بعد از من آسمان آبی است
آبی مثل همیشه
آبی
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
در میانم با غم عشقش چو شمع

گر چه چون اشک از کناری مانده ام
ما چون زدری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هرکس بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
رم دادن صید خود از اغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با امید مهر تو پیوسته زیستم
بعد از تو ؟ این مباد كه بعد از تو نیستم
بعد از تو آفتاب سیاه است
دیگر مرا به خلوت خاص تو راه نیست
بعد از تو
در آسمان زندگیم مهر و ماه نیست
بعد از من آسمان آبی است
آبی مثل همیشه
آبی
[FONT=tahoma, sans-serif]یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
[FONT=tahoma, sans-serif]که مغیلان طریقش گل و نسرین من است [/FONT][/FONT]
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ما چون زدری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هرکس بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
رم دادن صید خود از اغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
ماييم که ازباده بی جام خوشيم

هرصبح منوريم وهرشام خوشيم

گويند سرانجام نداريد شما

ماييم که بی هيچ سرانجام خوشيم
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ماييم که ازباده بی جام خوشيم

هرصبح منوريم وهرشام خوشيم

گويند سرانجام نداريد شما

ماييم که بی هيچ سرانجام خوشيم

من و حس لطيف دست‌هايت ...

دو گلبرگ ظريف دستهايت ...

جسارت كرده‌ام گاهي سرودم ...

دوبيتي با رديف دستهايت
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماييم که ازباده بی جام خوشيم

هرصبح منوريم وهرشام خوشيم

گويند سرانجام نداريد شما

ماييم که بی هيچ سرانجام خوشيم
[FONT=tahoma, sans-serif]مسافر چون بود رهرو کدام است [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]که را گویم که او مرد تمام است [/FONT]

[FONT=tahoma, sans-serif]که شد بر سر وحدت واقف آخر [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]شناسای چه آمد عارف آخر[/FONT]
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مسافر چون بود رهرو کدام است
که را گویم که او مرد تمام است

که شد بر سر وحدت واقف آخر
شناسای چه آمد عارف آخر

روزي كه افريد خداوند صورت افرين

بر افرينش خود زين صورت گفت افرين

صورت نيافريده چنين ؛صورت افرين

بر صورت افرين و بر اين صورت افرين
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزي كه افريد خداوند صورت افرين

بر افرينش خود زين صورت گفت افرين

صورت نيافريده چنين ؛صورت افرين

بر صورت افرين و بر اين صورت افرين
[FONT=tahoma, sans-serif]نشد از یاد برم خاطره ی دوری را[/FONT][FONT=tahoma, sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma, sans-serif]باز هم گرچه رسیدیم به هم دل تنگ ام[/FONT]
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
يكـــي از عقــل مي‌لافـد يكـــي طامـات مي‌بافد

بيــا كيــن داوريهــا را بــه پيـش داور انـــدازيم

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است؟

خُم گو سر خود گیر که خُمخانه خراب است
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو بحر لطافتی و ما همچو کفیم
آنسوی که موج رفت ما آنطرفیم
آن کف که به خون عشق آلودستی
بر ما میزن که بر کفت همچو دفیم

مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد

قضای آسمانیست و دگرگون نخواهد شد
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دی عاقل و هشیار شدم در کاری
برهم زدم دوش مر مرا عیاری
دیدم که دل آن اوست من اغیارش
بیرون رفتم از آن میان من باری

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

صحبت دولت آن مونس جان مارا بس
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است؟

خُم گو سر خود گیر که خُمخانه خراب است

تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گريز پا،
تا شهر يادها...
ديگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمی برد!
هان ای عقاب عشق!
از اوج قله های مه آلود دوردست
پرواز کن به دشت غم انگيز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد..!
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گريز پا،
تا شهر يادها...
ديگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمی برد!
هان ای عقاب عشق!
از اوج قله های مه آلود دوردست
پرواز کن به دشت غم انگيز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد..!
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!

دانی چگونه باشد از دوستان جدایی؟

چون دیده ای که ماند خالی ز روشنایی
 

shanli

مدیر بازنشسته
دانی چگونه باشد از دوستان جدایی؟

چون دیده ای که ماند خالی ز روشنایی

یکدم مرا به گوشۀ راحت مرا رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام!
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا !
زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز.
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکدم مرا به گوشۀ راحت مرا رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام!
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا !
زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز.

ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند

به روی آب جای قطره ی باران نمی ماند
 

shanli

مدیر بازنشسته
ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند

به روی آب جای قطره ی باران نمی ماند

در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردي به شهر يادها
من نديدم خوشتر از جادوي تو
اي سکوت اي مادر فريادها

شب بخير..
:gol:
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب اب حباتم دادند
(سلام)

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی ... تو از این چه سود داری که نمی​کنی مدارا

(سلام)



در پناهت برگ و بار من شکفت

تو مرا بردي به شهر يادها

من نديدم خوشتر از جادوي تو

اي سکوت اي مادر فريادها

شب بخير..
:gol:


شب بخیر عزیز:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا