مشاعرۀ سنّتی

[mmemarzade]

نه به زیبایی چشمان تو ...

اما زیباست

نه فریبانه چو رویای تو ...

اما رویاست

تا کی غمِ این خورم که دارم یانه ؟ ................. وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه؟

 

[mmemarzade]

ما نیز چون نسیم سحر در حریم............. باغروزى ندیم بلبل و پروانه بوده‏ایم

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز.............دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

 

[mani24]

تا كي مي صبوح و شكر خواب بامداد...هشيار گرد هان كه گذشت عمر اختيار

رها چو قوی سپیدی در ابهای زلال
رسوم کهنه شرم و حجاب را در بر داشت
برید از تن گل جامه ای و در بر کرد
برای دلبری از مافسون مکرر داشت
خیال با تو نشستن خیال خامی بود
خیال خام حبابی که باد در سر داشت
شروع کن که به پایان رسیده ام اما
شروع عشق تو را دل هنوز باور داشت

 

[mmemarzade]

رها چو قوی سپیدی در ابهای زلال
رسوم کهنه شرم و حجاب را در بر داشت
برید از تن گل جامه ای و در بر کرد
برای دلبری از مافسون مکرر داشت
خیال با تو نشستن خیال خامی بود
خیال خام حبابی که باد در سر داشت
شروع کن که به پایان رسیده ام اما
شروع عشق تو را دل هنوز باور داشت

تا دامنِ کفن نکشم زیرِ پای خاک.................................باور مکن که دست ز دامن بدارمت

 

[MOΣIN]

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز.............دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

در مجلس ما عطر مياميز كه ما را.....هر لحظه زگيسوي تو خوش بوي مشام است

رها چو قوی سپیدی در ابهای زلال
رسوم کهنه شرم و حجاب را در بر داشت
برید از تن گل جامه ای و در بر کرد
برای دلبری از مافسون مکرر داشت
خیال با تو نشستن خیال خامی بود
خیال خام حبابی که باد در سر داشت
شروع کن که به پایان رسیده ام اما
شروع عشق تو را دل هنوز باور داشت

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار...............که در برابر چشمی و غایب از نظری

 

[mani24]

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز.............دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

در شب شعر نگاهت غزل ....

اما فرداست

او همان جذبه آینه و آب است که هست

نه به زیبایی چشمان تو ...

اما زیباست

 

[mmemarzade]

در مجلس ما عطر مياميز كه ما را.....هر لحظه زگيسوي تو خوش بوي مشام است

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار...............که در برابر چشمی و غایب از نظری

یوسفِ گمگشته باز آید به کنعان غم مخور..............کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[mmemarzade]

در شب شعر نگاهت غزل ....

اما فرداست

او همان جذبه آینه و آب است که هست

نه به زیبایی چشمان تو ...

اما زیباست

تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار....................تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو

 

[MOΣIN]

یوسفِ گمگشته باز آید به کنعان غم مخور..............کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

راز درون پرده ز رندان مست پرس....كاين حال نيست زاهد عالي مقام را

 

[mani24]

تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار....................تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو

ولی دل می داند

جان می داند

با همه ی نبودنهایت

تو را تنها تو را دوست دارم

 

[mani24]

راز درون پرده ز رندان مست پرس....كاين حال نيست زاهد عالي مقام را

آن روز که در تنهائی ام تو را صدا کردم

آن روز که همه ی لحظات عشق را در تو یافتم

آن روز که خویشی نداشتم جز غربت خودم

آن روز که آخرین همسفرم تو بودی و بس

آن روز که گریه ام هیچ بود و خنده ام هیچ

 

[mmemarzade]

راز درون پرده ز رندان مست پرس....كاين حال نيست زاهد عالي مقام را

آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت................آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت؟

 

[mmemarzade]

آن روز که در تنهائی ام تو را صدا کردم

آن روز که همه ی لحظات عشق را در تو یافتم

آن روز که خویشی نداشتم جز غربت خودم

آن روز که آخرین همسفرم تو بودی و بس

آن روز که گریه ام هیچ بود و خنده ام هیچ

چگونه باز کنم بال در هوای وصال؟................که ریخت مرغِ دلم پر در اشیان فراق

 

[mani24]

آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت................آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت؟

تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
می دانم قلبم برای این خواهد تپید
ما برای همیشه باهم خواهیم بود
تو در قلب من در پناه خواهی بود
و قلب من برای تو خواهد تپید


من رفتم شبتون بخیر

 

[MOΣIN]

ولی دل می داند

جان می داند

با همه ی نبودنهایت

تو را تنها تو را دوست دارم

مدح این بی دولتان عار است دانا را لیک........چون تویی را مدح گفتن افتخار است ای حکیم

 

[MOΣIN]

آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت................آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت؟

تا درخت دوستی کی بر دهد ......... حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

 

[mmemarzade]

تا درخت دوستی کی بر دهد ......... حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست.....................هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

 

[MOΣIN]

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست.....................هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

ما هم به روزگار جوانى ز شور عشق.............عبرت‏فزاىِ مردم فرزانه بوده‏ایم

 

[mmemarzade]

ما هم به روزگار جوانى ز شور عشق.............عبرت‏فزاىِ مردم فرزانه بوده‏ایم

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟..................لطف ها می کنی ای خاکِ درت تاجِ سرم

 

[mmemarzade]

تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
می دانم قلبم برای این خواهد تپید
ما برای همیشه باهم خواهیم بود
تو در قلب من در پناه خواهی بود
و قلب من برای تو خواهد تپید


من رفتم شبتون بخیر

شب شما هم

 

[MOΣIN]

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟..................لطف ها می کنی ای خاکِ درت تاجِ سرم

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت .........خرابم میگند هردم فریب چشم جادویت

 

[mmemarzade]

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت .........خرابم میگند هردم فریب چشم جادویت

تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا.............حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی

 

[MOΣIN]

تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا.............حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی

يك كنيزك ديد شه بر شاهراه...شد غلام ان كنيزك جان شاه

 

[mmemarzade]

يك كنيزك ديد شه بر شاهراه...شد غلام ان كنيزك جان شاه

هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده ایم ........................ هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده ایم

 

[MOΣIN]

هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده ایم ........................ هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده ایم

مرغ جانش در قفس چون مي تپيد...داد مال وان كنيزك راخريد

 

[mmemarzade]

مرغ جانش در قفس چون مي تپيد...داد مال وان كنيزك راخريد

من اگر خارم و گر گل چمن آریی هست............که از ان دست که او می کشدم می رویم

 

[MOΣIN]

من اگر خارم و گر گل چمن آریی هست............که از ان دست که او می کشدم می رویم

ميخواره وسرگشته ورنديم نظر باز.....وان كس كه چو ما نيست دراين شهر كدام است

 

[mmemarzade]

ميخواره وسرگشته ورنديم نظر باز.....وان كس كه چو ما نيست دراين شهر كدام است

تو نازک طبعی و طاقت نیاری.........................گرانیهای مشتی دلق پوشان

 

[MOΣIN]

تو نازک طبعی و طاقت نیاری.........................گرانیهای مشتی دلق پوشان

نه به هفت اب كه رنگش به صد اتش نرود....انچه با خرقه زاهد مي انگوري كرد

 

[mmemarzade]

نه به هفت اب كه رنگش به صد اتش نرود....انچه با خرقه زاهد مي انگوري كرد

دوستان در پرده می گویم سخن...............گفته خواهد شد به دستان نیز هم