جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران
در آیین کهن ، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر، شاهان ایرانی در روز اول دی ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا می رفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همه بردهها (برده داری در ایران باستانی و تا اواخر دوران ساسانی وجود نداشت و برده داران جزء نیروهای اهریمنی بحساب می رفتند) و خدمت کاران در سطح شهر آزاد شده و مانند دیگران زندگی میکردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگی یکسان بودند (صحت این امر موکد نیست ، شاید تنها افسانه باشد).
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا میشده است به این صورت که خانواده ها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند.
آیین شب یلدا یا شب چله ، خوردن آجیل مخصوص ، هندوانه ، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت ، تندرستی ، فراوانی و شادکامی هستند. این میوهها که اکثراً کثیر الدانه هستند ، نوعی جادوی سرایتی محسوب می شوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پُر دانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت خیزمی کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در شب.
دراین شب چله یا شب یلدا هم مثل جشن تیرگان ، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردواز روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی میکنند.
درخطه شمال و آذربایجان رسم براین است که دراین شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند.
مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه ها را تزئین می کنند و شالهای قرمزی را اطرافش می گذارند. درحالیکه مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانه عروس میبرند.
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج ها موجود است. حافظ خوانی جزو جدا نشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ دراین شب نه تنها درشیراز مرسوم است ، بلکه رسم کلی چلهنشینان شده است.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعرمی خواند. دختر بچهای پس از اتمام هرشعر بریک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود.
در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمول ترین خوراکیهای موجود در این استان هاست.
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته(قورقا) وهندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند ومعتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.« آوکونوس- آب کونوس -» یکی دیگر از خوردنی هایی است که دراین منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود. در فصل پاییز ، ازگیل خام را در خمره میریزند ، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را می بندند و در گوشهای خارج ازهوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت میشود وهر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گُلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل)
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده ، ثروت و برکت به همراه میآورند.