ما که رفتیم...درود خدا بر ما باد(ویژه دانشجوای خوابگاهی!)

rahaaaaa

عضو جدید
دارم وسیله هامو جمع میکنم که برم...کلی غصه دارم...دوری از مامان..بابا..خانواده..دوستا...فامیل..باز دوباره کلاسای 8صبح تا 8 شب..آخ کم خوابیا و بی خوابیا...اما خب یه سری انگیزه هام دارم..که دلم بهشون خوشه...
اینم از تابستون...گذشت...چه زود...
خدایا خوب و خوش و پر بار باشه این ترم....
عادت کرده بودم به این باشگاه..خوب بود..دلم براتون تنگ میشه..
 

felor

عضو جدید
دارم وسیله هامو جمع میکنم که برم...کلی غصه دارم...دوری از مامان..بابا..خانواده..دوستا...فامیل..باز دوباره کلاسای 8صبح تا 8 شب..آخ کم خوابیا و بی خوابیا...اما خب یه سری انگیزه هام دارم..که دلم بهشون خوشه...
اینم از تابستون...گذشت...چه زود...
خدایا خوب و خوش و پر بار باشه این ترم....
عادت کرده بودم به این باشگاه..خوب بود..دلم براتون تنگ میشه..
دانشگاهت تو محل سکونتت نیست؟؟ آآخی عسیسم.. عیف نداله... اونم یه جور حال میده...
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
من 6 ساله که از خونه دورم، خوبه بابا، بزرگ میشی، به خودت تکیه میکنی و ...
البته اون موقع این فکر.و نمیکردم و برام سخت بود، بخصوص بعضی کلاسای حال بهم زن با استادای داغون
 

paeeizan

اخراجی موقت
برات ارزوی موفقیت دارم.... خوب ..دانشگاه میری .... سیبری که نیست .... اونجام اینترنت داره ..میتونی شبایی که حوصلت سر میره ..بیایی تو سایت ...
 

rahaaaaa

عضو جدید
من 6 ساله که از خونه دورم، خوبه بابا، بزرگ میشی، به خودت تکیه میکنی و ...
البته اون موقع این فکر.و نمیکردم و برام سخت بود، بخصوص بعضی کلاسای حال بهم زن با استادای داغون
ولی خب عاطفه و وابستگی که از بین نمیره..تعطیلات بین دو ترم..عیدا و تابستونا همیشه آخرش اینطور عذاب میکشم..غصه و گریه..
 

Gordia

عضو جدید
تازه منو چی میگین ترم اولی هم هستم از ته میخوام برم قزوین باید خابگاه برم دیگه .:( :razz:رفته بودم برا ثبت نام عین بچه های کلاس اول دبستانی داشت گریم میگرفت!!:redface:
 

rahaaaaa

عضو جدید
برات ارزوی موفقیت دارم.... خوب ..دانشگاه میری .... سیبری که نیست .... اونجام اینترنت داره ..میتونی شبایی که حوصلت سر میره ..بیایی تو سایت ...
تو خوابگاه اینترنت نداره..:cry:میگن واسمون مسئولیت داره سایته خوابگاهو به نت وصل کنیم..میترسن بچه ها از راه به در شن.یا استفاده های غیر اخلاقی کنن!
 

felor

عضو جدید
تازه منو چی میگین ترم اولی هم هستم از ته میخوام برم قزوین باید خابگاه برم دیگه .:( :razz:رفته بودم برا ثبت نام عین بچه های کلاس اول دبستانی داشت گریم میگرفت!!:redface:
همینه دیگه... موقع انتخاب یونی(3سال پیش) بابا نقشه گذاشت جلو... گفت این تهران..این کرج! این شهر ری ... حق نداری تا شهر ری هم بری یا کرج.. علوم تحقیقات قبول شدم.. از نظر مسافت با کرج فرق نداره...:biggrin:
شما هم که حساسی نباید بیرون از تهران میزدی گلم... اما تجربه خوبیه
 

wall_E

عضو جدید
من 4 سال خوابگاهی بودم ...اما امسال نه ... خداروشکر فارغ التحصیل شدم.... بزرگ هستی ....خودساخته میشی ....مراقب خودن باش ....
 

rahaaaaa

عضو جدید
تازه منو چی میگین ترم اولی هم هستم از ته میخوام برم قزوین باید خابگاه برم دیگه .:( :razz:رفته بودم برا ثبت نام عین بچه های کلاس اول دبستانی داشت گریم میگرفت!!:redface:
:(اولش سخته خب.من ترم اول تا یه ماه گریه کردم..
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
دارم وسیله هامو جمع میکنم که برم...کلی غصه دارم...دوری از مامان..بابا..خانواده..دوستا...فامیل..باز دوباره کلاسای 8صبح تا 8 شب..آخ کم خوابیا و بی خوابیا...اما خب یه سری انگیزه هام دارم..که دلم بهشون خوشه...
اینم از تابستون...گذشت...چه زود...
خدایا خوب و خوش و پر بار باشه این ترم....
عادت کرده بودم به این باشگاه..خوب بود..دلم براتون تنگ میشه..

کدوم تابستون شما که همش 27 روز بیش تر اینجا نبودید؟؟؟؟؟؟
چه اومدنی چه رفتنی>؟
 

Gordia

عضو جدید
همینه دیگه... موقع انتخاب یونی(3سال پیش) بابا نقشه گذاشت جلو... گفت این تهران..این کرج! این شهر ری ... حق نداری تا شهر ری هم بری یا کرج.. علوم تحقیقات قبول شدم.. از نظر مسافت با کرج فرق نداره...:biggrin:
شما هم که حساسی نباید بیرون از تهران میزدی گلم... اما تجربه خوبیه

من حساس نیستم . روی رشته حساس بودم بخاطر همین نشد که ته قبول شم . لامصب طرفداراش زیاده . الان هم بهم خابگاه ندادن باید خودگردان بگیرم راستی یکی میتونه راهنماییم کنه خوابگاه رفتنی چه وسایلی باید ببرم با خودم؟
 

rahaaaaa

عضو جدید
من حساس نیستم . روی رشته حساس بودم بخاطر همین نشد که ته قبول شم . لامصب طرفداراش زیاده . الان هم بهم خابگاه ندادن باید خودگردان بگیرم راستی یکی میتونه راهنماییم کنه خوابگاه رفتنی چه وسایلی باید ببرم با خودم؟
هرچیزی که تو یه روز بهش احتیاج داری..پخت و پز با خودتونه یا بهتون شامو ناهار میدن؟؟
 

Gordia

عضو جدید
هرچیزی که تو یه روز بهش احتیاج داری..پخت و پز با خودتونه یا بهتون شامو ناهار میدن؟؟

نه بابا من آشپزی بلد نیستم که!!:cry: غذا میدن فکر کنم. لحاف تشک هم لازمه؟!! (مثل مجید میخاست بره اردو)
 

rahaaaaa

عضو جدید
کدوم تابستون شما که همش 27 روز بیش تر اینجا نبودید؟؟؟؟؟؟
چه اومدنی چه رفتنی>؟
خب بخاطر تحویل پروژه ها تعطیلات تابستونم کم بود...با این باشگاه هم دیر آشنا شدم..حدودا 12 روزه که هر روز چند بار میام سر میزنم به باشگاه...:(
 

felor

عضو جدید
من حساس نیستم . روی رشته حساس بودم بخاطر همین نشد که ته قبول شم . لامصب طرفداراش زیاده . الان هم بهم خابگاه ندادن باید خودگردان بگیرم راستی یکی میتونه راهنماییم کنه خوابگاه رفتنی چه وسایلی باید ببرم با خودم؟

خوب پس انگیزه داری... خوبه... خودش کمکت میکنه...
به نظر من خونه بگیر راحت... من از زندگی با آدمایی که نمیشناسم بیزارم... بعد 2،3 ترم دیدی کسی واقعا بات اکیه،بت میخوره شریکی بگیر.البته نظر منه ها!
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
خب بخاطر تحویل پروژه ها تعطیلات تابستونم کم بود...با این باشگاه هم دیر آشنا شدم..حدودا 12 روزه که هر روز چند بار میام سر میزنم به باشگاه...:(
در کل این روزا بازار خداحافظی گرم شده هر کیم به یه دلیل شناخته و ناشناخنه میخواد بره واسه همیشه
ولی شما پیش ما بمون.نروووووووووووووووووووووووووووووووو بمونننننننننننننننننن:cry:
 

rahaaaaa

عضو جدید
نه بابا من آشپزی بلد نیستم که!!:cry: غذا میدن فکر کنم. لحاف تشک هم لازمه؟!! (مثل مجید میخاست بره اردو)
آره نیازه.البته تشک رو دارن.بالش.پتو..ظروف..وسایل پخت وپز هم ببری بهتره...لباس...وسایل حموم..مسواک..خمیر دندون.................و هرچیز دیگه ای که توی روز بهش نیاز داری
 

rahaaaaa

عضو جدید
در کل این روزا بازار خداحافظی گرم شده هر کیم به یه دلیل شناخته و ناشناخنه میخواد بره واسه همیشه
ولی شما پیش ما بمون.نروووووووووووووووووووووووووووووووو بمونننننننننننننننننن:cry:
وای خداحافظی نه...........................................
 

Gordia

عضو جدید
خوب پس انگیزه داری... خوبه... خودش کمکت میکنه...
به نظر من خونه بگیر راحت... من از زندگی با آدمایی که نمیشناسم بیزارم... بعد 2،3 ترم دیدی کسی واقعا بات اکیه،بت میخوره شریکی بگیر.البته نظر منه ها!
بابا اگه میخاستم اینقد خرج و ریخت و پاش کنم که معماری تهران غرب رو میرفتم!!!:D نه بابا از این خودگردانا میگیرم
اتفاقن من یخورده اخلاقام مشکل دارن. بذار یه ذره کنار اومدن با آدمای مختلف با روحیات و اخلاقیات متفاوت رو یاد بگیرم. تو خونه بخاطر هر اختلاف نظر ساده با مامان بابام بحث میکنم!;) شاید یه خورده انعطاف پذیر بشم
 

Gordia

عضو جدید
آره نیازه.البته تشک رو دارن.بالش.پتو..ظروف..وسایل پخت وپز هم ببری بهتره...لباس...وسایل حموم..مسواک..خمیر دندون.................و هرچیز دیگه ای که توی روز بهش نیاز داری
یهو بگو به والدین بگم جهیزیه آماده کنن دیگه؟ پس این خابگاها چی میدن؟!
 

Similar threads

بالا